سرود صبح
حنجرهها روزهٔ سکوت گرفتند
پنجرهها تار عنکبوت گرفتند
عقدهٔ فریاد بود و بغض گلوگیر
بهت فصیح مرا سکوت گرفتند
نعره زدم: عاشقان گرسنهٔ مرگاند
درد مرا قوت لایموت گرفتند
چون پر پروانه تا که دست گشودم
دست مرا لحظهٔ قنوت گرفتند
خط خطا بر سرود صبح کشیدند
روشنی صفحه را خطوط گرفتند
#آینههای_ناگهان
#قیصر_امینپور
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
حرفی از نام تو
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم، خاکسترم آتش گرفت
چشم واکردم، سکوتم آب شد
چشم بستم، بسترم آتش گرفت
در زدم، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم، دفترم آتش گرفت
#آینههای_ناگهان
#قیصر_امینپور
داشت در یک عصر پاییزی زمان میایستاد
داشت باران در مسیر ناودان میایستاد
با لبی که کاربرد اصلیاش بوسیدن است
چای مینوشيد و قلبِ استکان میایستاد
در وفاداری اگر با خلق میسنجیدمش
روی سکوی نخستِ این جهان میایستاد
یک شقایق بود بین خارها و سبزهها
گاه اگر یک لحظه پیش دوستان میایستاد
در حیاط خانه گلها محو عطرش میشدند
ابر، بالای سرش در آسمان میایستاد
موقع رفتن که میشد من سلاحم گریه بود
هر زمان که دست میبردم بر آن، میایستاد
موقع رفتن که میشد طاقت دوری نبود
جسممان میرفت اما روحمان میایستاد
از حساب عمر کم کردیم خود را، بعدِ ما
ساعت آن کافه یک شب در میان میایستاد
قانعش کردند باید رفت؛ با صدها دلیل
باز با این حال میگفتم بمان، میایستاد
ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
نه چرا آهسته، باید ساربان میایستاد
باید از ما باز خوشبختی سفارش میگرفت
باید اصلاً در همان کافه زمان میایستاد
#کاظم_بهمنی
تـا گنـاهی میکنم زهـرا، وساطت می کند
پشت مادر، طفل بازیگوش قایم می شود
#بردیا_محمدی
#صلاللهعلیکیافاطمهالزهرا
#فاطمیه
.
باز شد فاطمیه، حسرت دلها برگرد
آن حکیمی که تو گفتی، شده تنها برگرد
تشنۀ گریۀ بسیار تو بیتالزهراست
روضۀ حضرت مادر شده برپا برگرد
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۱۰/۰۲
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
هوا هواے حسینیه ها شب جمعه
رسیده این دل من تا خدا شب جمعه
شب زیارت مخصوص سیدالشهدا
شب زیارت ارباب ما شب جمعه
حوائج همگے مستجاب خواهد شد
رواست حاجت دل با دعا شب جمعه
"حسین" گفتم و در بین روضه مے شنوم
صداے مادر سادات را شب جمعه
خدا ڪند ڪه همین روزها حرم باشم
خدا ڪند برسم ڪربلا شب جمعه
حرم بیایم و بر سینه مُهر غم بزنم
ڪنار مرقد شش گوشه از تو دم بزنم
#اسماعیل_شبرنگ
#شب_جمعه
از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز
#شهریار
تو نیستی که ببینی چقدر پاییز است
چقدر زندگی برگها غم انگیز است
مگر به قهر نگفتی که از تو بیزارم
چرا هنوز نگاهت محبتآمیز است؟
دلت درخشش یک سرزمین بی فاتح
دلم خرابهی بعد از هجوم چنگیز است
مرا چگونه فراموش کردهای ای دوست؟
ببین گذشتهات از خاطرات لبریز است
تمام هستی من آرزوی وصل تو بود
تمام هستی من بی تو سخت ناچیز است
#مجید ترکابادی
🕊
من نیز چو خورشید، دلم زنده به عشق است.
راه ِ دل ِ خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینهی جادویی خورشید
چون می نگرم، او همه من، من همه اویم!
فریدون مشیری
خدا شبی که تو را آفرید ؛ شاعر شد
همین که روح خودش را دمید ؛ شاعر شد
بجای سجده فقط گفته بود کِل بکشند !
و آنقدر "فتبارک.... " شنید ؛ شاعر شد
بهشت توطئه ی راندن تو در سر داشت
و سیب ِ وسوسه ات را که چید شاعر شد
خبر رسید ؛ هبوط تو نیز در راه است
خبر به گوش زمین تا رسید شاعر شد
مسیر آمدنت را به هم خبر دادند
ستاره رد شدنت را که دید شاعر شد
میان پیرهنت باد از تپش افتاد
نسیم ؛ عطر تنت را چشید شاعر شد
یکی شبیه من اما میان اینهمه حُسن
درون آتش عشقت پرید ؛ شاعر شد !
سید عباس محسن زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی خانم زهرا صرامی در نگارستان امام خمینی اصفهان در جلسهی رونمایی از کتاب زخم لبخند ایشون با حضور استادان عباس شاهزیدی (خروش)، محسن ناصحی و ابراهیم شایان
#زهرا_صرامی
#فیلمازخودم
نوشتن از صبح بخیر هایت حسی
عاشقانه است ، صبح بخیرهایت کهنه
شراب من است ، تو تکرار کن
#لیلا_صابری_منش
#صبح_بخیر
#عاشقانه
مرا دوچشم بهراهو دوگوش بر پيغام
تو فارغی و به افسوس میرود ايام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونهشببهسحرمیبرندوروزبهشام
ملامتم نکند هيچکس در اين سودا
کهعشق میبستاند ز دستِعقل، زمام
مرا نهدولت وصل و نه احتمال فراق
نهپایرفتناز اينناحيت، نهجایمقام
برآتش غمِسعدی کدامدل کهنسوخت
گر اين سخنبرود در جهاننماند خام
#سعدی
ڪجایي ماهےِ آرام در آغـوش اقیانـــــوس؟؟
بہ مـــن برڪَرد..
اےن دریاےغــم لبریز دلتنڪَےسٺ..!!
#سجــادسامانی
من غرق خوابم و تو برای ظهور خویش
هـر صبح جمعه رو بـه خـداونـد میزنـی
#وحیدقاسمی
ای آینه ! هم صحبت من باش که دیریست...
بی سنگ صبـور اسـت دلِ تنگِ صبـورم...
#علیرضا_بدیع
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمی کند اثری 😔
#علی_اکبر_لطیفیان #ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اندر آن روز که پرسش رود از هر چه گذشت
کاش با ما سخن از حسرت ما نیز کنند
#غالب_دهلوی
ای آفتاب روشن و ای سایه ی همای
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی
#سعدی
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
تماشایش رقــم می زد.mp3
1.12M