در هوا از دودِ مکتوبم، کبوترْ زاغ شد
نامهی احوال گویی نامهی اعمال بود!
#طالب_آملی
روز اول ز غمت مُردم و شادم که به مرگ
چارهی آخر خود خوب نمودم ز نخست
#فرخی_یزدی
مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی
فتح و فتوح من تویی یار قدیم و اولین
#مولوی
خیالِ خوبِ تو لبخند میشود به لبم
وگرنه این منِ دیوانه غصهها دارد...
#معصومه_صابر
گویا وصالِ دوست که بر من حرام بود
بر دیگران رواست، چه میخواستم چه شد...
#سجاد_سامانی
💫
🌾
با نارفیقان از رفیقت شِکوه کردی
با دشمنت گرمی، ولی با دوست، سردی
وقتی رفیقت را به دشمن می فروشی
باید بدانی با خودت هم ، در نبردی
گر محرمت ، بازیچه ی نامحرمان شد
شاید فقط در منظر بیگانه مردی
تا دشمنان حظ میبرند از ساده لوحی ت
آری ، برای دوستانت کوهِ دردی
پشت سرت در راه خویشان شیشه نشکن
شاید دوباره لازمت شد باز گردی
با ترس آب از رود ، بر میداری امّا
در بین مردم گفته ای دریانوردی
خود را شبیه یاس سبزی می نمودی
با یک نسیم ساده ، دیدم خار زردی
#عباس_بهمنی
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
بعد تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
#نجمه_زارع
به دیگران سپر انداختن بوَد ڪارت
رسد چو نوبت ما تیر در ڪمان داری...
#صائب_تبریزی
•✾•🌷•✾
#امشب برای آسمان، مه در زمین پیدا کنم
بر دف زنم بر ساز و نی، جشنی به دل بر پا کنم
❣
#اشرف_السادات_کمانی
مثل ماهي هاي قرمز، مي رسي پيش از بهار
مي دمي در روح و جانم شوق استقبال را
#میثم_رنجبر
شعر جدید #میثم_رنجبر با عنوان #پس_از_طوفان با موضوع وقایع اخیر کشور؛
#پس_از_طوفان
دزد می خواست راه را بزند
آتش، انبار کاه را بزند
شب در اندیشه سیاهی بود
سنگ، در حوض، ماه را بزند
آه؛ ایران سرخ و مصدومم
سرزمین قوی و مظلومم
تا شکوه پلنگی ات دیدند
مثل سگ ها به خویش لرزیدند
بر تو چنگال ها کشیدندو
لاشخورها چه قدر چرخیدند
وقت رزم است و وقت حاشا نیست
کشور قاسم سلیمانیست
آن نسیم گرفته از تو سراغ
می دمد بر شکوفه باغ به باغ
غنچه ی چادرحرم گل داد
در میان غروب شاهچراغ
دست مزدورها قلم شده است
چون که ایران ما حرم شده است
مشرق تو ضریح حضرت ماه
روشنی بخش روزهای سیاه
"عجمیان" شهید در خاکت؛
کشور "آرمان" "روح الله "
همچنان در مسیر پیرخمین
میهن ملت امام حسین(ع)
پیکرت زخمی از تبر شده است
مادرت گرچه بی پسر شده است
جای زخمش جوانه روئیده است
کشورم آبدیده تر شده است
در دویدن شتاب کم نشود
مویی از انقلاب کم نشود
نشود هرچه که شنید، عوض!
دیده با هرچه که ندید، عوض!
نگذاریم لحظه ای بشود،
جای "جلاد" با "شهید"، عوض!
زمزمه می کنیم گهگاهی
سرزمین بقیه اللهی
سینه دلتنگ و دیده مرطوب است
عطر پیچیده، عطرمحبوب است
فتنه و اغتشاش رفته ولی
مهم این است حال تو خوب است
آه؛ ایران سرخ و مصدومم
سرزمین قوی و مظلومم
#میثم_رنجبر
#لطفا_نشرحداکثری
#بازنشر