eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی فتح و فتوح من تویی یار قدیم و اولین
خیالِ خوبِ تو لبخند می‌شود به لبم وگرنه این منِ دیوانه غصه‌ها دارد...
‌‏گویا وصالِ دوست که بر من حرام بود بر دیگران رواست، چه میخواستم چه شد... 💫 🌾
با نارفیقان از رفیقت شِکوه کردی با دشمنت گرمی، ولی با دوست، سردی وقتی رفیقت را به دشمن می فروشی باید بدانی با خودت هم ، در نبردی گر محرمت ، بازیچه ی نامحرمان شد شاید فقط در منظر بیگانه مردی تا دشمنان حظ میبرند از ساده لوحی ت آری ، برای دوستانت کوهِ دردی پشت سرت در راه خویشان شیشه نشکن شاید دوباره لازمت شد باز گردی با ترس آب از رود ، بر میداری امّا در بین مردم گفته ای دریانوردی خود را شبیه یاس سبزی می نمودی با یک نسیم ساده ، دیدم خار زردی
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست بعد تو آیینه های شعر سنگم میزنند دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
به دیگران سپر انداختن بوَد ڪارت رسد چو نوبت ما تیر در ڪمان داری.‌.. •✾•🌷•✾
برای آسمان، مه در زمین پیدا کنم بر دف زنم بر ساز و نی، جشنی به دل بر پا کنم ❣
مثل ماهي هاي قرمز، مي رسي پيش از بهار مي دمي در روح و جانم شوق استقبال را
شعر جدید با عنوان با موضوع وقایع اخیر کشور؛ دزد می خواست راه را بزند آتش، انبار کاه را بزند شب در اندیشه سیاهی بود سنگ، در حوض، ماه را بزند آه؛ ایران سرخ و مصدومم سرزمین قوی و مظلومم تا شکوه پلنگی ات دیدند مثل سگ ها به خویش لرزیدند بر تو چنگال ها کشیدندو لاشخورها چه قدر چرخیدند وقت رزم است و وقت حاشا نیست کشور قاسم سلیمانیست آن نسیم گرفته از تو سراغ می دمد بر شکوفه باغ به باغ غنچه ی چادرحرم گل داد در میان غروب شاهچراغ دست مزدورها قلم شده است چون که ایران ما حرم شده است مشرق تو ضریح حضرت ماه روشنی بخش روزهای سیاه "عجمیان" شهید در خاکت؛ کشور "آرمان" "روح الله " همچنان در مسیر پیرخمین میهن ملت امام حسین(ع) پیکرت زخمی از تبر شده است مادرت گرچه بی پسر شده است جای زخمش جوانه روئیده است کشورم آبدیده تر شده است در دویدن شتاب کم نشود مویی از انقلاب کم نشود نشود هرچه که شنید، عوض! دیده با هرچه که ندید، عوض! نگذاریم لحظه ای بشود، جای "جلاد" با "شهید"، عوض! زمزمه می کنیم گهگاهی سرزمین بقیه اللهی سینه دلتنگ و دیده مرطوب است عطر پیچیده، عطرمحبوب است فتنه و اغتشاش رفته ولی مهم این است حال تو خوب است آه؛ ایران سرخ و مصدومم سرزمین قوی و مظلومم
از نو شکفت نرگس چشم انتظاری‌ام گل کرد خارْخار شب بی‌قراری‌ام تا شد هزارپاره دل از یک نگاه تو دیدم هزار چشم در آیینه کاری‌ام گر من به شوق دیدنت از خویش می‌روم از خویش می‌روم که تو با خود بیاری‌ام بود و نبود من همه از دست رفته است باری مگر تو دست بر آری به یاری‌ام کاری به کار غیر ندارم که عاقبت مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری‌ام تا ساحل نگاه تو چون موج بی‌قرار با رود رو به سوی تو دارم که جاری‌ام با ناخنم به سنگ نوشتم : "بیا"، بیا زان پیشتر که پاک شود یادگاری‌ام
چنان آلوده‌ دامانم، ثوابی گر به جا آرم ثواب آلوده می‌گردد ز دامانی که من دارم عاصی خراسانی
به کمالِ عجز گفتم : که به لب رسید جانم به غرور و ناز گفتی : تو مگر هنوز هستی؟!