eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکه دارد هوس کرب و بلا گریه کند هرکه شدعاشق آن صحن وسراگریه کند هرکه جامانده ازآن غافله ی عشق حسین ز غمش ندبه کند در همه جا گریه کند هرکه را نیست میسّر به زیارت برود هرکجا میشنود صوت عزا گریه کند اربعین است کنون کرب وبلا قبله ی ماست دختر شاه ولا بر شهدا گریه کند نه فقط عالم وآدم، نه فقط حورو ملک که به بزم غم او،عرش خدا گریه کند عاشقان، غافله ی عشق کنون کرب وبلاست هرکه دارد هوس کرب و بلا گریه کند : 💔 کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، سالروز علیه السلام و یاران باوفای ایشان تسلیت باد🏴
هرچه کردم تا ببندم ساک خود اما نشد هی دویدم تا بگیرم عاقبت ویزا نشد ، خواستم با دوستان از بصره گردم رهسپار با رفیقان تا حرم هم جاده و هم پا نشد ، در تکاپو بودم آقا تا بگیرم پاسپورت پاسپورتم را گرفتم لیک بی‌ویزا نشد ، مادرم اسپندو آب و آینه آورده بود زیر قرآن رد کند وقت سفر٬ما را نشد ، از همه درخواست کردم تا حلالم می‌کنند؟ تا که باشم کربلا من نائب آنها نشد ، اربعین قول داده بودم با رفیقان عازمیم هم سفر٬موکب به موکب٬سینه زن حالا نشد ، باز داغ کربلا بر سینه‌ام امسال ماند نامه اذن دخولم اربعین امضا نشد.😭😭😭 اربعین حسینی تسلیت 🖤🖤
جان من عشق تو را چیدن و دیدن هنر است. باهمه عشوه گری , بر تو رسیدن هنر است. هرچه هم ناز کنی , ناز کشت خواهم بود. نازنینا به خدا ناز کشیدن, هنر است. دل من تنگ شد و چاره آن روی تو شد. روی تو دیدن و آن را نگزیدن , هنر است. من غرور تو ام ای کبک خرامان به خدا, سخن عشق ز حرف تو شنیدن, هنر است. تو درخت خوش این باغی و من می دانم, زان همه میوه یکی, زان همه چیدن هنر است. کام من در طلب لعل لبت کام گرفت. نازنین کام دل انگیز چشیدن, هنر است. گل مریم , زشمیمت شده ام مست و خراب. بی می و باده اگر مست شد این تن, هنر است
اربعین است و دلم باز هوائی شده است شوروشین است ودلم کرببلایی شده است ازره دور سلامی نمایید به حسین  نی نوازید که نی نینوایی شده است 
نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را ببخش بر من مسکین شکسته‌بالی را نشد که پای پیاده به درگهت برسم و تحفه آورم این دست‌های خالی را .. ..
جامانده ام و دل به هوای حرمت در تب و تاب است دور از وطنِ دوم من کرب و بلا مثل سراب است آقا یه نگاهی به من رو سیه و خسته بینداز دلتنگم و دوری ز ضریحِ حرمت اوج عذاب است 🏴🏴🏴
اربعین، پای پیاده، وَ دلی وامانده و لبی تشنه که در حسرت دریا مانده دوستانم همگی بار سفر را بستند طِبقِ معمول یکی بی سر و پا جامانده
جامانده ام و دل به هوای حرمت در تب و تاب است دور از وطنِ دوم من کرب و بلا مثل سراب است آقا یه نگاهی به من رو سیه و خسته بینداز دلتنگم و دوری ز ضریحِ حرمت اوج عذاب است
تا کَسی رُخ نَنِمایَـد نَبَرَد دِل زِ کَسی دِلبَرِ ما دِلِ ما بُرد و به ما رُخ نَنِمود
می‌نویسم شعر با نام خدای کربلا می‌برد دل را هوای دلربای کربلا می‌نویسم عشق یعنی یک خیابان تا جنون هرکسی شد با حسین السابقون السابقون می‌نویسم چای با طعم شهادت نامه ای چون تو امضا میکنی چون تو حبیب عامه ای می‌نویسم گریه بر جد غریبم ای خدا صد حسابم یک طرف این یک ارادت هم جدا میکُشم هربار دلْ در جنگ با نفسم ولی هم نجاتم میدهی هم میدهی حب علی میگذارم نقطه بر شعر ضعیفم تا مگر کربلا قسمت شود شاید،ولی،اما،اگر هم ببین تردید دل را هم ببین شوق مرا بی تو اصلا میروم گم میشوم در قهقرا می‌نویسم کربلا و می‌نویسم کربلا از فراقت گریه هایم کرده خیسم کربلا
