eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق شدن یعنی همین مجبور بودن ها! بی دام و بی دانه دچارِ تور بودن ها! این روزها با گریه همزادم بدونِ شرم... ربطی ندارد عشق با مغرور بودن ها!‌ از آسمانم رفته‌ای ای ماه! بیهوده ست... بعد از تو دنبالِ امید و نور بودن ها! یعقوب می‌داند که وقتی یوسفت رفته... دیگر شرف دارد به دیدن کور بودن ها! بعد از تو، بی تو، زنده ماندن‌های من یعنی... عمری به اسم زندگی در گور بودن ها! تو نیستی و می‌کُشد من را شبی آخر... این دور بودن، دور بودن، دور بودن ها!
آن‌ باد که‌ آغشته‌ به‌ بوی‌ نفس‌ توست‌ از کوچه‌ ما کاش‌ گذر داشته‌ باشد
دوست بزرگواری که تو لینک ناشناس نوشتید که آیدی جواد محمدی و میخواید..... آیدی ایشون رو دارم ولی اگه بدم دوباره حذف کاربری میزنن و میرن😢😁
مانده‎ام بی کس و از عشق شما دور شدم خوب داری خبر از من که چرا دور شدم رفتم آنقدر به دنبال گناه که دگر در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم در قدیم از غمتان دیده‎ی تر داشتم حیف شد باز هم از حال بکا دور شدم در جواب کرم و لطف زیاد تو به من هی بدی کردم و از رسم وفا دور شدم نیمه شب لایق یک خلوت با تو نشدم از مناجات سحرها و دعا دور شدم وای اگر باز ببینم که زمین خورده‎ام و از نگاه تو و از بزم عزا دور شدم بین روضه فقط آقا به تو نزدیک شدم هر زمان آمدم اینجا ز خطا دور شدم  یک شب جمعه ببر نوکرتان را به حرم مدتی می‎شود از کرب و بلا دور شدم 🕊🥀🕊
💎به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نکن! تعظیم آنان همانند خم شدن دو سر کمان است که هر چه بهم نزدیکتر شوند تیرش کشنده تر است.!
به یاد دو بار خرابکاری کردن سفیر بریتانیای کبیر 😂😂 بخاطر شرکت در اغتشاشات تهران ✍️ آقای سفیر، این چه‌کاری بود؟! 😁 شعری برای غرّشِ شیرش بیاورید در راستای روح دلیرش بیاورید دریایی از تلاطم و خشم ست... قایقی یا پوشکی برای ش بیاورید باید که آب ...نه که گلی... نه گلاب ریخت چیزی برای بوی مسیرش بیاورید این هم که از جناب ی ما باید ... جای ش بیاورید کو که به تشریحش ست بین مقاله گم‌شده .... گیرش بیاورید 😁
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام...
. این رقص موج زلف خروشنده‌ی تو نیست این سیب سرخ ساختگی، خنده‌ی تو نیست ای حُسنت از تکلّف آرایه بی‌نیاز اغراق صنعتی است که زیبنده‌ی تو نیست در فکر دلبری ز من بی‌نوا مباش صیدی چنین حقیر، برازنده‌ی تو نیست شب‌های مه گرفته‌ مرداب بخت من ای ماه! جای رقص درخشنده‌‌ی تو نیست گمراهی مرا به حساب تو می‌‌نهند این کسر شأن چشم فریبنده‌‌ی تو نیست ای عمر! چیستی که به هر حال عاقبت جز حسرت گذشته در آینده‌‌ی تو نیست
نمیدانم که من در خواب بودم یا که بیداری حرم دیدم،علم دیدم،میان کربلا بودم
تصویر به تصویر حرم دارم و هستم بیچاره تر از حرف حرم دید و ندیده
. کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد قصّه ی ذبح عظیم و آیه ی قالوا بلا آیه ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا «تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا» «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» 🕊🥀🕊
دلتنڪَ تر از مــن بہ خدا، هیچ ڪسے نیست بـےتو،همہ ےِ هستے ےِ من! ڪِۍ بشوَد زیست؟ این جانِ مـــن ارزانے ےِ یڪ لحــظہ نڪَاهت.. از عمـقِ دلم بر دلِ تــو، عشق چہ جاریست.
آسوده بخواب ای گل افتاده به مرداب در برکهٔ امشب بجز از ماه نداریم
در مجازی که در او نیست لبی روی لبی؛ "یا رَب اِرحم" که نگیرد به لبی خوی لبی...
به يك دليل مرا راندی و هزار دليل براي آن كه كنار تو باشم آوردم.. چقدر پنجره باشم؟ چقدر بشكنی ام؟ ببخش كه سنگ نبودم! اگر كم آوردم!
