eitaa logo
کانال رسمی آیت الله العظمی جوادی آملی
15.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
29 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جنگ نرم 🔸 بخش های فرهنگی شما [بسیجیان] به نام یک نام پر برکتی است؛ زیرا رسالت اصلی انبیا در برابر طاغوتیان همین جنگ نرم بود كه فرمود: ﴿فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیناً﴾،[1] این لین و نرم به این معناست كه راه نفوذ را خود این لین و نرم فراهم می ‌كند؛ ممكن است كسی دلبسته باشد و نتواند از این فیض طَرْفی ببندد، ولی دل ‌شدگان و دلنوازان و دلبازها در عالم فراوان ‌اند كه این صدا را بشنوند. فرمود حرفتان نرم باشد، حرف نرم آن است كه راه نفوذ را خودش به همراه خود دارد! این آب در اثر آن نرمی ‌اش نافذ است. این مطلب اول ﴿فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیناً﴾. 🔸 [مطلب دوم اینکه] حرف نرم غیر از حرف سست است، حرف نرم غیر از حرف بی ‌برهان است. دو اصل را ذات اقدس الهی درباره قرآن كریم بیان فرمود كه در عین حال كه نرم است محكم است! یكی اینكه نرم است، نافذ است، دلپذیر است و مخالف فطرت نیست، فرمود: ﴿لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾؛[2] آسان است. اگر چیزی دلپذیر بود، مطابق بود، مطابق بود، مطابق بود دلپذیر است و چون دلپذیر است قبولش آسان است و سخت نیست، فرمود ﴿وَ لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾ آسان است؛ اما با محتواست، مُتقن است، محكم است، مُبرهن است، فرمود: ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾؛[3] سخت نیست وزین است. بین وزین بودن و سخت بودن فرق است. این قرآن برهانی است، وزین و متقن است، اما دلپذیر! چون مطابق با فطرت است، مطابق با نظام هستی است. این دو اصل را كه ذات اقدس الهی درباره قرآن بیان كرد یكی و دیگری بودن، در قبال این دو اصل، دو اصل مذموم هست و آن این است كه باشد یعنی دلپذیر نباشد، فرمود قرآن این‌طور نیست، وحی این‌طور نیست، ما حرف نداریم، ما خفیف نداریم، سبك نداریم ثقیل داریم؛ اما عَسیر نداریم [بلکه] یسیر داریم، عُسر در كار نیست. هم ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾ وزین است مغزدار است، هم دلپذیر و دلنواز! اگر دلنواز است برای دل ‌ها آسان است و اگر سخت است یعنی هیچ كسی نمی ‌تواند آن را باطل كند، چون متقن است. [1] . سوره طه، آیه 44. [2] . سوره قمر، آیات 17، 22، 32 و 40. [3] . سوره مزمل، آیه 5. 📚 دیدار فرماندهان شبكه‌های جنگ نرم بسیج اساتید با حضرت استاد تاریخ: 1392/08/01 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نقص علم بدون دین و دین بدون علم 🔹 فرمود: ﴿وَلُوطاً﴾ یعنی «أرسلنا لوطاً» [که] لوط هم می ‌شود جزء ﴿إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ﴾؛[1] فرمود آ‌نها به یك سیئه بی‌ سابقه ‌ای مبتلا بودند، این كار را شما چرا انجام می‌دهید؟! شما آن راه كه حفظ نسل است ـ ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ﴾[2] برای است ـ آن را رها كردید و از طرفی هم ﴿وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾[3] هم كه به همین معنا ذكر شده است مناسب است، [البته] برخی ‌ها گفتند اینها گذشته از اینكه به یكدیگر اكتفا می ‌كردند، رهگذرها و عابرین را هم مورد صدمه قرار می‌ دادند و راهزنی هم داشتند كه ﴿وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾ به آ‌ن معنا هم ذكر شده است،[4] اینها مقابل هم نیستند كه ما بگوییم یا آن معناست یا این معناست، ممكن است به هر دو جنایت تن در داده باشند؛ هم راهزنی كرده باشند و راه دیگران را گرفته باشند، راه افراد را می ‌بستند و به آنها اهانت می‌ كردند و هم اینكه راه تولید را می ‌بستند ﴿أَءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾ 🔹 می ‌بینید اگر باشد و نباشد چه خطر دارد، باشد و نباشد هم چه خطر دارد؛ اگر دین باشد و علم نباشد جریان گالیله ‌سوزی و رسوایی قرون وسطا را به همراه دارد. علم باشد و دین نباشد جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم را به همراه دارد، انسان جرأت نمی‌ كند بگوید تلفات این دو جنگ چقدر بود! اینكه می ‌بینید الآن اروپا به حسب ظاهر را پذیرفته این بر اساس است، نه بر اساس ! از بس آدم كشتند نرم شدند! دینِ بی‌ علم گالیله را می‌ سوزاند، علمِ بی ‌دین دو جنگ جهانی را ایجاد می ‌كند. اینكه انسان قبر انبیا را می ‌بوسد و در و دیوار این حرم را می ‌بوسد برای همین جهت است، اینها انسان را كردند! الآن مگر ژاپن از نظر صنعت عقب‌افتاده است؟ ولی بدترین خرافات و بت‌ پرستی در گوشه‌ و كنار همین ژاپن هست، در چین هست، اینكه آدم این كتاب را بالای سر می ‌گذارد [برای همین جهت است]. این بالای سر گذاشتن [قرآن] تنها برای شب‌ های قدر نیست، همیشه ماست، اینها آمدند بشر را آدم كردند! فرمود این كارها چیست كه شما می ‌كنید؟ کارهایی است که حیوانات هم نمی کنند! فرزند را شما باید حفظ بكنید، را حفظ بكنید ﴿أَءِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ﴾. [1]. سوره عنکبوت، آیه28. [2]. سوره بقره، آیه223. [3]. سوره عنکبوت، آیه29. [4]. ر.: التبیان فی تفسیر القرآن، ج8، ص202; ر.ك: مجمع‌البیان، ج8، ص440. 📚 سوره مبارکه عنکبوت ـ جلسه 8 تاریخ: 1391/09/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مظلومیت عقل و عدل 🔹 هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی ‌کند. بین هدف و وسیله برقرار است. از به مقصد پاک و هم راه پاک می‌ طلبد. «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ»؛ بخواهد از راه حرام به مقصد برسد هرگز نمی ‌رسد: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ»؛[1] زودتر از دیگران به چاه می ‌افتد، این بیان بوسیدنی است! 🔹 ما اگر برای مظلومیت سیدالشهداء گریه می‌کنیم برای است، وگرنه ما ملّت گریه نیستیم! نباید گفت چرا شیعه گریه می ‌کند؟ شیعه برای اینکه عدل را از دست داد، عقل را از دست داد [گریه می ‌کند]. شما اساتید بزرگوار با وسائل آشنا هستید، وسائل چند هزار حدیث دارد؟ در این چند هزار حدیث پنج تا حدیث از امام حسین پیدا کنید نیست! این اشک ندارد؟ بیست سال ولی خدا، ده سال که زمان امامت وجود مبارک امام حسن بود این به حسب ظاهر امامت نداشت؛ اما ده سال دیگر بود. به اندازه ده تا روایت فقهی در کتاب‌ های ما نیست. ما چند هزار روایت در وسائل داریم؟ شما ده تا روایت از امام حسین پیدا می ‌کنید؟ خدا مرحوم ابن بابویه قمی را غریق رحمتش کند! می‌ گوید ما برای این می‌ گرییم، را از ما گرفتند، را از ما گرفتند، را خاموش کردند برای اینکه اینها را به دست بیاوریم گریه می ‌کنیم. 🔹 در مجلسی در مدینه وجود مبارک حسین بن علی (سلام الله علیه) نشسته است، آن ابن ازرق که از ابن عباس مسئله سؤال می ‌کند حضرت جواب داد، او در کمال بی‌ ادبی گفت آقا به تو چه؟ من که از تو سؤال نکردم! تازه ابن عباس دارد می ‌گوید نه آقا اینها باسواد هستند.[2] این گریه ندارد! ما که اهل گریه بی جا نیستیم ما می ‌بینیم که عدل را دارند از ما می ‌گیرند، عقل را از ما دارند می‌ گیرند، طهارت را دارند از ما می ‌گیرند، ما با اشک به دست می ‌آوریم! 🔹 همین حسین بن علی (سلام الله علیه) که این حدیث بوسیدنی است، فرمود وسیله را توجیه نمی ‌کند هیچ ممکن نیست با بانک ربوی اقتصاد سالم بشود! با رشوه مال فراهم بشود! هیچ ممکن نیست! با حرام هرگز زندگی کسی پیش نمی ‌رود! «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ»، (روحی لک الفداء). [1] . الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص373. [2] . التوحید (للصدوق)، ص80. 📚 سوره جمعه جلسه 9 تاریخ: 1397/01/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عقل و جهل 🔹 همه ما چه ظهور حضرت را درک بکنیم و چه ظهور حضرت را درک نکردیم یا اگر با همین بدن در رجعت درک بکنیم، مهم ‌ترین آن حضرت عقل است. در قرآن کریم را هم مکرّر بیان فرمود و ائمه (علیهم السلام) هم عقل را مشخص کردند. 🔹 مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) در مقدمه کتاب کافی یک چند صفحه‌ای به عنوان خطبه مرقوم فرمودند که خیلی مفصل نیست. کلینی با دیگر [بزرگان] یک مقدار فرق دارد؛ گرچه همه این ذوات جزء نائبان ائمه (علیهم السلام) هستند؛ ولی عقل ‌گرایی کلینی ستودنی است! حتماً سعی بفرمایید این مقدمه را مطالعه کنید، چون خیلی مفصل نیست؛ منتها خیلی دقیق و لطیف است. مرحوم میرداماد (رضوان الله علیه) در کتاب شریف الرواشح السماویة این مقدمه را از بس لطیف و سودمند است جداگانه شرح کرده است.[1] آخرین خط مرحوم کلینی در این مقدمه این است: «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛[2] قطب تمدن و فرهنگ یک ملت، عقل آن ملت است. بعد از عبارت‌ های معصومین (علیهم السلام) عبارتی به این لطیف ‌تری و شایسته ‌تری کمتر یافت می ‌شود. فرمود قطب مسلمان‌ ها در بخش فرهنگی عقل آنهاست: «إِذْ كَانَ‏ الْعَقْلُ‏ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ»؛ و ترقّی عقل آن ملت است، احتجاج الهی بر مدار عقل آن ملت است، ثواب الهی براساس عقل آن ملت است و اگر ـ معاذالله ـ عقابی باشد بر اثر مخالفت عقل آن ملت است. 🔹 مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) در کتاب «عقل و جهل»[3] که اولین کتاب است ایشان تقسیم کردند که علم مقابل جهل نیست، بلکه عقل مقابل جهل است. آنکه در برابر جهل می ‌ایستد است، آنکه سنگر تشکیل می ‌دهد است، وگرنه خیلی از موارد خود علم جزء سپاه جهل است؛ یعنی علم است به حمل اولی، جهل است به حمل شایع، برای اینکه با این علم دارد گناه می‌ کند و خلاف می ‌کند. 🔹 ایشان کتاب علم را در مقابل جهل ننوشتند، چون جهل دو قسم است: یک وقتی با تحقیقات علمی است و یک وقتی با تلبیس‌ های عملی است، همین! جاهل دو قسم است: یا درس خوانده است یا درس نخوانده است. جهنمی دو قسم است: یا درس خوانده است یا درس نخوانده است. علم مقابل جهل نیست، چون با خود جهل جمع می ‌شود؛ آنکه در برابر جهل است و موضع می ‌گیرد و با آن جمع نمی ‌شود است؛ لذا شما کتاب شریف کافی را وقتی بررسی می ‌کنید می ‌بینید اولین کتاب «کتاب العقل و الجهل» است، دومین کتاب «کتاب العلم» است.[4] او از کجا یاد گرفته؟ از همان بررسی‌ هایی که امام کاظم[5] و سایر ائمه (علیهم السلام) فرمودند که نه «جنود العلم و الجهل»، براساس آن تنظیم کتاب را به نام «کتاب العقل و الجهل» نامگذاری کردند. [1]. الرواشح السماویة فی شرح الأحادیث الإمامیة(میر داماد)، ص39. [2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص9. [3]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص10. [4]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص30. [5]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص13. 📚 درس خارج فقه نکاح ـ جلسه 347 تاریخ: 1397/02/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 کالای ابدی 🔹 گرچه این تشبیه گویای تام نیست، اما می ‌توان به عنوان تقریب ذهن گفت، اگر گفتند دو دو تا چهارتا چند سالش است؟ می‌ گوییم این ثابت است نه ساکن! چون ساکن نیست، نه متزمّن است، نه متمکّن. زمان و زمین ندارد، خسته نمی ‌شود، چون ثابت است. ما به دارالقرار بار می ‌یابیم و قرار می ‌گیریم و ثابت می‌ شویم، نه ساکن! لذا در ما خستگی نیست. این تعبیر دل پذیر قرآن که ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[1] ما را می‌ رساند به اینکه هرگز نمی ‌میریم، نه «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»،[2] آنها یک زندگی برتر و والاتری دارند. 🔹 طبق بیانی که مرحوم کلینی (رِضْوَانِ اللَّهِ تَعَالَی عَلَیه‏) در جلد دوم اصول کافی از معصوم (سَلامُ الله عَلَیه) نقل می ‌کند، می ‌فرماید کسی که خدا را عبادت کند، این فاضل ترین و برجسته ‌ترین و بزرگوارترین مردم است، امام معصوم فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا»؛[3] فاضل ‌ترین مردم کسی است که به نماز ، به عبادت که خدمت خلق است، عشق بورزد، با او معانقه کند، دست به گردن باشند، مباشرت کنند. از این بیان نورانی امام که کلینی نقل کرد، خیام و امثال خیام تربیت شدند که می ‌گوید: خاطر خیاط عقل گرچه بسی بخیه زد ٭٭٭ هیچ قبایی ندوخت لایق بالای عشق[4] عقل هر چه بخواهد حکیمانه و فیلسوفانه بیندیشد و خیاطی کند، قبایی که به اندام رسای عشق باشد نمی ‌تواند بدوزد. این بیان نورانی امام است که فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا». 🔹 سخن خدای عالم و این است که انسان مرگ را می ‌میراند. ما هستیم و مرگ نیست و برای أبد می‌مانیم و ثابت هستیم. یک موجود ثابت أبدی، می‌ خواهد. آن کالای أبدی سالم است و سالم است و سالم است و سالم است و سالم است و سالم است. چقدر امام باقر(سَلامُهُ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ عَلَیه‏) سخنان زیبا فرمود که «لَا عِلْمَ كَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ كَسَلَامَةِ الْقَلْبِ وَ لَا عَقَلَ كَمُخَالَفَةِ الْهَوَی ... وَ لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ بِنَفْسِك‏»![5] این بیان ‌ها نشان می‌ دهد که معرفت ‌شناسی و عترت ‌شناسی و معادشناسی