این شب تاریک، این چشم سیاهش را نگاه!
در شب دل بردن از مردم، نگاهش را نگاه!
گیسوانش جنگجویان شب و مژگان او
نیزهدارانند، غوغای سپاهش را نگاه!
نیمهشب دل میربود از من که چشمش بسته شد
پلک خسته، این رفیق نیمهراهش را نگاه!
آسمان دریای خون شد، ابر زیر گریه زد
حالِ دورافتادگان از روی ماهش را نگاه!
با رقیبان گفت : آه ، از دوریش ناراحتم
چشمک رندانۀ او بعدِ آهش را نگاه!
#سجاد_سامانی🌿
مَرا گَر دَر تَمنای تو آیَد صَد بلا بَر سَر
زِ سَر بیرون نَخواهَم کرد هَرگز این تَمنا را
#هلالی_جغتایی
هـزاران بـار "زندان" را به "آزادی" نـخواهـم داد
کـه با فخر این چنین گویم: فُلانی را اسیرم من
#شاهین_پورعلی_اکبر
🍃
قوم از شراب مست و
ز منظور بى نصيب
من مست از او چنان
ڪه نخواهم شراب را
#ســعدے
🌹🍃
🦋✨🦋✨
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بیبرگی، روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش..
#مهدی_اخوان_ثالث
زهرِ دوری..
باعث شيرينيِ ديدارهاست..
آب را گرمای تابستان، گوارا می كند..!
#كاظم_بهمنى
🦋✨🦋
من با تو مینویسم و میخوانم
من با تو راه میروم و حرف میزنم
وز شوقِ این محال:
که دستم به دست توست!
من، جای راه رفتن،
پرواز میکنم
#فریدون_مشیری
آن کس که عشق را به تمسخر گرفت سالها
حالا دلش دچار تپشهای نا منظّم است...
#زهرا_موسیپور_فومنی
بر سر سجاده میافتاد چشمم تا به می
شیشهء می با دهان باز میپرسید: کی؟
کاش از اول بر در میخانه میخواندم نماز
حیف از آن عمری که شد در گوشهء محراب طی
نالهء جانسوز من بود آنچه میآمد به گوش
آه من بود آنچه یکدم زیر لب میخواند نی
کاش با ساقی حسابم پاک میشد، سالهاست
او به من جامی بدهکار است و من جانی به وی
من خطایی کمتر از بخشایشت دارم؛ ببخش
با توام ای یار! ای غمخوار! ای "بسیار ای"!
#فاضل_نظری
#وجود