eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
رمانتیک بودن و قربون صدقه یار رفتن رو از یاد بگیرید. اونجا که میگه: از گُلِ سرخ رسته اى نرگسِ دسته بسته اى نرخِ شكر شكسته اى پسته دهانِ كيستى؟
حال خود را چو به حال دگران سنجیدم کمترین درد من از درد همه بیش آمد!
اگر خوف از رجا پیشی بگیرد ضعفِ ایمان است بگو پرهیزکاران از گنهکاران بیاموزند..
‏در کیسه‌ام به‌ غیرِ هنر، سکه‌ای نماند! می‌خواهمت، اگرچه گرانی برای من.‌‌.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹مدح خوانی مداح نوجوان امیرحسین زارع اهل دهستان زردین یزد در برنامه تلویزیونی معلی شبکه سه سیما
در من کسی  به سلاخی ام می کشد آخر همین دل به تباهی ام می کشد ابری سیاه میان آسمانم نشست اندوه را به آسمان آبی ام می کشد رنگ سحر ندید شبهای خستگی ام دلتنگی توست که به بیداری ام می کشد گلدانی خالی ام که کهنه ای غبار دست نوازش بر سر تنهایی ام میکشد دیوار قلب من قاب چشمهای توست افسوس که چشمانت به ویرانی ام میکشد   ♥️
زخم تبرت مانده ولی جای شکایت شادم که نگه داشته‌ام از تو نشانه.. 🌱..
به روی دست آوردم دل غم پرور خود را صدف از سینه اش بیرون کشیده گوهر خود را دلم را ساده اندیشانه از پیکر در آوردم چنان اندیشه ای که اشعری انگشتر خود را من آن طفل پریشانم که در بازار تنهایی چنان سرگرم شد ، گم کرده حتی مادر خود را و روز حشر ، مانند مسلمانی که از غفلت به جمع انبیاء نشناخته پیغمبر خود را منم آن واعظی که سالها با نان دین خوردم شبیه موریانه پایه های منبر خود را به جای نافله با شعرهایم توبه میخوانم به اشک خویش میشویم تمام دفتر خود را سرم بر شانه ی مُهر است ، در آغوش سجاده و غسلِ اشکهایم میکنم پا تا سر خود را بر این سجاده ی تب دار از شرم پشیمانی میان سجده چون ققنوس سوزاندم پر خود را به این امید که جان می‌سپارم بین آغوشت کشاندم تا سحر این سجده های آخر خود را
در هیجان عاشقی چه باکی از محاکمه عشق اگر وکیل شد ادله جور می کند... ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به کویت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم ♥️
آدم باید یه باباطاهر تو زندگیش داشته باشه که بهش بگه: گل سرخم چرا پژمرده حالی؟ بیا قسمت کنیم دردی که داری که تو کوچک دلی، طاقت نداری...
تو هم شبیه خودم، در دلت تَرَک داری وچون شبیه منی، ارزشِ محک داری!
در شعر، شکوه تو به تصویر نگنجد چون کوهِ مصوّر شده بر کاغذ کاهی
مرگ در قاموسِ ما از بی وفایی بهتر است...
هرکس که تو را دید پر از عصیان شد سهمش  فقط  آوارگی  و تاوان شد بیچاره نسیم راه خود را می رفت پیچید میان زلف تــو طوفان شد! 👤سید اکبر سلیمانی
آغوشت امن ترین پناه گاه من است آنجا که بهشت در برابرش چیزی نیست.. ❤️
دل در پی عشق دلبران است هنوز وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز گفتیم که ما و او به هم پیر شویم ما پیر شدیم و دل جوان است هنوز...🌱
♡•• من بھ امیدِ وصلِ تُو شب را شڪستھ‌ام من در هوا؎ ؏شقِ تُو از شب گذشتھ‌ام.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💚🍃 صبح امروز کسی گفت به من تو چقدر تنهایی...! گفتمش در پاسخ تو چقدر حساسی...! تن من گر تنهاست دل من با دل هاست... دوستانی دارم بهتر از برگ درخت... که دعایم گویند و دعاشان گویم یادشان در دل من قلبشان منزل من.. صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق.. تو دلت سبز لبت سرخ چراغت روشن چرخ روزيت هميشه چرخان... نفست داغ تنت گرم دعايت با من... روزهایت پی هم خوش باشد...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر که باشی معدن عشق خدایی در راه زهرایی(س) و زینب(س) با صفایی دختر که باشی قلب تو آیینه نور هر کس که بدخواه تو باشد چشم او کور دختر که باشی قدر دان والدینی هم عاشق زهرای اطهر(س) هم حسینی(ع) دختر که باشی بهر مادر بوستانی آری نگینی در میان دوستانی دختر که باشی می‌شود بابا فدایت او می خرد هر چیز خوبی از برایت دختر که باشی از فرشته برتری تو چون با خدایی از همه آری سری تو دختر بدان قدر خودت را گوهری تو با این حجابت هم سری هم سروری تو "عاصی" 🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃 👈 توضیح کلیپ؛ 🌿 جایگاه دختر در اسلام حجت‌الاسلام والمسلمین دانشمند
شاعر درباری چشم خمارش میشوم جیره ام هم صحبتی باشد مواجب دیدنش
سگی در چشمهایت خفته ،خلقی مات چشمانت نماز عشق می خوانند و تسبیحات چشمانت پناه آورده سمت کوه ،شیخ روستا انگار در آورده است سر از فتنه و آفات چشمانت نگاه مهربانت سهم چشم دیگران،با من سر جنگ و گلاویز است گنده لات چشمانت تو را من دوست دارم،آرزو دارم فقط یکبار شود این قصه ی دلدادگی اثبات چشمانت خدا پشت و پناهت باز هم عزم سفر کردی فقط لبخند باشد بعد از این سوغات چشمانت... 📚 ماه اندیشان ماه قلم
قلب ِ مــن از تبار ِ "حوّا"ها‌ست "سیب"را دیدم و زمین‌ڪَیرم! ڪَرچہ "تبعیدے"ام ولے راضے _ از همین مــوهبات ِ تقدیرم!! این قــدَر فلسفہ نباف اے دل! عقل و منطق نمےشناسد عشق! از عُقــوباتِ تلــخِ رســـوایـــے هرڪَز هرڪَز نمےهراسد عشق!..