روۍدیوارِاتاق‌نوڪران‌تو‌ ! بهترین‌عڪسِ‌میان‌قاب‌یعنی‌"ڪربلا" ڪلّ‌الفاظ‌ڪتاب‌الله،تفسیرش‌"حسین" نقطه‌ها‌وساڪن‌واِعراب‌یعنی‌"ڪربلا"
بی سر و پا بودم و راهم نداد حضرت معشوق به می خانه‌اش روی سیاه و دل ناپاکِ من بست رهِ وصل به کاشانه‌اش با همه درماندگی خود ولی عاشق او بودم و دیوانه‌اش نور هدی بود و من ِ گمشده در پی آن نور چو پروانه‌اش مانده و درمانده کنون برده‌ام روی گدایی سوی دردانه اش مست کند کل جهان را فقط جرعه ای از ساغرِ پیمانه اش هرکه شناساند به من عشق را تا ابد آباد دل و خانه اش خوش به دلِ آنکه در این اربعین کوله ی او بود سر ِ شانه‌اش رفت غزل‌خوان به دیار بلا سوختم از نغمه‌ی مستانه‌اش
می‌نویسم شعر با نام خدای کربلا می‌برد دل را هوای دلربای کربلا می‌نویسم عشق یعنی یک خیابان تا جنون هرکسی شد با حسین السابقون السابقون می‌نویسم چای با طعم شهادت نامه ای چون تو امضا میکنی چون تو حبیب عامه ای می‌نویسم گریه بر جد غریبم ای خدا صد حسابم یک طرف این یک ارادت هم جدا میکُشم هربار دلْ در جنگ با نفسم ولی هم نجاتم میدهی هم میدهی حب علی میگذارم نقطه بر شعر ضعیفم تا مگر کربلا قسمت شود شاید،ولی،اما،اگر هم ببین تردید دل را هم ببین شوق مرا بی تو اصلا میروم گم میشوم در قهقرا می‌نویسم کربلا و می‌نویسم کربلا از فراقت گریه هایم کرده خیسم کربلا
هر که بود آورده‌ام، غیر از سه ساله دخترت از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است   🏴 🖇💌
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ ﺻﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺻﻔﺘﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺷﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﺭ ﻫﺮﻭﻟﻪ ﯼ ﺳﻌﯽ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭﺍﻧﻨﺪ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﮔﺪﺍﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻗﺪﺡ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍز ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﭽﺸﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ
بغضی به گلو نشسته و تاب ندارم در حسرت دیدار تو و خواب ندارم در داغ فراقت ای حبیبم چه کنم آقا تو بگو مگر من ارباب ندارم؟ 😔😔 بداهه
خواب و بیداری آن نرگس مخمور خوش است این سرایی است که در بسته و معمور خوش است نه همین روی زمین از تو شکر می‌خندد کز شکرخند تو در زیر زمین مور خوش است هر کبابی که بود شور، نمی‌باشد خوش دل کبابی است که هر چند بود شور خوش است خاکساری ز بزرگان جهان زیبنده است این سفالی است که در مجلس فغفور خوش است در نگین‌خانه نگین جلوه دیگر دارد بر سر دار فنا مسند منصور خوش است خون مرده است به چشم تو شب از مرده دلی ورنه بیدار دلان را شب دیجور خوش است چند در پرده کسی راز خود اظهار کند؟ ارنی گفتن موسی به سر طور خویش است دوزخ بی هنران صحبت بینایان است خانه هر چند که تاریک بود عور خوش است نیست باز آمدن از فکر و خیال تو مرا با رفیقان موافق سفر دور خوش است می‌زند بر جگر تشنه لبان آب، عقیق با خیال تو دل صائب مهجور خوش است