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌هر چند بعيد است سوادت برسد فکرت به گذرگاهِ معادت برسد ای آنکه به اربعینِ ما معترضی در روز جزا خدا به دادت برسد ‌ ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌
هر که آمد حرمت دست پر از آن برگشت هیچ بارش شده بود و به هزاران برگشت یک نفر آمده تا رزق شهادت گیرد یک نفر آمد و با مُهر امامان برگشت ما که رفتیم فقط بار خطا کم بکنیم یک قدم رفتم و آن هم که غزل‌خوان برگشت عاشقان هم طلب عشرت جان میکردند ما ضرر کرده و این خسر به دکان برگشت مثل رندانِ در این راه که پربهره شدند هرگدایی بخدا شاه و جهان بان برگشت گیر دنیایم و غافل که تویی حاجت من با دعای فرجت معنی ایمان برگشت ای خدا من به حسینت قسمت میدهم و هرچه در قلب من است و به حسین جان برگشت دست بی چیز مرا خوب ببینش خالی است اربعین زائرتان با دل نالان برگشت شعر بد بود نشد حرف دلم را بزنم درد دارد که بگویند پریشان برگشت فکر کن بری کربلا و دست خالی برگردی😭😭😭😭😭
هر شب جمعه که دلتنگ زیارت میشوم میروم در گوشه ای غرق عبادت میشوم یا سلامی میدهم از بام خانه بر حرم چون کبوتر راهی صحن و سرایت میشوم با دوبال حسرتم پر میكشم تا شهر عشق تا که مهمان تو و گنبد طلایت میشوم من کبوتر نیستم هستم کلاغی رو سیاه گر بخواهی ام, غلام رو سیاهت میشوم مثل جون و مثل عابس, مثل مسلم, مثل حر گر دهی رخصت مرا, من هم فدایت میشوم گر برات کربلایم را به دستانم دهی جان زهرا تا قیامت وامدارت میشوم چون قسم دادم تو را بر نام زهرا, مادرت مطمئناً شامل لطف و عطایت میشوم شب زیارتی ارباب التماس_دعای_فرج 🤲
سفر ادامه ی تنهایی آدمی ست ...
چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی من چه گویم که غریب است دلم در وطنم
حس کردنی‌ست قصه‌ی عشقم، نه گفتنی ای قاصر از حکایت حسنت بیان من با من بمان و سایه‌ی مهر از سرم مگیر من زنده‌ام به مهر تو ای مهربان من!
نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم اذان گفتند و من کاری نکردم، کافرم یعنی ؟ مهدی فرجی
صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید بهوش باش، صدای حسین می‌آید یکی به پای ترک خورده و پر از تاول به شوق بوسه به پای حسین می‌آید یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش بسوی واعطشای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر به نیّت اُسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دسته‌ی طُوَیرجیان مگر به سعی و صفای حسین می‌آید یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد می‌آید و به دعای حسین می‌آید شهید کوچه‌ی ما بین کاروان با ماست به دیدن شهدای حسین می‌آید خدا گواست که از این حماسه پژواکِ تجلّیاتِ خدای حسین می‌آید دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی است نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید عمود آخر جاده است و روضه‌خوان می‌گفت جواب أدرک أخای حسین می‌آید حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش به پیشواز، بجای حسین می‌آید خدا کند سخن روضه‌خوان غلط باشد که خنجری به قفای حسین می‌آید تکان پرچم توحید را تماشا کن نسیم باد صبای حسین می‌آید به گوش باش، عزیز حسین در راه است بهوش باش، صدای حسین می‌آید... 🖤
ما منتظران همیشه مشغول دعا هستیم شبانه‌روز در ذکر و ثنا بی آن‌که به سویت قدمی برداریم یک عمر صدا زدیم: آقا تو بیا! 💔 🥀
✨ سلامی بی جواب از جانب خوبان نمی ماند به سمت کربلا هر صبح میگویم سلام آقا اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ 🖤 اربعین حسینی تسلیت 🏴
خش‌خش... صدای پای خزان است، یک‌نفر در را به‌روی حضرت پاییز وا کند!
ای دل بیا که دست در آغوشِ هم کنیم! در خون نشستن از تو و از ما گریستن ...
بیگانه پروری چو تو در کاینات نیست بیچاره عاشقی که شود آشنای تو شادم به مرگ خود که هلاک تو می شوم با زندگی خوشم که بمیرم برای تو
جای دیگر حال بهتر داشتم یک شب اگر از تــو با شعر بلندی می‌سرودم شعر تَر 🌻
بازهم شب شد و شعری لب میدان گفتم حسرت داشتنت را به خیابان گفتم خسته از درد خماری به تو اندیشیدم مست شد چشم من از عکس تو هذیان گفتم مست بودم که به یاد تو دولیوان چایی ریختم باتو چقدر از لب ایوان گفتم چایی ام سرد شد و از دهن افتادولی گرم بودم غزلی با لب لیوان گفتم چه شبی بود من مست و خیالت درهم داغ بودم کمی از حسرت باران گفتم