eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عارفان غافل از افسانهٔ دنیا نشوند بلبلان را نکند صبح بهاران در خواب
آه را نیست اثر در دل آن سرو روان می‌کند پیچ و خم موج چه تاثیر در آب؟
شربت وصل علاج دل بی‌تاب نکرد ماهیان را نکشد موج به زنجیر در آب
صائب از هند مجو عشرت اصفاهان را فیض صبح وطن از شام غریبان مطلب
به آه از جگر داغدار قانع شو که دلپذیرتر است از کباب، بوی کباب
زان باده پُر کن ساغرم کز وی سحر سر می زند خورشید در خم خانه اش هر صبح ساغر می زند از چند و چونم وارهان ، با جرعه ای آتش فشان ز آبی که آتش بی امان ، در خشک و در تر می زند بختم به سودای تنت ، ره می زند به سوی منت تا آورد در گردنت ، دستی که به سر می زند تصویر آن شیرین دهن ، خود بر نمی تابد سخن هست این قدر کز عشق من ، طرحی به دفتر می زند من شاعرم ! خوش می زنم ، از عشق و از مستی رقم اما به چشمانت قسم ، چشم تو خوش تر می زند من می شناسم پنجه را ، این تک نواز آشنا عشق است هر چند این نوا ، با ساز دیگر می زند ای عشق ! از آن مشرق درآ ، روشن کن این ظلمت سرا کاین شب جدا از تو مرا ، بر دیده خنجر می زند یک جرعه زین می نوش کن ، وز های و هو خاموش کن عشق است اینک ! گوش کن : انگشت بر در می زند
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
زان باده پُر کن ساغرم کز وی سحر سر می زند خورشید در خم خانه اش هر صبح ساغر می زند از چند و چونم و
من شاعرم ! خوش می زنم ، از عشق و از مستی رقم اما به چشمانت قسم ، چشم تو خوش تر می زند
تو هم با چشمِ من خود را ببینی اشک میریزی…
هر شب صدای پای تو می‌آمد از هر چیز حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب...! ✍🏻 شبتون در آرامش 🌙✨
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم تا دام در آغوش نگیرم، نگـــرانم . صیاد ـ
گاه‌گاهی جمله‌ای زیبا، مشوّق می‌شود حرفی از یک رهگذر با دل مطابق می‌شود وصفی از دانایی‌ات گفتند، مشتاقت شدم آدم از راهِ شنیدن زود عاشق می‌شود فکرِ این‌که گاه‌گاهی یادِ من هم می‌کنی رویِ موجِ غم برایم مثلِ قایق می‌شود معذرت می‌خواهم از مصراعِ قبلی، ای عزیز لطفِ تو هر لحظه با حالم موافق می‌شود خنده‌هایت، آفتابِ صبحِ آرامش شدند چون که از مِهرِ صدایت، خانه مشرق می‌شود از سخن‌هایِ قشنگت باز هم حرفی بزن تک‌تکِ هر واژه‌ات عمرِ دقایق می‌شود نورِ مِهرت از گُلِ خورشید هم خورشیدتر خوش به حالِ ذرّه‌ای که باز لایق می‌شود یادِ خود را تا همیشه از دل و جانم نگیر چون که قلبم با حضورت قلبِ سابق می‌شود.