باید سرم میرفت پایِ اعتقاداتم یا هستی ام میشد فدایِ اعتقاداتم کم بود هرچیزی که می گذاشتم ...حتی هر اعتقادِ ماورای اعتقاداتم من در سکوتی سرد،اشک ریختم هربار خاموش می شدهوی و های اعتقاداتم با اینکه مجهولی میان شعر....می پیچی در خلق ،رازِ برملای اعتقاداتم ! یک عطر مردانه میان خاطراتِ خیس در گنجه ای در لا به لایِ اعتقاداتم آواز می شد در گلوی من هزاران بغض می خواند بي تو هم ،صدای اعتقاداتم هرگز نمی ماندی در آفتابِ گرمِ غم هرگز.... اگر هم داشت سایه اعتقاداتم
از قلب هم نزدیکتر هستی مولا، به من، آه کِی شِکوه از دوری کنم؟ از درد جانکاه ! از تو چقدر ممنون شدم ای شور وشِینم عاشقتراز پیشم به تو ، جانم حسینم م.نادعلیان # بداهه
مـاراکَـسی‌نَخـواست،تـوهَم‌گَـرنَخواستـی دَرگـوشِمان‌بِگـوکِـه‌بِمیـریم‌گـوشِه‌ای :) !'💔
گودالِ دلتنگی،هزاران واژه ی بی سر یک دشت بیتِ زخم خورده،لکنتِ دفتر با کاروانِ شعر هایم کربلا رفتم من رو به راهم،زنده ام،اما نکن باور صل الله علیک یا اباعبدلله الحسین علیه السلام
تو هم با من نمی مانی, برو بگذار بر گردم دلم میخواست می شد با نگاهت قهر می کردم برایت مینویسم , آسمان ابریست , دلتنگم و من دارم با خودم , با عشق می جنگم اگر می شد برایت می نوشتم روزهایم را و سهم چشم هایم را,سکوتم را ,صدایم را اگر می شد برای دیدنت دل دل نمی کردم اگر میشد که افسار دلم را ول نمی کردم دلم را می نشانم جای یک دلتنگی ساده کنار اتفاقی که شبی ناخوانده افتاده همیشه بت پرستم , بت پرستی سخت وابسته خدایش را رها کرده, به چشمان تو دل بسته تو هم حرفی بزن ,چیزی بگو, هر چند تکراری بگو آیا هنوزم , مثل سابق دوستم داری ؟ خودم می دانم از چشمانت افتادم, ولی این بار بیا و خورده هایم را ز زیر دست و پا بردار........ 🌸☘ 
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومند نگاری به نگاری برسد
ساحِـل جَـوابِ سَـرزَنِــشِ مـوج را نَــداد گاهی فَقَط سُکوت سِزایِ سَبُک‌سَری‌ست
به هر غزل که ستایم تو را ز پرده شعر دلم ز پرده ستاید هزار چندانت دلم کی باشد و من کیستم ستایش چیست ولیک جان را گلشن کنم به ریحانت
نبستم بار و کم کم جمع شد یک سفره ی دیگر نشد این اربعین هم کربلایت سهم این نوکر در آوردم زتن بعد از چهل شب رخت مشکی را قبول افتاد یا نه؟ پاسخش با حضرت مادر...
مس رفته و یکباره طلا می آمد شیطان و شرور و مبتلا می آمد شاعر شده بود و با ردیف جدول پاییز برای پا گشا می آمد
اربعین راه ظهور تو که اسان کرده است عالمی را به سوی عشق شتابان کرده است چون حسین نیست به عالم که شود کشته راه هر کران خیلی به سوی خود حیران کرده است هم مسیحی طلب عشق حسین کرده به ره هم کلیمی و یهودی را که گریان کرده است مذهب و دین که ندارد اثری در ره او شیعه و سنّی ببین یکسر پریشان کرده است چون حسین نیست کسی منتظر امر فرج من مرید ان حسینم عشق عنوان کرده است نادم چون حرّ شده پیرویِ این راه صراط خون به جای عشق در شور دو چشمان کرده .
در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشت بامِ خانه را مَرقد تصور می‌کند آقا 🤚
آمدی در دل و برخاست به تعظیمِ تو جان بنشین، ورنه محال است که جان بنشیند 💟