به خوابم آمدی حالا نفس بالا نمیآید
بگویم یا نگویم "یا غیاث المستغیثین" را؟🤔
#کاظم_بهمنی
🖇💌
اگر گفتم نمیخواهم تو را حتی...
مرا باور نکن
دیوانهام گاهی!
#طاهره_اباذریهریس
🖇💌
بوی رفتن می دهد هم کفش و هم پاهای تو
ادکلن بی خود نزن ، بودار شد اعضای تو!
واضح و روشن بگو ! اهل منی یا دیگری
حال من بد می شود با شاید و امای تو
خواهشاً پیشم بمان ، من شاعرم ، نازک دلم
حاصلم یک صفر مطلق می شود منهای تو
"او" مرا می خواهد و رویَش نشد عنوان کند!
زنده ام با این دروغ و دلخوش رویای تو
من مسلمانم ولی بی تو نمازم باطل است
می گذارم سجده سمت مسجد الاقصای تو
از همان روزی که فهمیدم دلت با دیگریست
می وَزد از لای جرز واژه ها سرمای تو
می روی بی معرفت ؟ باشد برو ، اما بدان
هر دو زانو را بغل باید کنم هی جای تو!
#علی_قهرمانی
نِداے صُبــح بِخیــر از تو
نَواے مَستیاش با مَن
عَجب صُبحِ قَشنڪَی شُد
نڪَاهَت دَر نِڪَاهِ مَن
👀
#حمیدرضا_یگانه...
سلام صبحتون قشنگ
#امام_زمان_عج_مناجات
جهان اگرچه که در ظاهر امنوآرام است
ولی بدون تو در هالهای از ابهام است
تمام آنچه که دربارهی تو میدانیم
اگر درست تامل کنیم، اوهام است
قسم بهدوستی گرگومیش صبحوغروب
که غیر بام تو هر بام دیگری دام است
در این زمانهیشهرت خوشابهحال دلی
که آشنای تو و بین خلق گمنام است
تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن
کسی که از غم هجران نمرده ناکام است
در این تلاطم امواج تند سردرگم
خیال هر اقیانوس با تو آرام است
برای سوختن آمادهاند عشاقت
چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است
سپیدهوار سر از شب برآر ای خورشید
که آفتاب جهان بیتو بر لب بام است
شاعر: #مجتبی_خرسندی
#کافه_دل✨❤️
اے ڪه ازصبح بهـــار
نیـــزدل انڪَیزترے
شاخـهے نسـترنی پیچڪ آغوش منی
صبح
آغازشـد و
چشـم دلـم منتظـرت
پلڪ بڪَشاے ڪه آغاز من وجان منی
#همــاڪشتگر
#_صبحتون_دل_انگیز_و_دقایقتــــان_به_عشق_ورزی_سپـــرے 🌤☕️
عزیزم دوستت دارم ولے با ترس و پنهانے
که پنهان کردن یڪ عشق یعنے اوج ویرانے !
#سها_حیدری
♥️°••°♥️
گونههایِ نقرهات یاقوتِ گُل انداخته!
قرصِ ماهِ شرمگینم! صبحِ زیبایت بخیر :)
#شهراد_میدری
#صبح_بخیر
♥️♥️
⚜⚜⚜⚜
ای بوسهات شراب و از هر شراب خوشتر
ساقی اگر تو باشی، حالم خراب خوشتر
بی تو چه زندگانی؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن از هر شباب خوشتر
جز طرح چشم مستت بر صفحهی امیدم
خطی اگر کشیدم نقش بر آب خوشتر
خورشید گو نخندد صبحی تتق نبندد
ای برق خندههایت از آفتاب خوشتر
هر فصل از آن جهانیست، هر برگ داستانی
ای دفتر تن تو از هر کتاب خوشتر
چون پرسم از پناهی، پشتی و تکیهگاهی
آغوش مهربانت از هر جواب خوشتر
خامش نشسته شعرم در پیش دیدگانت
ای شیوهی نگاهت از شعر ناب خوشتر
#استاد_حسین_منزوی
آدم نباید دل به دست دوست بسپارد
باید دلش را سفت در دستش نگه دارد
دیگر ندارد اختیار خانهء دل را
هر کس درِ قلب خودش را باز بگذارد
امشب نه تنها چشم من از غصهها خیس است
از چشمهای آسمان هم درد میبارد
دستی نشاط و خنده را از شاخه میچیند
دستی گُل اندوه را در خاک میکارد
ای کاش قدری با دل من مهربان بودی
نامهربانی کردنت درد بدی دارد
کی پستچی میآید اینجا؟ کی میآید پس؟
کی از تو ای نامهربانم! نامه میآرد
تا کی عزیزم با امید دیدنت چشمم
هر شب ستاره تا سحر بیهوده بشمارد
سخت است اما انتهای عشق جز این نیست
باید دلم از چشمهایت دست بردارد
#زینب_نجفی
#راجی
ای یار مرا موافقی وقتت خوش
بر حال دلم چو لایقی وقتت خوش
خواهم به دعا که عاشقان خوش باشند
ور زانکه تو نیز عاشقی ، وقتت خوش
#مولانا
🌾
.
دلی که در دو جهان جز تو هیچ یارش نیست گرش تو یار نباشی جهان به کارش نیست
#هوشنگ_ابتهاج
🌾
تو باشی، رازقی باشد، غزل باشد، خدا باشد
بگو این دل اگر آنجا نباشد، پس کجا باشد؟!
࿐ #نغمهمستشارنظامی ࿐
🌾
زیبا تر از آنے ڪه به تشبیه بگنجی
نظم تن تو ریخت به هم قافیه ام را...
🖋#امید_صباغ_نو🌸
گفتی به زیر لب چه سخن بود با خودت
پنهان میانهی من و دل ماجرای توست
🖋#پیامی_کرمانی🌸
گاه بر ڪوچهٔ معشوقهٔ خود سجده ڪنم...
چه ڪنم ڪوچهٔ معشوقهٔ ما ڪعبهٔ ماست...
🖋#راحمتبریزے🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
رقیب
خزان منی و بهار رقیبم
دچار توام ای دچار رقیبم
تویی جمع ضدیّن در منطق من
قرار منی ، بیقرار رقیبم
جهان شد حصارم از آن موقعی که
تو را دیدهام در حصار رقیبم
مرا پیر کرد انتظار تو، اما
تو را پیر کرد انتظار رقیبم
من ازاینکه شیرم چهزجری کشیدم
که آهوی من شد شکار رقیبم
مرا مثل فرهاد کُشتی و رفتی
که شیرین شود روزگار رقیبم
چه شبها بهیادت نخوابیدم اما
تو خوابیده بودی کنار رقیبم...
#مجتبی_خرسندی
#غزل
#نقطهضعف
♥️
زندگی سرخیِ سیبیست که افتاده به خاک؛
به نظر خوب رسیدیم، ولی بد رفتیم ...
#فاضل_نظری
# پایان_مماشات
♥️
پی وصلش نخواهم زود یاری در میان افتد
که شوق افزون شود چون روزگاری در میان افتد
به خود دادم قرار صبر بی او یک دو روز اما
از آن ترسم که ناگه روزگاری در میان افتد
فغان کز دست شد کارم ز هجر و کار سازان را
ز ضعف طالعم هر روز کاری در میان افتد
خوش آن روزی که چون گویند پیشت حرف مشتاقان
حدیث درد من هم از کناری در میان افتد
#وحشی_بافقی
ای زن....
ای زن تو با عفت به آزادی رسیدی
مانند گل در بـــــاغ امنیت دمیدی
آرامش و آزادی امروز خود را
مدیون ایثــار جوانان شهیدی
وقتی که باشد حضرت زهرا (س) پناهت
بیگانه باید باشی از هر نا امیدی
دریاب دارد فتنه میکوشد برای
تغییر مفهــوم سیاهی و سپیدی
کار نَخُستِ فتنه گرها مغزشویی ست
نابودیِ افکار در جوی اسیدی
مثل مَصی بسیاری از ایرانفروشان
با کشتنِ فکر تـــــو میگیرند عیدی
آغوش وا کردی برای دشمنانت
در فتنه وقتی روسری از سر کشیدی
روزی زبانم لال اگر شد چیره دشمن
آن روز میفهمی شُتــر دیدی ندیدی
آن روز میفهمی که آزادی بهانه ست
آن روز میفهمی که کــــالایِ خریدی
آن روز میفهمی که جامِ زهر بوده
هر شربتی از دست اهریمن چشیدی
عمری پیِ آغوش مفت و رایگانت
دیده ست دشمن شب به شب خوابِ پلیدی
آغازِ تن دادن به دستِ داعشیهاست
زن، زندگی، آزادیِ عبدالحمیدی
احمدرفیعی وردنجانی
عشق را گویا که تنها چشم تو تفسیر کرد
با نگاهت میشود از عشق ، المیزان نوشت
#شهریار_بصیری