مثل یک صاعقه تکبیرِ حسن میآمد
یازده ساله ترین شیرِ حسن میآمد
یازده جرعهی ناب از یَمِ حیدر خورده است
خوب پیداست که بر غیرتِ او برخورده است
دست حق بر درِ خیبر بخورد میفهمند
به رگ غیرت او بَر بخورد میفهمند
او یتیمی است که نعلین ندارد حتی
فکر صد خُم در آن بین ندارد حتی
او نمیدید که خاری به کف پایش بود
دامن پیرهنش زیر قدمهایش بود
چند باری به زمین خورد ولی باز دوید
تا که زهرا به زمین خورد علی باز دوید
خیره چشمانِ تَرَش رو به همان منظره بود
دورِ گودال فقط دایره در دایره بود
همه با خاطرهی بغضِ علی جمع شدند
حلقه در حلقه به یک نقطه ؛ ولی جمع شدند
#حسن_لطفی 📜
نوکری کردم فقط در روضه های کربلا
افتخارم این شده هستم گدای کربلا
کشتی قلبم کنار نام تو پهلو گرفت
گوشه ی چشمی فقط ای ناخدای کربلا
روز و شب را سر کنم با یاد تو مولای عشق
زنده هستم تا ابد با یک دعای کربلا
گرچه من عرض ارادت میکنم از راه دور
عطر شوق من رسیده تا فضای کربلا
شعر غمگینی سرودم در تمنای وصال
اشک ماتم میچکد از هر هجای کربلا
#محرم #امام_حسین
#فرزانه_پورنظری
#عضوکانال
عمو رسیدم و دیدم؛ چقدر بلوا بود!
سر تصاحبِ عمامه ی تو دعوا بود
به سختی از وسط نیزه ها گذر كردم
هزار مرتبه شكر خدا كمی جا بود!
ثواب نَحر گلویت تعارفی شده بود
سرِ زبان همه جمله ی - بفرما- بود
عمو چقدر لبِ خشكتان ترك دارد!
چه خوب می شد اگر مشك آب سقا بود
زنی خمیده عمو رد شد از لبِ گودال
نگاه كن؛ نكند مادر تو زهرا بود
برای كشتن تان تیغ و نیزه كم آمد
به دست لشگریان سنگ و چوب حتی بود!
تمام هوش و حواس سپاه كوفه و شام
به فكر جایزه ی بردنِ سر ما بود
بلند شو؛ كه همه سوی خیمه ها رفتند
من آمدم سوی گودال، عمه تنها بود
#وحید_قاسمی
#محرم
🏴🏴🏴🏴🏴
یازده ساله پسر هیبت حیدر دارد
یادگار حسن و خاطره از در دارد
درد و بغض غم بابا به دل شیر پسر
نکند حرمله آید؟ برسد دیر پسر
زود باید برسد تا سپر او گردد
تا عمو را سپر سینه و پهلو گردد
آه روضه به کجا میبرد آخر ما را
بُرد تا کوچه، رسانید به مادر ما را
وای از کوچه و دست و قد کوتاه حسن
کوچه تنگ است نگویم که دگر..... آه حسن😭😭😭
ای عمو آمدهام جای پدر را گیرم
یا به جای علیات جای پسر را گیرم
یک به یک حلقه ی اطراف تو را بازکنم
با رجز خوانی و نام علی اعجاز کنم
جای آن کوچه و کوتاهی دست بابا
اینک امروز پسر دست دهد، کرب و بلا
نام زیبای علی حرمله را ریخت به هم
با سه شعبه من و قلب عمو آمیخت به هم
پدرم دِین تو گردید ادا غصه نخور
جسم و جانم شده تقدیم خدا غصه نخور
#_سلامحضرتباران786
#_عبداللهبنالحسن
#_شبپنجم
#_یاحسین
.
🏴 صلی الله علیک یا قاسم بن الحسن
🍃 تیر و کمان عشق
ای روشن از فروغ رخت گلشن ازل
ای در میان اهل بلا بهترین مثل
شاگرد مکتب تو شده عقل تا ابد
خورده به نام تو سند عشق از ازل
تعظیم کرده پیش جمال تو ماه نو
ای مشتری حُسن تو هم تیر و هم زحل
میجوشد از زمین تو شهد و شکر هنوز
تا ریخت از دهان تو "أحْلی مِنَ العَسَل"
تو پور مجتبایی و همچون حسنْ کریم
پروردۀ عمویی و همچون حسینْ یل
عالم سراسر از حرکت ایستاده بود
وقتی گرفته بود عمویت تو را بغل
سرباز شاهی و شده بازیچۀ تو مرگ
شد مات عشقبازیات اینجا رخ اجل
فرزند مصطفایی و تیغت به کربلا
هم دست "لات" را زد و هم گردن "هُبَل"
از تیغ تیز حیدریات دشمنان هلاک
جنگاوران به پای رجزهای تو فَشَل
با رزم بیمثال تو ای آیۀ جمال
شد زنده یاد رزم حسن در صف جمل
تو کشتۀ بلای عظیمی و قاتلت
اَنعام نه، سِباع که نه، بلکه "هُمْ اَضَل"
تو قد کشیدهای و عمویت خمیده شد
تیر و کمان عشق شمایید، بی بدل
روشنترین طلوع حماسه، برای تو
شعری سپید گفتم و هر واژه شد غزل
#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۰/۰۵/۲۳
#یا_حسین
#ما_ملت_شهادتیم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴
قسمت این بود که قاسم «علی اکبر» بشود
علی اکبر «علی اصغر، علی اصغر» بشود
«محمدحسین رشیدی»
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
مینویسم ایدل و دلدار، ممنونم حسین
اینکه بر سوگ توام بیمار، ممنونم حسین
#امیر_عظیمی
#حضرت_علی_اصغر_ع
از خواب ناز کودک من پا نمی شود
می خواستم که پا شود اما نمی شود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید ، آه
سعی رباب ، ختم به دریا نمی شود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمی شود
چشم امید من به ابالفضل بود آه !
عباسِ روی نیزه که سقّا نمی شود
بی فایده است سعی شما نیزه دارها
سر کوچک است بر سر نی جا نمی شود
من رو زدم به نیزه ، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمی شود
خم شو برای خاطرم ای چوب ! رحم کن
از پای نیزه خوب تماشا نمی شود
#محسن_ناصحی
اَلا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....
برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
#سیدحمیدرضابرقعی
#السلامعلیالرضیعالصغیر
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
🏴از زبان تیر سه شعبه
قبول دارم در کربلا ثواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
همه توان خودش را گذاشت حرمله اما
خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم
به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما
هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم
هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد
ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم
دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم
که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم
به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم
که هیچ کار برای دل رباب نکردم
شاعر: #محمدحسین_ملکیان
ششم_محرم
#قاسم_بن_الحسن
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
به فدای سر گیسوی علی اصغر تو
خم شدی که تا مرا تنگ در آغوش کشی
قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو
نذر کردم همه دشت پر از من بشود
تا ببینی شدهام مثل علی اکبر تو
پیش پای تو به هم ریخته سر تا پایم
تا که درهم بخرد جنس مرا مادر تو
غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم
به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو
استخوانهای تنم از غم تو خرد شده
تکهتکه شدم از غصه انگشتر تو
سینهام تاب ندارد که عمو گریه کند
حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو
ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز
هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
#حسین_صیامی
یا حبیب الباکین
نوسروده ای برای باب الحوائج حضرت علی اصغر ع
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا می دهد بی تابیِ گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را می زدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد ، نمی بینم
سرآغازی از این بهتر ، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری
چه تضمینی ، چه تلمیحی ، چه ایجازی ،چه ایهامی
تورا از واهمه در قامت عباس می بیند
اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی
الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا....
برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر می داشت
به سوی خیمه ها گامی به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد
ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی
چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه...
چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی...
کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست
برایش می برد با دست خون آلوده پیغامی
#سید_حمیدرضا_برقعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا حبیب الباکین
سیاه پوش
از جهانی که پراز تیرگیِ ما و من است
می گریزم به هوایی که پر از زیستن است
می گریزم به همان جا که همه می گویند
هر که از آینه ها دم بزند خویشتن است
همه یک پارچه یک دست سیه پوشانند
بر تن مردم آن طایفه یک پیرهن است
میگریزم به جهانی که پر از یک رنگی است
به جهانی که پراز گریه کن و سینه زن است
به همان جا که نفس قیمت دیگر دارد
اشک ها دُرّ نجف سینه عقیق یمن است
به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل
به عبایی که پراز رایحهء پنج تن است
اشک یک پیرغلام آتش بزم است آنجا
چشم او روضهء باز است ولی بی سخن است
چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق
هر کجا پرچم روضه است همان جا وطن است
دم من زندگی و بازدمم زندگی است
تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است
قلب آن است که لبریز محبت باشد
تا ابد خانهء اولاد علی قلب من است
#سیدحمیدرضابرقعی
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۲_۰۵_۲۴_۱۶_۲۱_۱۰_۳۳۵.mp3
2.54M
مهمون کربلا
#استودیویی
کربلایی محمد اسد اللهی
شب زیارتی امام حسین علیه السلام
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
.
تو قاسم بودی و دستت جدا چون دست سقا شد
چو اکبر پیکرت از ظلم و کینه ارباً اربا شد
نه ماند از تو سری نه پیکری مانند مولایت
تمام روضههای کربلایی با تو معنا شد
✍️#محمدتقی_عارفیان، مردادماه ۱۴۰۱
محرمالحرام ١۴۴۴
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
از خواب ناز کودک من پا نمیشود
میخواستم که پا شود اما نمیشود
هاجر اگر دوید به زمزم رسید، آه
سعی رباب، ختم به دریا نمیشود
چسبیده حلق کودکم از تشنگی به هم
با تیر هم گلوی علی وا نمیشود
چشم امید من به ابالفضل بود، آه!
عباسِ روی نیزه که سقّا نمیشود
بیفایده است سعی شما نیزهدارها
سر کوچک است بر سر نی جا نمیشود
من رو زدم به نیزه، علی را به من نداد
این نی چه محکم است چرا تا نمیشود
خم شو برای خاطرم ای چوب، رحم کن!
از پای نیزه خوب تماشا نمیشود
#امام_حسین 🏴
#محسن_ناصحی
---«یا صاحب الزمان (عج)»---
بحقِ جدِ اطهر و،به عمه ی فهیمِ خود
بحقِ دیده ی تر و،به آن دلِ رحیمِ خود
بحقِ جهد و کوششِ،ساقیِ دشتِ کربلا
مرا تو میهمان نما،به منزل و حریمِ خود
بیا و با ظهورِ خود،عاشقِ دلشکسته را
رها ز غصه ها نما،به چهره ی بسیمِ خود
ز سویِ حق هدایتِ،بشر به عهده ات بُوَد
بیا نشانمان بده،مسیرِ مستقیمِ خود
کشتیِ بادبانیِ،میانِ آب مانده را
به ساحلِ صفا رسان،به یاریِ نسیمِ خود
بگویمت در این زمان،ز جرم و اشتباه ما
بارِ دگر گذر نما،به سنتِ قدیم خود
برایِ آنکه من شوم،همیشه با تو آشنا
به کویِ خویشتن نما،دلِ مرا مقیمِ خود
غمِ تو هست بیکران،از این سبب بگویمت
به روزهایِ پر غمت،مرا نما سهیمِ خود
بهارِ مردمان بیا،جانِ دوبارهای رسان
به جسمِ ناتوانِ ما،به همتِ عمیمِ* خود
*عمیم:تمام،کامل
#عباس_کامیارمهر
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بیا از آفتاب امشب بخوانیم
بیا از آب آب امشب بخوانیم
پَرِ قنداقه را باهم بگیریم
بیا "بس کن رباب" امشب بخوانیم
#حسن_لطفی
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
بر نبض این گهواره نظم کهکشان بستهست
امید، بر شش ماه عمر او زمان بستهست...
وقتی به پابوس لبش نائل نشد باران
یعنی در رحمت به روی آسمان بستهست
خیلی تلظی میکند آب فرات؛ اما
راه وصال او به دریا همچنان بستهست
آری، رجزهای علی اکبر و قاسم
شرح تلظی لب طفل زبان بستهست
دفع بلا کردهست از جان امام خویش
او عهد با مولای خود تا پای جان بستهست
میخواست بابایش ببوسد حنجر او را
اما مسیر بوسه را تیر و کمان بستهست...
#محسن_حنیفی
هم اول روضه نام اصغر (ع) آورد
اشک همه را چه بی هوا در آورد...
مجلس ضربان گرفت و تا مقتل رفت
بلوا شده بود و شمر خنجر آورد...
#محمدجواد_منوچهری
#شب_هفتم_علی_اصغر🏴
فقط مقابل زینب نـبـوده اسـت سَـری
سَری به نیزه بلند است روبروی رباب
#مجیدتال
از هرچه بگذریم روضه اصغر(ع) نمی شود
چون زخم سرگشوده است که بهتر نمی شود
از حرمله رسید داغ عظیمی که تا ابد
با هر مصیبتی شبیه وبرابر نمی شود
شش ماهه را ز پای شیر مگر می شود گرفت!!!؟
باشد، ولی به دست تیر که دیگر نمی شود
اصلا به پای جرم های پدر هیچ کودکی
در هر مرام و کیش ومحکمه کیفر نمی شود
شرمنده گشت روی آب و گلویی که تر نشد
اما فقط سه شعبه وقف کبوتر نمی شود
بر روی نعش های غرق به خون گرچه تاختند...
بر روی جسم شیرخواره که آخر نمی شود
بر روی راس نی تمامی سرها قبول چشم
شش ماهه را نگو دوباره که باور نمی شود
#محمدجواد_منوچهری
#یا_باب_الحوائج
#یاحضرتعلیاصغر 🏴
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دل نگران پسر فاطمهام
#سیدحمیدرضابرقعی
♡••
حاجتهاے بزرگِ خودتان را
از آقازادههاے ڪوچڪِ امامـحُسین
حضرتِعلیاصغروحضرتِرُقیہ؏بگیرید..
#حاجآقامجتبۍتھرانۍ