eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
روز‌ ‌و شب‌ هی ‌‌کوچه ام را‌ آب‌ و ‌جارو‌ می کنم او نمی آید ولی من با حماقت زنده ام...
هم سری، هم در سری، هم درد سرهای ســری پادشاهی میکنی ای عشق، تاجت بر قـــرار !!
صد بار قلم تیز شد و خاطره نگذاشت یک جمله شکایت به نگارم، بنگارم...
از بس به یاد آن لب ؛گفتم به سجده یا‌ رب ترسم که چون بیایی ؛ من توبه کرده باشم !
من توبه کرده بودم از بوسه بر لب تو اما تو آمدی و بردی مرا به دوزخ گفتم که آخرین بار این بوسه را بچینم مانند اعتیادی،آغاز شد ز یک نخ
‌ عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا ، کوچه کجا ؟ پنجره‌ی باز کجا ؟ من کجا ، عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ...!؟ 📝🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تـــــو شعرِ ِبلند ِآفتابی ای صبح سرسبزترین نگاه ِنابی ای صبح انگار خــــــــدا بر لبِ تو گــــــل کرده با خنده به هر دلی بتابی ای صبح!
ما يك شرابِ كهنه بدهكار دلبريم گرگيم و سالهاست كسى را نميدريم در دور باطلى كه فِتاديم سرخوشيم، از ابتدا به فكرِ نفس هاى آخريم مى خواستى كه شرط قُمارم شوى ما آبروى رفته خود را نمى بريم آنقدر خورده ايم كه تَرسم به روز حشر وقتِ حساب يكسره بالا بياوريم هر پِيك، پيكريست به پيكار دَر شده، حالم خراب تر شده بُگذار بگذريم                 🔥
وَه چه مضمون ها که با این چشم‌ها آورده‌ای شاه بیتی از غزل‌های خدا آورده‌ای با همین لبخند شیرینی که درمان من است بر سر دل‌های بسیاری بلا آورده‌ای داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت این همه دیوانگی را از کجا آورده‌ای؟ ای غم شیرین تنهایی کجا با این شتاب؟ بیشتر در خانه‌ام بنشین صفا آورده‌ای ای نسیم عشق ممنونم که در زندان من بار دیگر عطر گیسویی رها آورده‌ای...
بار دیگر هم شبم با نور چشمت صبح شد ای یگانه آفتاب شهر دل صبحت بخیر . . .
از گریه نگو بغض من افشا شدنی نیست بغضی که به تسلیم رسد وا شدنی نیست من چند غزل پیر شوم تا که بفهمی تصویر تو در قاب زمان جا شدنی نیست؟ تلفیق جنون من و آسودگی تو زیبا شدنی نیست که زیبا شدنی نیست همخانگی و عشق قشنگ است ولی خب چیزیست که با منطق دنیا شدنی نیست درباره ی عشق تو همین قدر بگویم روحی است که از کالبدم پا شدنی نیست پرسیدمت از آب، جواب آمد از آتش: درد تو و پروانه مداوا شدنی نیست
بوسه نه... خنده‌ی گرم ازدهنت کافی بود این همه عطر چرا؟ پیرهنت کافی بود دانه و دام چرا مرغک پرسوخته را؟ قفس زلف شکن در شکنت کافی بود می‌شد این باغ خزان‌دیده بهاری باشد یک گل صورتی دشت تنت کافی بود لطف کردی به خدا در غزلم آمده ای از همان دور مژه هم‌زدنت کافی بود قافیه ریخت به هم، خلوت من خوش‌بو شد گل چرا ماه؟... درِ ادکلنت کافی بود... 🌻
هر که عاشق دیدیش معشوق دان کو به نسبت هست هم این و هم آن تشنگان گر آب جویند از جهان آب جوید هم به عالم تشنگان
خوب ڪــردی       ڪه از آینــــه                   پنهـــان ڪردی هر پریشان نظـــری             لایقِ تو                             نیست! صائب_تبریزی࿇ ‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌🌺🍃
گر یار وفادار، نداریم عجب نیست ما  یار، بجز حضرت جبار، نداریم با جامه صد پاره و با خرقه پشمین بر خاک نشینیم و از آن عار نداریم ❣
من آن پيرم كه شيران را به بازی برنميگيرم تو آهو وش چنان شوخی كه با من ميكنی بازی
. سیر نمی‌شوم ز تو نیست جز این گناه من سیر مشو ز رحمتم ای دو جهان پناه من سیر و ملول شد ز من خنب و سقا و مشک او تشنه‌تر است هر زمان ماهی آب خواه من
ای دل نگفتمت که ز لعلش مجوی کام هر چند کام مست نباشد مگر شراب . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم بنده را نام خویشتن نبود هرچه ما را لقب دهند آنیم گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمی‌دانیم چون دلارام می‌زند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم مر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم تنگ‌چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم تو به سیمای شخص می‌نگری ما در آثار صنع حیرانیم هرچه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یار عزیز نتوانیم
‏‌آن که دل از تو برد، هرکس هست...! بند انگشت کوچکم هم نیست...
از یک نگاه ساده،دو تا دست...زندگی... جامانده غم،به خاطره پیوست،زندگی در لا به لای کش مکش کودکانه مان دیوانه شد،و بار سفر بست... زندگی خوردیم باده تا سرِخوش زندگی کنیم یکبار هم نشد الکی مست،زندگی در شهر مرده ها ی هوس باز مانده ام چیزی به نام عشق مگر هست؟ زندگی ما در کنار هم به تفاهم نمی رسیم اما شبِ بدون تو مرگ است زندگی 📚گیدا
به کجا می‌شود از معرکهٔ عشق گریخت گیرم امروز از این‌جا بگذارم بروم
مـن حلالت کرده ام چون توی قـرآن خوانده ام آیه ی « شَـرًا یَـرَه » بدجـور جبران میکند
مادرم میپرسد از من حال قلبت بهتر است!؟ لعنتی باعث شدی هردم خجالت میکشم......!