eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم آستانت را ببوسم، آستینت را بگیرم...
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ بـر قـلـب رقـیه غـصــه‌ها چـنگ زده گـوشش وسـط معـرکه‌ها زنـگ زده در شـام بلا زبـان به شـکـوه وا کرد بابا چه کسی به صورتت سنگ زده؟ ━━━━💠🌸💠━━━━ 🏴
✨ سلامی بی جواب از جانب خوبان نمی ماند به سمت کربلا هر صبح میگویم سلام آقا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🖤
نیمه جانیست مرا، منتظر و ،چشم براه نذر کردم گر ،بیایی ، همه قربانت کنم
4_5994811104310594185.mp3
10.93M
🔊🔉نواهنگ فوق‌العاده محشر بسیار عالی و فوق‌العاده زیبای حرم رقیّه با صدای محمد حسین حدادیان 🎼هرجا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیّس تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیّس
دردانه‌ای سه ساله به دنبال زینب است از تشنگی و خستگی و غم، لبالب است از بس که پا برهنه به صحرا دویده است تاول به پا نشسته وُ در آتش تب است ای کاش لال می‌شدم اما خدای من این دختر سه‌ساله نفس‌هاش بر لب است در گوشه‌ی خرابه‌ خدا جلوه کرده است جمعی نشسته زمزمه‌شان ذکر یا رب است تا با خبر شد از سرِ بابا بلند گفت: عمه چرا خرابه‌ی ما نامرتب است؟! با پرسشی، شکایتِ از غم شروع شد: بابای من! ببین سر وُ وضعم مرتب است؟ زخم زبان مردم شامی چه سوز داشت! انگار نیش زخم زبان، نیش عقرب است دیگر پدر! محافظ رأست نیاز نیست تنها رقیه لایق این جاه وُ منصب است ای آفتاب زندگی‌ام بیشتر بتاب! بعد از تو روز من به خدا ظلمت شب است...
با سیلی و زور، معجرش را بردند با تیر سه شعبه اصغرش را بردند از خار مغیلان و بیابان که گذشت آغوش پدر خواست سرش را بردند
. در ماتم تو فیض حضوری داریم با پرچم یاحسین شوری داریم این خیمۀ توست یا اباعبدالله در سایۀ روضۀ تو نوری داریم 🏴
ما لشکر کودکان ثاراللهیم منت بگذار عشق ما را دریاب این تکیه ی کوچک پر از خالی را با یک نظرت بهشت جان کن ارباب سوم محرم ۱۴۴۴
اصلا خیال کن که کسی دختر تورا در بین جمعیت بکشاند چه می‌کنی؟ 🏴 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام وقتتون بخیرررررررر 🌺 عزاداری هاتون قبول باشه ان شاءالله🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴 اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ ثُمَّ إنّها وَضَعَتْ فَمَها عَلى فَمِهِ الشَّريف وَبَكَتْ بُكاءًا شَديدًا حَتّی غُشِيَ عَلَيها، فَلَمّا حَرَّكُوها، فَإذا بِها قَدْ فارَقَتْ روحُهَا الدُّنيا. بابا بیا که جز تو برایم طبیب نیست غیر از پدر که در دل دختر حبیب نیست رویی چو روی دلکش تو نیست در جهان چشمی چو چشم‌های تو خاطرفریب نیست دست من است شانۀ مویت نه دست باد لایق برای موی تو دست رقیب نیست در باغ عشق تو که هزارند بلبلان شیداتر از رقیّۀ تو عندلیب نیست هرکس که حال‌وروز مرا دید گریه کرد اما قسم به موی تو حالم عجیب نیست وقتی ذبیح کوچک شش‌ماهه داشتیم قدّ خم سه‌ساله که دیگر غریب نیست هرگاه عمه موی مرا دید ناله زد گویی که یاد غصۀ شَیْبُ‌الخَضیب نیست جز تازیانه زخم مرا مرهمی نبود دردم ز حد گذشت ولیکن طبیب نیست بابا عموی پردل و باغیرتم کجاست اینها حرامی‌اند و یکی‌شان نجیب نیست محتاج معجزه است دل دردمند من چیزی شبیه معجزۀ بوی سیب نیست جان بر لب است تا تو ستانی به بوسه‌ای "کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست" ✍️ 🏴
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ بـر قـلـب رقـیه غـصــه‌ها چـنگ زده گـوشش وسـط معـرکه‌ها زنـگ زده در شـام بلا زبـان به شـکـوه وا کرد بابا چه کسی به صورتت سنگ زده؟ ━━━━💠🌸💠━━━━ 🏴
حاضرم پایِ سرِ تو سرِ خود را بدهم جایِ پيراهنِ تو معجرِ خود را بدهم سرِ بابایِ من و خِشت محال است عمه عمه بگذار كه اول پرِ خود را بدهم ... ... پهن كن تا كه سرِ خار نگيرد به لبش كم اگر بود پرِ ديگر خود را بدهم زيورآلات مرا دختر همسايه گرفت نذرِ انگشتَرَت انگشترِ خود را بدهم مویِ من سوخته و مویِ پدر سوخته تر حاضرم پایِ همين سر، سرِ خود را بدهم ديد ما تشنه یِ آبيم خودش آب نخورد خواست تا ديده یِ آب آور خود را بدهم به دلم آمده يك وقت خجالت نكشم پایِ لطفش نفسِ آخر خود را بدهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه لبْ تشنه و آبی به حرم آمد؟..نه قمرم رفت بیارد؛ قمرم آمد؟..نه رفت با مُشک، که آبی برساند به حرم ساقیِ از همه لبْ تشنه ترم آمد؟..نه چند میگذرد،نیست عمو.. ای بابا تو بگو، خوابْ به چشمانِ ترم آمد؟..نه در غریبی ز تمام تنم آتش می ریخت مرحمی بر جگرِ شعله ورم ،آمد؟..نه سنگْ میخورد سَرَم ،خار به پایم، اما هرچه فریاد نمودم، پدرم آمد؟..نه ماه و خورشید و ستاره همه بر نِی بودند سنگْ بسیار، ولیکن سحرم آمد؟..نه دیده کم سو شده از شدت سیلی،اما غیرِ خونِ جگرم از بصرم آمد؟..نه
از غم هجر پدر ناله کشیدن سخت است طعنه از حرمله و شمر شنیدن سخت است چقدر بر تن تو زخم بیابان مانده من بمیرم، به روی خار دویدن سخت است چقدر جسم شما آب شده بی بی جان غل و زنجیر به دنبال کشیدن سخت است چشم تار تو شده علت افتادن ها نیمه شب باشد و تاریک، ندیدن سخت است تو که از عمر کمت خیر ندیدی بی بی مثل زهرا، چقدر زود خمیدن سخت است چقدر پشت سر قافله ها جا ماندی این همه درد کشیدن، نرسیدن سخت است به نوک نیزه نظر می کنی و می گویی: دل از این ماه دل آرام بریدن سخت است
🌴 زیارت حضرت رقیه سلام الله علیها 🌴اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، 🌴اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ 🌴اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، 🌴اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ،صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ،فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، 🌴الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّريفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً برَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. زیارت قبول التماس دعا. 🖤🌷🖤🌷🖤🌷🖤🌷🖤
گنجینه‌ی عشق است دلِ خـونِ رقیه عـالم به فـدای دلِ محـزونِ رقیه آنقدر که در طالعِ او اشـکِ غـم افتاد شـد وردِ لبِ ما اَنا مجنونِ رقیه!
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ با سیلی و زور، معجرش را بردند با تیر سه شعبه اصغرش را بردند از خار مغیلان و بیابان که گذشت آغوش پدر خواست سرش را بردند ━━━━💠🌸💠━━━━ 😭
خزان محبت روح بزرگش دمیده‌ است جان در تن کوچک من سرگرم گفت و شنود است او با من کوچک من... یک لحظه از من جدا نیست بابای خوبم، ببینید دستان خود حلقه کرده‌ است بر گردن کوچک من می‌خواستم از یتیمی، از غربت خود بنالم دیدم سر خود نهاده‌ است بر دامن کوچک من... در این خزان محبت، دارم دلی داغ‌پرور هفتاد و دو لاله رُسته‌ است از گلشن کوچک من از کربلا تا مدینه گل‌فرش داغ دل ماست با ردّ پایی که مانده‌ است از دشمن کوچک من دنیا چه بی‌اعتبار است در پیش چشمی که دیده‌ است دارالامان جهان را در مأمن کوچک من آنان که بر سینه دارند داغ سفر کرده‌ای را شاخه گلی می‌گذارند بر مدفن کوچک من 🏴 😭 (پروانه)
بـر قـلـب رقـیه غـصــه‌ها چـنگ زده گـوشش وسـط معـرکه‌ها زنـگ زده در شـام بلا زبـان به شـکـوه وا کرد بابا چه کسی به صورتت سنگ زده؟ 🏴 زهره قاسمی
4_5967422999807132194.mp3
4.76M
من مانده ام تنهای تنها روضه بسیار جانسوز و محزون زبان حال حضرت رقیه سلام الله علیها با نوای گرم حاج عباس طهماسب پور