رشته ی بین من و او با گره کوتاه شد
معصیت آنقدر ها بد نیست، گاهی لازم است...!
#کاظم_بهمنی
عدهای عبد جان و جاه و جمال
عدهای بندگان اموالاند
دورۀ آخرالزمان یعنی
اهل دین در مسیر غربالاند
سفرۀ آخرالزمان پهن است
نان این سفره شبههناک شده
هرکسی از ولیّ جدا بشود
بیتعارف، بدان هلاک شده
طمع کفر، دین ماست رفیق!
ضربهها خورده است از اسلام
جنگ ما جنگ اعتقادات است
حفظ دین مشکل است این ایام
متن نهج البلاغۀ مولاست
«عُقِدَتْ رَایَتُ الْفِتَنِ»، آری
گرگها همپیاله گردیدند
چشم بد دور از وطن، آری
سر قتل حسین همدستاند
شمر و خولی، سنان و ابنزیاد
مثل امروز که همه جمعاند
از منافق گرفته تا موساد..
فتنه این روزها نه در کوچه
فتنه در عرصۀ مجازی بود
پیش آنها که «جنگ» را دیدند
این دو هفته ترقهبازی بود
وضع امروز ما نه چون «شِعب» است
وضع ما مثل «خیبر» است امروز
این تقلای آخر کفر است
تیغ ما زیر حنجر است امروز
سایۀ اهلبیت بر سر ماست
سایۀ تو علی الدوام، حسین!
آی دشمن! بترس از شررِ
غیرت ملت امام حسین..
این نفسهای آخر غیبت
وعدۀ سبزه روز دیدار است
گرد و خاکی که در جهان برپاست
آب و جاروی مقدم یار است
#محمد_کاظمینیا
نه دل آزرده، نه دلتنگ، نه دلسوخته ام
یعنے از عمر گران هیچ نیندوخته ام
پاسخ ساده ے من سخت تر از پرسش توست
عشق درسے است ڪه من نیز نیاموخته ام......!! #فاضل_نظرے
ارسالی از اعضا محترم در لینک ناشناس🌹🌹🌹🌹
چندی است از تو غافلم ای زندگی، ببخش!
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم #فاضل_نظری
ارسالی از اعضا در لینک ناشناس🌹🌹🌹🌹🌹
تو نَسَنجیدهتَرین خواهِشِ دِل بودی و مَن
دَر تَمَـنّـایِ تو مَـن بودَم و مِثقال شُدَم! #فاطمه_اتحاد
ارسالی از اعضا محترم در لینک ناشناس🌹🌹🌹🌹🌹
مرا به نام کوچکم صدا زدی علیرضا
تو میشناسی ام ولی نمیشناسمت چرا😕
#سید_طباطبایی
یعنی کی میتونه باشه این موقع شب😱😱
از زلیخا، آبرو را بُرد و از یعقوب، چشم!
عشق را بخشنده میدیدم
ولیکن نیست، نه...
#محسن قربانی
میدهد تاوان دو چشمش را زلیخا پای دل
زن که باشی، بی محابا دل به دریا میزنی...
#عباس_موسوی
با تار موهایت غزل میبافتم ای عشق
کوتاه کردی، خاطر شعرم پریشان شد 😔
#جواد_محمدی_دهنوی
عشق يعنی من ِ سرمایی ِ تب دار و مريض
ژاکتم را بدهم تا که تو سرما نخوری ˘˘
• مهدی اکبری
آبادی شعر 🇵🇸
یک لحظه تو را بغل کنم، میفهمی آغوش من از قافیه هم تنگتر است ☺️ #سوسن_درفش
به بهش کجا بود دیگه😬😬🤔🤔
دلم شکست، کجایی که نوشخند زنی؟
به یک اشاره دلم را دوباره بند زنی؟
دوباره وصلهای از بوسههای دلچسبت
برین سفال ترک خوردهام به چند زنی؟
اگر بدست تو باشد چه فرق این یا آن؟
دمی ضماد گذاری، دمی گزند زنی
مباد دود دل من به چشم غیر رود
مخواه بیشتر آتش درین سپند زنی
منم که پیش تو از بید سر به زیرترم
تویی که طعنه به هر سرو سربلند زنی
دوباره همهمه افتاده است در کلمات
که در حوالی این شعر دیدهاند زنی
زنی که وصفش در این غزل نمیگنجد
زن از حریر، از ابریشم، از پرند، زنی
#علیرضا_بدیع
غافِل کُنَد از کوتَهیِ عُمر شِکایَت
شَب دَر نَظَرِ مَردُمِ بیدار بُلَند است
#صائب_تبریزی
برق نگاهش رفت! چشمان تری داشت
این روز ها بی عشق، حال بهتری داشت
دیشب میان گریه ها از یاد بردم...
اردیبهشتی را که در پی آذری داشت!
من فکر میکردم نخواهد رفت! هرچند
او در سرش انگار فکر دیگری داشت...
این درد تنها سهم انسان نیست! شاید
از یک کبوتر هم بپرسی، دلبری داشت!
شاید گلی پژمرده در گلدان ایوان
در انتظار یار، چشمی بر دری داشت
پرسید زاهد: «معتقد هستی به محشر؟!»
گفتم که آری... چشم های محشری داشت!
گمراه بسیار است اینجا! کاش اللّه
در بین موهای تو هم پیغمبری داشت
مغلوب و سرگردان، کجا باید گریزد؟!
شاهی که پیش از جنگ، روزی کشوری داشت!
اعدام میشد! کاش اما فرصتی بود
شاید که این بیچاره حرف آخری داشت...
#سجاد_شهیدی✨
ای آنکه وجودم شده درگیر تو تا بیخ
ویرانگری ات را بِنِگارَند به تاریخ...
#کنعان_محمدی
از زندگی از این همه تکرار خستهام
از های و هوی کوچه و بازار خستهام
دلگیرِ آسمانم و آزردهی زمین
امشب برای هرچه و هر کار خستهام
دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم
وایا … کزین حصار دل آزار خستهام...
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خستهام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بیشکیبم و بی یار خستهام
با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خستهام
#محمدعلی بهمنی
باران بزند
بر تنِ شهری كه نباشی..
پاييز تر از
اين شبِ دلگير مگر هست؟
#شاهین_پورعلی_اکبر
نکن اینگونه نگاهم که خجالت بکشم
تو به من مینگری من به زمین خیره شوم
#سید_طباطبایی
تو که هر شب به غزلهای دلم میخندی
پس چرا موقع غم هام دهان میبندی؟
#سید_طباطبایی
حقیقتا سوال خیلی مهمیه🧐
♥️
خنده ات نور است و
من چشم انتظارم صبح را
وقت لبخند است
بسم الله الرحمن الرحیم ...
#معصومه_صابر
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین دردِ نهان سوز نهفتن نتوانم
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی