eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا از روز اوّل ضامنت بی نگهبونِ صفای باطنت بی مبارک باشه روزت مهربون دا ولی مردونه دا کُر سی چِنِت بی؟ پ.ن: به گویش لری (دا کر سی چنت بی) یعنی: مادر پسر برای چه چیزی میخواستی؟
بی خیر شب، اگر که به یادت نبوده ام ای هر شب من نزد تو بجا!
رفته سردار نفس تازه کند برگردد" رفته مهمان سر سفره ی مادر گردد لحظه ای داغ عطش را زلبش دور کند مست یک جرعه زپیمانه کوثر گردد رفته بالی بزند در حرم حضرت عشق روی گنبد غزل ناب کبوتر گردد گرچه در مسلخ عشاق پرش سوخته است شوق پرواز زتنگی قفس پَر گردد رفته تایید شود، نامه ی او باید با مُهر «او اهل بهشت است»معطر گردد رفته سردار به دیدار علی شاه نجف رسم عشق است به گِرد رُخ دلبر گردد باید از او طلبد اذن نبردی دیگر تا که با رُخصت او فاتح خیبر گردد ذوالفقار دگری گیرد و با یاری خون سبب خواری صد مرحب دیگر گردد جان به کف گیرد و برگردد و ایثار کند تا دگر مانع آتش زدن در گردد کوفه کوفه همه جا پُر شده از مکر و ریا باید او وقت سحر حامی حیدر گردد رفته با ماه بنی هاشمیان شُور کند تا مبادا رُخ زینب ز غمی تر گردد باید این بار علمدار شود تا که مباد هدف تیر بلا حنجر اصغر گردد رفته سردار که با آمدن عصر ظهور یاور مهدی و فرمانده لشکر گردد رفته سردار نفس تازه کند تا که ولی هر زمان امر کند بی سر و پیکر گردد
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم... ☕️
🥀 در سالگرد شهادت شهید مصطفی احمدی روشن، تقدیم به شهدای علمی و هسته ای کشور: آب دادی نهال دانش را قطره قطره به خون رنگینت تو شهید مدافع علمی ای فدای جهاد خونینت در میان هجوم لشکر کفر قلم سرخ تو عَلَم شده است در زمین و در آسمان هر دو جایگاه تو محترم شده است گفت ارزنده تر زِ خون شهید قلم عالم است؛ پس پیداست هم مقام تو برتر از عالم هم مقامت فزونتر از شهداست از تو اسلامِ احمدی روشن مایه‌ی فخر این دیار شدی گرچه خفته به خاک تهرانی تا قیامت تو شهریار شدی در ره اعتلای این کشور خون پاک تو ریخت روی زمین راهت اما ادامه دارد باز گشته تکلیف ما همه سنگین هدف دشمن از شهادت تو در حقیقت فشار و تسلیم است هسته ای یک بهانه بود فقط کار شیطان همیشه تحریم است شعر من چهارپاره شد اما قلبم از غم هزار پاره شده روزگارِ زمین سیاه شد و از غمت خون‌جگر ستاره شده هدف انقلاب ما وقتی شرف و عزت است و استقلال باید از جان گذشت در این راه باید از مرگ کرد استقبال
🌸 بـا خِـلقـت ِ نــور تــو مـنـوّر شـده دنیا قد می‌کشد از قامت تو شاخه‌ی طوبا قدیسه‌ی عرشی و بهشت است به نامت القــاب تــو منـصــوره و انسیــه‌ی حورا هم خــاک هم افلاک معطـر شده از یاس هم عشق هویداست هم احساس شکوفا از رقّت قلب تو همین قدر بگویم دلســوز پیمبـــر شدی و "ام ابیها" کوثر شده‌ای تا بچشیم از لب حوضت دریا شده‌ای تا که شوی وصل به دریا
صبح در كوچه ی ما منتظر خنده ی توست وقت آن است که خورشيد مجدد باشی ...
نیندازد به هر آلوده دامن ، عشقِ او سایه به‌خاصان‌می‌دهد‌‌شَه‌جامه‌ی‌پوشیده‌ی‌خود را
دَر عِـشـق جایِ داد و سِتَد نیست غالِبـاً دِل می‌دهَند و دَر عِوَضَش دِل نِمی‌بَرَند
سوز ِ سردی می‌کشد شلّاق و می‌چرخاند و من درد را حس می‌کنم در بند بندِ استخوانم
من اختيار خود را تسلیم عشق كردم ...
حتی به رغم منظره‌هایی که محشرند همواره چشم‌های تو یک چیز دیگرند تندیس یادبود خدا در زمینی و اعضای تو تراشه‌ای از سنگ مرمرند بوسه‌ست نام تک‌تک آن میوه‌ها که من در هر زمان بچینم‌شان، باز نوبرند آزادم و در اوج رهایی اسیر تو دستان من شبیه به بال کبوترند هرچشم و گوش بسته که دیدم دچار توست انبوه عاشقان تو هم کور و هم کَرند در عشق جای داد و ستد نیست، غالبا دل می‌دهند و در عوضش دل نمی‌برند مارا چه ساده سکه‌ی یک پول می‌کنی این روزها که ناز تو را خوب می‌خرند