در دامنه توحید و وحی و نبوت‌ شناسی از هستند که هم دنیای ما را تأمین می ‌کنند هم آخرت ما را. هرگز نگوییم فلان شخص چنین کرد، فلان شخص چنین می‌گوید. همواره بگوییم ، پیامبر او چنین آورد، ائمه چنین گفتند، علی و اولاد علی (صَلَوَات اللَّهِ وَ سَلامُه عَلَیهِمْ أَجْمَعِین) چنین گفتند. [1]. سوره آل عمران، آیه185؛ سوره انبیا، آیه35. [2]. غزلیات حافظ، غزل شماره11؛ «هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ٭٭٭ ثبت است بر جریده عالم دوام ما». [3]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص83. [4]. دیوان اشعار عطار، غزل شماره449. [5]. تحف العقول، ص286. 📚 پیام موضوعی تاریخ: 1396/09/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 آزادی عقل و علم 🔹 مستحضرید که مرحوم صدر المتألهین گذشته از آن بحث ‌های عقلی که در اسفار و سایر نوشته ‌ها دارند، اصول کافی مرحوم کلینی را شرح کردند. سرّ انتخاب اصول کافی آن است که مرحوم کلینی در خطبه پُر برکتی که در جلد اول اصول کافی چاپ شده است، در آخرین سطر این خطبه دارد: «إِذْ كَانَ الْعَقْلُ هُوَ الْقُطْبَ الَّذِی عَلَیهِ الْمَدَارُ وَ بِهِ یحْتَجُّ وَ لَهُ الثَّوَابُ وَ عَلیهِ الْعِقَابُ»؛[1] یعنی عقل است. قطب خردورزی و دانش ‌ورزی و دانشمندی اسلام است. 🔹 اگر در زیارت «جامعه کبیره» ائمه (علیهم السلام) به ما آموختند، وجود مبارک دستور داد وقتی به بارگاه ائمه (علیهم السلام) رسیدید بعد از عرض حاجت‌ های عمومی در بارگاه آنها عرض کنید: «أَنِّی ...‏ مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»[2] که من محققانه با شما سخن می ‌گویم، من با ابطال هر سخن باطل با شما سخن می ‌گویم، این را افراد عادی نیاموختند و نیندوختند، این را شاگردان ویژه ائمه (علیهم السلام) مثل کلینی که می ‌گوید یک ملت آن ملت است آموخت و مرحوم صدر المتألهین که این را باز کرد. 🔹 اگر قطب به اسارت برود و به بند کشیده شود نه آن ملت طعم آزادی را دارد و نه آن مملکت از فیض و فوز آزادی طَرْفی می ‌بندد. مرحوم صدر المتألهین# قطب_بودن_عقل_و_علم را با تلاش و کوشش، از یک سو؛ با پذیرش تبعید، از سوی دیگر؛ با تحمل ناملایمات از دوست و آشنا، از سوی سوم؛ دست و پای را باز کرد دست و پای را باز کرد. [1]. الکافی(ط ـ الاسلامیة)، ج1، ص9. [2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص614 . 📚 . پیام به همایش حکیم صدر المتألهین تاریخ: 1399/02/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مقدمه عاقل شدن 🔹 تمام این درس‌خواندن‌ ها است؛ این کتاب قرآن کریم چقدر بوسیدنی است! فرمود علم چیز خوبی است بر همه واجب است عالِم بشوند درست است، اما نردبان است و بر همه لازم است نردبان تهیه کنند این نردبان است که از کجا بالا برویم؟ فرمود: ﴿وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾[1] ما می ‌خواهیم علم نمی ‌خواهیم! ما بالارفتن می‌ خواهیم نردبان نمی‌ خواهیم! این نردبان برای این است که انسان بالا برود علم برای اینکه بشود فرمود: ﴿وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾ یعنی علم مقدمه است برای عقل و عقل هم که وجود مبارک حضرت معرفی کرد فرمود: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان».[2] 🔹 پس آیه قرآن دارد که علم نردبان است برای اینکه ﴿وَ تِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یعْقِلُهَا إِلاّ الْعَالِمُونَ﴾ پس معلوم می ‌شود علم باید باشد و معیار آن است و هدف حوزوی‌ ها و دانشگاهی‌ های اسلامی این است که انسان بشود ولی خدا و ولی خدا هم همین است. اگر کسی ولی او شد حالا در دنیا برکاتش را دارد آخرت برکاتش را دارد ولی ، نصیب ولی خدا می ‌شود؛ یعنی به ما گفتند «علم الدراسة» را تعیین کنید تا آن جایی که ممکن است، ولی اگر به آن اوج رسیدید مجتهد شدید این «علم الدراسة» وسیله است برای چه؟ برای . «علم الوراثة» همین است که انسان ولی او بشود. کم نبودند مردان بزرگ حتی زنان بزرگ که ائمه (علیهم السلام) می فرمودند: «مِنَّا اهلَ البَیت»[3] حالا درباره سلمان[4] شهرت پیدا کرده درباره بعضی از محدّثین همین شهر قم ائمه فرمودند فلان محدّث «مِنَّا اهلَ البَیت»؛[5] یعنی ﴿أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ﴾ است «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ» است. چون هیچ فرقی بین وجود مبارک و ائمه قبلی که نیست! اگر امام صادق به بعضی از شاگردانش فرمود: «هو منّا اهل البیت»، حالا ما چرا نرسیم به جایی که حضرت به ما بفرماید فلان کس «منّا اهل البیت»؟! برای اینکه این راه باز است آدم حیف است این مقام را برای چیزهای بی ‌ارزش از دست بدهد! 🔹 این بیانات نورانی حضرت امیر راه گشاست خودشان این راه را رفتند، یک؛ شاگردان مخصوص به دنبال اینها این راه را رفتند، دو؛ به همه ما سفارش می ‌کنند که بیایید، سه. حضرت امیری که کلّ دنیا برای او سهل است که «لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَة» من هرگز ستم نمی‌ کنم،[6] او می‌فرماید بعضی از دوستان ما کسانی بودند که وقتی من آنها را می‌ دیدم یک مرد بزرگی را می‌ دیدم «كَانَ [یعَظِّمُهُ‏] یعْظِمُهُ فِی عَینِی صِغَرُ الدُّنْیا فِی عَینِهِ»؛[7] من وقتی این بزرگوار را می ‌دیدم یک شخص باعظمتی را مشاهده می ‌کردم، این از شاگردان حضرت بود! پس می ‌شود که انسان به جایی برسد با اینکه نه امام است و نه امامزاده به جایی برسد که بگوید او یک مرد بزرگی است، این راه باز است! [1]. سوره عنکبوت، آیه43. [2]. تفسیر نور الثقلین، ج‏5، ص382. [3]. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص905. [4]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص64. [5]. الإختصاص، النص، ص68. [6]. الأمالی( للصدوق)، النص، ص623. [7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، حکمت289. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1398/09/28 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 چراغ هدایت 🔹 خدای سبحان چراغی در درون، چراغی را در بیرون به انسان داد كه انسان با داشتن این چراغ راه را پیدا كند و به مقصد برسد؛ هم را در درون، هم را از بیرون كه اینها دو كار می‌ كنند: هم راهنمایی می ‌كنند چراغ دستشان است می‌ گویند «إنّ الحسین مصباح الهدیٰ»،[1] «كلّ امامٍ مصباح الهدیٰ»، «كلّ معصومٍ مصباح الهدیٰ» این است، از طرف دیگر هم این فتیله درون اینها را بالا می ‌كشند اینها را اینها را بالا می‌ كشند می‌ شود «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»،[2] هم چراغ دستشان است هم چراغ درون را افروخته نگه می‌ دارند. حالا اگر كسی با داشتن همه این راه ‌های هدایت اگر بیراهه رفت، خدای سبحان چندین بار می‌ دهد، راه توبه را باز می ‌كند، راه برگشت را باز می ‌كند، اگر او عمداً درهای رحمت را به روی خود بست و به جایی رسید كه دیگر قابل هدایت نیست، از آن به بعد ذات اقدس الهی اینها را می‌ گیرد. می‌گیرد یعنی چه؟ ﴿وَ مَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ﴾[3] كه منحصراً خدا برای فاسقین است. 🔹 اضلال می‌كند یعنی چه؟ یعنی ـ معاذ الله ـ اینها را گمراه می‌ كند چنین چیزی كه نیست، عقل را از اینها می‌گیرد كه نیست، انبیا، اولیا، علما تا آخرین نفس اینها را هدایت می‌ كنند، اضلال ابتدایی كه محال بود، اضلال كیفری هم امر وجودی نیست كه خدا كسی را گمراه بكند، بلكه آن و و ویژه ‌ای كه تا حالا داشت آن را سلب می ‌كند و او را به حال خودش رها می‌ كند. در سوره مباركه «فاطر» بود كه ﴿مَّا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَمَا یمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ﴾[4] كار خدا یا فتح است یا اِمساك، یا می ‌دهد یا نمی ‌دهد، چیزی به نام اضلال كیفری که یك امر وجودی باشد مثلاً ظلمتی، گناهی چیزی به كسی بدهد نیست، آن را كه تا حالا می‌ داد حالا نمی‌ دهد همین! نه اینكه ـ معاذ الله ـ چیزی به كفار بدهد به نام امامت كفار ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً﴾ یعنی اینها را به حال خودشان رها كردیم، اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض می ‌كرد: «اللهمّ و لا تَكِلْنی إلی نفسی طَرفةَ عَین أبدا»[5] همین است. یك لحظه انسان را به حال خودش رها بكنند انسان پایگاهی ندارد! این نه تنها بیراهه می‌ رود، خیلی ‌ها را هم به طرف بیراهه می ‌كشاند؛ این می‌ شود امامت باطل كافرانه كافر. این جعل، جعل ابتدایی نیست جعل كیفری است (اولاً) و جعل امامت هم امر وجودی نیست امر عدمی است (ثانیاً)، عدمی بودن این است كه اینها را به حال خودشان رها می ‌كنیم (ثالثاً). خب اگر انسان به حال خود رها شد آن نفس امّاره آن شهوت و غضب در بخش عمل، آن وهم و خیال در بخش اندیشه، آخر چه چیزی برای انسان می ‌ماند؟! می ‌شود همین ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ﴾. وگرنه امامت حق، است این عهد الهی آن قدر با جلال و شكوه و جبروت است كه هرگز كسی كه اهل ستم باشد ولو در دوران گذشته امامت حق آنجا پرواز نمی ‌كند ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾.[6] [1] . مدینة المعاجز، ج4، ص52. [2] . نهج‌البلاغه، خطبه 1. [3] . سوره بقره، آیه 26. [4] . سوره فاطر، آیه 2. [5] . تفسیر القمی، ج2، ص75. [6] . سوره بقره، آیه 124. 📚 .سوره قصص جلسه 17 تاریخ: 1391/07/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نقشه جامع جهانی 🔹 نقشه جامع جهانی دین درباره مسائل نظامی و سلاح كشتار جمعی و غیرمتعارف چیست؟ انبیا عموماً و وجود مبارك حضرت ختمی نبوّت (علیهم آلاف التحیة و الثناء) خصوصاً، برای اصلاح سه منطقه محلّی و منطقه‌ ای و بین ‌المللی آمدند و هر كدام به نوبه خود را ترسیم كردند تا هر گونه برنامه ‌ریزی كه در حوزه رسالت و نبوّت خود انجام می‌ دهند، به صورت یك بافت فرسوده در نیاید. خدای سبحان وجود مبارك رسول گرامی را به عنوان ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمینَ﴾[1] معرفی كرد و ﴿كَافَّةً لِلنَّاسِ﴾[2] نامید اگر عنصری رحمت جهانی بود اوّلین رسالت او ترسیم هندسه جهانی است. وجود مبارك حضرت كه آمد دو اصل همگانی و همیشگی را به همراه خود داشت؛ یعنی كلیت و دوام. چیزی كه همگانی و همیشگی است اصلِ حیات است، عقل و عدل است، رفاه و آزادی و آسایش و مواسات و مساوات و مانند آن از زیربنای حقوقی بشر است. 🔹 اصل اول آن است خدایی كه مدبّر و مدیر نظام هستی است بر تخت رحمانیت مطلقه مستقر است ﴿الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی﴾[3] و بر اساس كار می‌كند; اصل دوم آن است كه رحمانیت مطلقه، مقابل ندارد و اگر غضبی هست، قهری هست، انتقامی هست در مقابل است و چون فرمانروای مطلق رحمت رحمانیه است، پس قهر و غضب و ظلم و مانند آن در عالَم نیست. 🔹 مجموعه سخنان و رهاورد و ره‌ توشه ‌های انبیا این است كه جهان بر و و و و اداره می‌ شود. تخریب، كشتن، كشتار مخصوصاً كشتار غیر متعارف این مرضی هیچ پیامبری نبود. نمونه‌ هایی كه قرآن كریم ذكر می‌كند نمونه دو رهبر از رهبران مقتدر و قدر الهی است یكی داود است یكی فرزندش سلیمان هر دوی اینها حكومت داشتند رهبری انقلاب را داود به عهده داشت و وجود مبارك سلیمان هم داشت. این دو قدرت را قرآن كریم ترسیم می ‌كند می ‌فرماید در جریان داود كه رهبری انقلاب را به عهده داشت ما آهن سرد را برای او مثل موم نرم كردیم، بیان قرآن این است كه او از این آهنِ نرم كه می ‌توانست شمشیر، دشنه، خنجر و مانند آن بسازد استفاده نكرد از این آهن زره ‌بافی را به دیگران آموخت یعنی را نه كشتار را، نه كشتار فردی نه كشتار جمعی، مسئله دفاع و ضرورت، حكم دیگر است. بعد از داود، سلیمان (سلام الله علیه) بود كه سلیمان ‌بن ‌داود آن سلطنت را داشت درباره او ذات اقدس الهی كرامت ‌های فراوانی را مطرح كرد كه یكی از برجسته ‌ترین این است ﴿وَ أَسَلْنا لَهُ عَینَ الْقِطْرِ﴾[4] ما معدن مس را مثل چشمه روان برای سلیمان آسان قرار دادیم، سیل‌گونه معدن مس برای او روان بود و می ‌جوشید. كاسه درست می‌كرد، ظرف‌های بزرگ درست می ‌كرد و بهره‌ های فراوانی از این مس می ‌برد هیچ كدام از اینها از این آهنی كه مثل موم در دستشان نرم بود سلاح كشتار نساختند از آن معدن مسی كه مثل آب چشمه روان بود سلاح كشتار نساختند، بلکه سلاح را ساختند و به دیگران آئین بهره ‌برداری از این مواد را آموختند. بنابراین این دین، است، حقوق جامعه است، حیات جامعه است دین كشتار نیست مخصوصاً . [1]. سوره انبیاء، آیه107. [2]. سوره سبأ، آیه28. [3]. سوره طه، آیه5. [4]. سوره سبأ، آیه12. 📚 سلاح‌های غیر متعارف تاریخ: 1391/11/21 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 وحی الهی 🔹 انسان اندیشه ‌اش و عقلش یك خوبی است، چراغ بدون که مشكل را حل نمی‌ كند! شما حالا آفتابی هم در دستتان باشد، وقتی راه نباشد كجا را می‌ خواهی ببینی؟ عقل ذرّه ‌ای در مهندسی دین سهمی ندارد؛ نه موضوع را آفریده، نه محمول را آفریده، نه رابطه موضوع و محمول را می ‌شناسد، كه دین‌ ساز نیست! قانون ‌‌گذار نیست! عقل یك خوبی است. راه را انبیا نشان می‌ دهند، موضوعات را خدا آفرید، محمولات را خدا آفرید، انسان را خدا آفرید، رابطه انسان با جهان را خدا آفرید، رابطه جهان «بعضها ببعض» را خدا آفرید، او باید دین تعیین كند. ذرّه‌ای از ذرّات دین به دست نیست، عقل یك چراغ خوبی است نه عقل قانون ‌گذار است, عقل یك خوبی است. حالا قانون‌ شناس چراغِ خوب و سراج منیر اگر راه نباشد او كجا را ببیند؟ بنابراین تا هست تا هست, هست؛ این اصل كلّی است، ممكن نیست جایی بشر زندگی كند و نباشد این ممكن نیست. 📚 سوره مبارکه شعراء جلسه 22 تاریخ: 1391/02/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 عقل و عدل ▪️ ﴿فَمِنَ النَّاسِ مَن یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا وَ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ ٭ وَ مِنْهُمْ مَن یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّار﴾؛[1] فرمود اینها با اینكه در مِنا هستند و در سرزمین استجابت دعا هستند، اما نمی ‌دانند از خدای سبحان چه چیزی بخواهند. بعضی منطقشان این است كه خدا به ما دنیا بده، دیگر به فكر حلال و حرام نیستند، به فكر عدل و ظلم نیستند، به فكر عقل و جهل نیستند: ﴿فَمِنَ النَّاسِ مَن یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا﴾ دیگر نمی ‌گویند ؛ امّا ﴿وَ مِنْهُمْ مَن یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّار﴾، بركات دنیا، بركات آخرت و بهشت جاودان (اینها را) از خدا می‌ خواهند. حسنه دنیا با حاصل می‌شود، حسنه دنیا با حاصل می ‌شود. این كارها به سید شهداست. اشك بسیار چیز خوبی است، اما فایده اشك ده درصد است، آن نود درصد را فهم، استدلال، سخنرانی های عالمانه و آیات قرآنی و روایات، ارزیابی و و تاریخ اسلامی و صدها مسائل علمی دیگر تشكیل می ‌دهد. اگر شما می ‌بینید جامعه ‌ای به مستقل است، محصول آن است. گفتند خواب آدم عالم بهتر از عبادت آدم غیر عالم است، آن را با یك فریب می ‌شود از جا به در برد و این را هرگز نمی‌ شود تكان داد: «لا تُحَرِّكُهُ الْعَواصِفُ».[2] ▪️ اینكه گفتند تا می ‌توانید در هر روز علم، در هر زمان علم، در هر زمین علم برای همین جهت است. تمام كارهای‌ مان باید «قربة إلى الله» باشد. بهترین راه برای نزدیك شدن معنوی به خدا همان است. فرمود اگر كسی یك جا بنشیند و چیزی یاد نگیرد به همان اندازه از خدا دور شده است. خدا یعنی محض، خدا یعنی محض، خدا یعنی محض، خدا یعنی محض. انسان وقتی از دور شد از علم و حكمت دور شد از آن كمالات دور شد، قهراً سقوط می ‌كند، هبوط می ‌كند: ﴿فَتَخْطَفُهُ الطَّیرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَكَانٍ سَحِیقٍ﴾[3]، بنا بر این شما در هر محلّی هستید، در هر شهر و كوی و برزنی هستید، با حسینیه ‌های‌تان با سخنرانانتان تماس داشته باشید تا بزنند، حرف های عالمانه را گوش بدهید. آنها را و‌ادار نكنید كه برای شما خواب و قصه نقل بكنند! خواب، خوابِ خوابیده را سنگین ‌تر می ‌كند و هرگز كسی را بیدار نمی ‌كند، این درك است كه انسان اگر مریض است او را درمان می ‌كند، اگر در حال احتضار هم باشد به او حیات می ‌دهد، اگر جاهل است او را عالم می ‌كند، اگر خوابیده است او را بیدار می ‌كند؛ این است كه وقتی امام صادق (سلام الله علیه) سخن می ‌گوید فرمود: می‌خواهید شهر بروید اوّل سؤال بكن در آن شهر یك هست یا نه؟ می‌ خواهید روستا بروید اوّل سؤال بكن در آن روستا یك عالم هست یا نه؟[4] الآن شما در این می ‌بینید در این می ‌بینید در می‌ بینید چقدر متشابهات را پراكنده می ‌كنند، چقدر شبهه ‌افكنی می ‌كنند، یا آنها را اگر ندارید گوش ندهید، یا اگر گوش دادید ضبط كنید با علمای‌تان در میان بگذارید كه چنین شبهه‌ای هست چنین اشكالی هست پاسخش چیست؟ اینها شما را روشن می ‌كنند شما هم چهارتا جوان را روشن می‌ كنید. مطمئن باشید آن كه از جریان نظامی ناامید شد، از جریان تحریم اقتصادی ناامید شد، از شورای امنیت بردن ناامید شد، از این راه ایجاد شبهات می‌ خواهد نسل جوان را خالی كند. ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطٰاعُوهُ﴾[5] اینها همیشه بنایشان بر است. شما این شبهات را از هر جا شنیده‌ اید با علمای ‌تان در میان بگذارید. [1]. سوره بقره، آیات: 200 و201 . [2]. ر . ك: الکافی(ط ـ الاسلامیه) ج1، ص455. [3]. سوره حج، آیهٴ 31. [4]. تحف العقول، ص319 و 320. [4]. سوره زخرف، آیه 54. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نقطه عطف بشریت ▪️ طبیعت را با نباید اشتباه كرد؛ طبیعت اختلاف ‌پذیر است، فطرت سالم است و اختلاف ‌پذیر نیست. فطرت فراطبیعت است، مربوط به جان آدم است، مربوط به روح آدم است. در شرق و غرب یكسان است، در شمال و جنوب یكسان است. فطرت یكسان است، می ‌تواند منبع باشد و آن اصول مشترك می ‌تواند مبدأ و ریشه برای مواد مشترك باشد. الآن شما می ‌بینید كشتن مردم بی‌ گناه فلسطین را عدل می ‌دانند، نه اینكه ظلم بدانند و بگویند ما ظالم و رهزنیم، این را عدل می ‌دانند و این را به محاكم قانونی می‌ برند! [آنها] تفسیر عدل را كه از عقل نمی ‌گیرند، از فطرت نمی ‌گیرند، از وحی نمی‌ گیرند، [بلكه] از خواسته برخاسته از جهلشان می ‌گیرند، از خواسته سیاسی خود‌شان می ‌گیرند، اینها منبع اساسی ندارند، وقتی منبع نداشتند این اصول ارزشی بی ‌منبع می ‌شود. این اصولی كه فعلاً در رسانه‌ های بین ‌المللی رایج است، همه اینها مورد احترام ماست، ولی باید از یك منبعی گرفت؛ مبارزه با تروریسم، حقوق بشر، مساوات، مواسات، عدالت، آزادی، استقلال اینها همه است؛ امّا وقتی بخواهید تفسیر بكنید می ‌بینید او عدل را طوری تفسیر می ‌كند كه صهیونیست می ‌شود عادل، فلسطینی مظلوم می ‌شود ظالم! تروریست را طرزی معنا می‌ كنند كه فلسطینی مدافع می‌ شود تروریست و صهیونیست مهاجم اشغالگر می ‌شود عادل! العدل ما هو؟ العقل ما هو؟ حریت ما هی؟ امنیت ما هی؟ اینها را باید از گرفت، اینها چون منبع مشترك ندارند حقوق مشترك هم نخواهند داشت. مبانی مشترك كه نبود حقوق مشتركی هم ندارند. ▪️ علی بن ابی ‌طالب (سلام الله علیه) عدل را به استناد وحی الهی تفسیر كرده است، عقل را مشابه همان عدل تفسیر كرد، قهراً این معانی نزدیك هم می ‌شوند؛ یعنی عدل، عقل، حق، صدق، حُسن و حَسن اینها یكسان خواهند بود؛ ظلم، باطل، كذب، منكر، قبیح، جهل اینها هم كنار هم قرار می‌ گیرند. هر كاری كه شده باشد عدل است و عقل، هر كاری كه معماری نشده باشد ظلم است و قبیح. تعبیر قرآن كریم این است كه اینها ﴿فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ﴾[1]، اینها در زندگی می ‌كنند؛ یعنی چیزی را در جای خود قرار نمی ‌دهند. اگر اصول از یك منابع گرفته نشود، می‌شود هرج و مرج. وجود مبارك امیر بیان علی بن ابی‌طالب (سلام الله علیه) همین معنا را به عنوان پوستین وارونه معرفی كرد فرمود: اینها اسلام را یا آن معارف را وارونه پوشیدند: «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»؛[2] یعنی پوستین وارونه. ▪️ انبیا (سلام الله علیهم) آمدند تا هم را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند. سالیان متمادی زحمت انبیا (علیهم‌السلام) این بود كه بگویند عدالت یعنی چه. وجود مبارك رسول گرامی آن طوری كه در سورهٴ «شوریٰ» آمده است فرمود: ﴿وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَكُمُ﴾[3] من مأموریت یافتم كه عدالت را اجرا كنم همه بشر ‌هستند. ▪️ پیام نهضت حسینی (سلام الله علیه) این است كه ﴿وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَكُمُ﴾، نهضت آن حضرت از اینجا شروع شده كه فرمود: «أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا یتَناهى عَنهُ»[4] مگر نمی ‌بینید به حق عمل نمی ‌شود؟ مگر نمی ‌بینید از باطل صرف نظر نمی ‌شود؟ مگر نمی ‌بینید عدل دفن شده؟ مگر نمی ‌بینید ظلم حاكم است؟ من مأمورم كه عدل را معنا كنم و احیا كنم، مأمورم كه حق را معنا كنم و احیا كنم. ▪️ آنهایی كه مأموریت ویژه دارند نقطه عطفی در تاریخ ایجاد می ‌كنند. این یعنی ورق را بر می ‌گردانند؛ عده‌ ای كه بیراهه می ‌روند را منعطف می ‌كنند [و] سر راه می ‌آورند. وجود مبارك ولی ‌عصر و تاریخ است. تعبیر نورانی علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (سلام الله علیه) دربارهٴ ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) این است كه «یَعْطِفُ الْهَوى عَلَى الْهُدَى، إذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى»؛[5] فرمود وقتی ولی‌ عصر (ارواحنا فداه) ظهور كرد آن است؛ یعنی اوراق را بر می ‌گرداند جامعه ‌ای كه بیراهه رفتند و هوامدار شدند آنها را می ‌كند آنها را بر می ‌گرداند. جامعه آمدند هدایت را بر هوا و هوس منعطف كردند، ولی ولی‌ّ عصر (ارواحنا فداه) كه ظهور می ‌كند هوای مردم را منعطف می ‌كند به . [1]. سوره ق، آیه 5 . [2]. نهج البلاغه ، خطبه 108 . [3]. سوره شوریٰ، آیه 15. [4]. تحف العقول، ص245. [5]. نهج‌البلاغه، خطبه 138. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra