eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 مرثیۀ شهادت حضرت علی‌بن‌الحسین علیهماالسلام ▪️روز عزای اشک ای ماه سربه‌مهر مدینه، خدای اشک ای اشک همدم تو و تو آشنای اشک ای داغ‌دار خاطرۀ کربلای خون ای شهریار شب‌شکن نینوای اشک سی سال از دو چشم ترت ریخت خون دل سی سال بود قوت تو آب و غذای اشک سی سال گریه کردی و با گریه ساختی صدها حسینیه به جهان بر بنای اشک ای التیام زخم دلت روضه بر حسین بر درد تو نبود دوا جز دوای اشک ای شاهد خزان گلستان مصطفی ای روضه‌خوان کرببلا با نوای اشک کردی قیام در غل و زنجیر یا علی با سجده‌های حیدری‌ات پابه‌پای اشک پروردگار گریه شدی همچو فاطمه راه تو روضه بود و صدایت صدای اشک در روز دفن عشق که یاری نداشتی تنها گرفت دست تو را بوریای اشک فریاد العطش دمی از خاطرت نرفت آبی ندید چشم تو جز در نمای اشک فرعون شام را چه دلیرانه غرق کرد دریای خطبه‌های غمت با عصای اشک صد غنچه از ستایش شیوای کردگار گل کرده در قنوت تو با ربنای اشک حمد و سپاس را تو به ما یاد داده‌ای در سینۀ صحیفۀ خود با دعای اشک در غصۀ شهادت تو اشک هم گریست روز عزای تو شده روز عزای اشک ، ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
از خواهش لبهای او بی تاب شد آب از شرم آن چشمان آبی آب شد آب وقتی که خم شد نخل‌ها یکباره دیدند لبخند زد مَرد و پر از مهتاب شد آب آنقدر بر بانوی دریا سجده می‌کرد تا در قنوت آخرش محراب شد آب زیباترین طرح خدا بر پرده‌ها رفت وقتی میان دستهایش قاب شد آب یک لحظه با او بود اما تا همیشه از چشمهای تشنه‌اش سیراب شد آب آن تیرها، شمشیرها بارید و بارید توفان گرفت و گرد او گرداب شد آب تیر آمد و … از حسرت مشکی که می‌مرد مرداب شد، مرداب شد، مرداب شد آب (قاسم صرافان)
شب همان شب وُ روز همان روز وُ هنوز هم همان هنوز من بدهکارِ هزار ساله‌ی بارانم، آیا کسی لیوانِ آبی دستِ من خواهد داد؟
YEKNET_IR_shoor_shabe_9_moharram1399_mohammad_hosein_haddadian.mp3
3.68M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃آی دنیا من و دوری از حرم بی انصافیه 🍃یه دقیقه کربلا باشم برام کافیه آجرک الله یا صاحب الزمان🖤 🎤 🌷 🌷
... بہ چشمـانت دو تا میخانہ دارے ڪه هر یڪ را بنا ڪردے بہ ڪارے یڪی را تیـرِ مـژڪَان مـی زنی و بہ دیڪَر ڪشته ها را می شمارے
يك شهر پر از آدم و این حجم پر از درد لعنت شود آن ڪہ تو را برد و نیاورد 🚶‍♀🚶‍♀
بردی اگر قرار مرا ، خوش حلال تو اصلا برو ، دل همه‌ی شهر مال تو من که حریف فکر خرابت نمی شوم لعنت به من ، به طعم گس عشق کال تو ...
زیر پلڪت ..آفتابِ عمر من پنهان شده دیده بگشا ای طلوعِ مهربانی های من... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
زیر پلڪت ..آفتابِ عمر من پنهان شده دیده بگشا ای طلوعِ مهربانی های من... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
چند روزی هم گذشت از روز عاشورا ولی با مرور خاطراتش زخم ها وا میشود
همه گویند چرا گوشه نشینـم به جدا چه کنم گوشهٔ چشمت به دو عالم ندهم
بارانی وبی قرار و عاشق چشمم در تاب و تب مرگ دقایق چشمم هستی همه جا و در تماشای رخت یک عمر نبود و نیست لایق،چشمم
چون صفر آمد و رفتش بِنشینم به عزا به غریبی به بقیع و به غریب الغربا ماه غربت شده تا آل علی دریابیم چه کشیدند و چه دیدند و غریبند آنها آه پیغمبر ما کشته شده مثل حسن مثل رضا ماجرایی که غریب است و عجیب است أسفا //یا حسن جان و حسن _ یا رضا جان و رضا// آه از کوچهٔ معروف بنی هاشمیان سرشان آمده آنجا چه بلاها چه بلا آه از درد حسن دیده که مادر سیلی خورده از دست جفاکارِ پسر، ابن خطا //یا حسن جان و حسن_یا رضا جان و رضا// همسرش در عوض اینکه کنارش باشد جای آب او دهدش کاسه ای از زهر جفا آتشی در جگرش شعله کشید از نفسش طشت خون پر شده بی هیچ صدا هیچ صدا مثل این جد غربیش شده مرگش یکسان کشتهٔ زهر جفا بخت حسن بخت رضا //یا حسن جان و حسن_یا رضا جان و رضا// یادگاران حسن کرب و بلایی شده اند قاسم بن الحسن و پیش عمو،عبدالله حق آن نیست نگویم چه کشید اختر او مظهر صبر خدا زینب او کنز حیا مادرش بین در و ضربت سر بر پدرش یا حسن خون جگرش یا که حسین غرق بلا //یا حسن جان و حسن_یا رضا جان و رضا// تو کریم بن کریم بن کریمان هستی معدن جود و سخایی تو به هر صحن و سرا جان من هم بفدای تن افتاده غریب که ندارد نه ضریح و نه چراغی نه بنا //یا حسن جان و حسن_یا رضا جان و رضا//
. ▪️ألسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوع بر نیزه کرده‌اند سر پاک شاه را بعدش سر منیر امیر سپاه را نزدیک این‌چنین همه‌جا در کنار هم کی دیده است چشم کسی مهر و ماه را؟ کشتند بی‌گناه تمام ثواب را تا جملگی بَرند ثواب گناه را می‌خواستند با زدن رنگ خون به صبح کامل کنند ظلمت روز سیاه را هفتادوچند ماه برآورده‌اند روز تا گم کنند بیشتر از پیش راه را بالا گرفته‌اند سر دشمنان خویش هرگز نکرده هیچ‌کس این اشتباه را دنبال نیزه‌ها چه غریبانه می‌برند اطفال زار و غم‌زده و بی‌پناه را هر سر که دید حال اسیران خسته را کرد از دل شکسته رها تیر آه را قرآن خونی آیۀ صدق طریق ماست هرکس گواه خواست ببیند گواه را از روی نیزه بر رخ زینب کند نگاه هرگز کسی ندیده چنین ماتْ شاه را شب تا به صبح نیست سری روی نیزه‌ها زینب بَرد به‌سوی که سوز نگاه را؟ مردادماه ۱۴۰۱ / محرم ١۴۴۴ 🏴
شهد وصلت را به من کی می چشانی مهدیا ؟ زهر ایام فراقت می کشد آخر مرا
گر چه افٖسانه بُوَد باعث شیرینی خواب خواب ما سوخت ز شیرینی افسانه عشق!
🏴 خلاصه هرچه زنان بنی اسد گشتند میان معرکه انگشت تـو نشد پیدا....
سکوتی سایه افکنده است همچون ابر بر صحرا شب آرام است و نخلستان پر از تنهایی ماه است
من یقین دارم همین جا در همین دنیا شبی آهِ این هر شب نخوابیدن بِگیرد دامَنت...!
{شب بود وهوای کربلا عالی بود} { درمصرع قبل جای ماخالی بود}
به راه بادیه رفتن بِه از نشستن باطل..
در ڪدامین پرده پنهان بود عشـــق ڪس نداند ڪس نبیند جاے او چون خورشید ناڪَه سر ڪند پر شود تا آسمان غــوغاے او 🐬
رخساره نشان دادی بی دین و دلم کردی بگشای خم گیسو بی طاقت و تابم کن
لبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ حُسین است تَعریفِ مَن از عشْق هَمان بود که گُفتَم در بَندِ کَسی باش که دَر بَندِ حُسین است دَر مَعرکه اَز سَنگدلان حُرّ بِتَراشَد این ویژگیِ چَشمِ هُنَرمَندِ حُسین است شیرین تَر اَز این شور نَدیدیم هَمه عُمْر شوری که خُدا دَر دلَم اَفکَنده حُسین است آهَنگِ خوش و رَقصِ خوش و بویِ خوش اصلاً طَبل و عَلَم و پَرچَم و اِسفَندِ حُسین است بی روضه ی او حال خوشی نیست ، اَگَرهست از حال گُذَشتیم که آیَنده حُسین است اَز بَس که عَلی نامِ قَشَنگیست عَجَب نیست این نام اَگَر رویِ سه فَرزَندِ حُسین است دَر جَنگ سَراَفکَنده نَبودیم و نَگَردیم چون بَر سَرِمان یکسَره سَربندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچه خوشایَندِ دِلِ اوست لَبخَندِ خُدا بَسته به لَبخَندِ حُسین است محسن کاویانی