eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 سلام ای چشمه ی آب حیاتم سلام ای هشتمین باب نجاتم به گوشه چشمی از خود میهمان کن رها کن از غبار سیئاتم ✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تا هلال گنبدش ماه شب تارم شده عاشقی احیاگر این قلب بیمارم شده پنجره فولاد او چون جاده ی ابریشمی عاملِ پیوند من با یار غمخوارم شده ✧❁🕌 یا امام رضا(ع) 🕌❁✧
♡ بیچاره عاشقی که شود مبتلای چشم
این حوالی همه هستند و درونم خالی است.. بی تو متروکه ترین جای جهان است،دلم....
بر زخم‌های جانم هم درد و هم دوائی ✍
🍃🌺 غزل دلتنگی به عشقِ براتِ حرم 🌺🍃 باز هم دلتنگم و با حسرتِ خیلی زیاد می نشینم در خیالم گوشهٔ باب الجواد(ع) عاشقانه، با تواضع؛ از سرِ عادت که نه! عرض کردم یک سلام از عمق جان؛ با اعتقاد بر فرازِ گنبدت میگردد از روز ازل باد دور پرچم و پرچم کماکان دورِ باد لحظه لحظه جلب کرده چشم هایم را به خود عشقبازی هایِ خیلِ نوکرانِ خانه زاد هم عرب، هم از عجم مشغولِ پابوس تواَند ای بر این عشقِ إلهي صد هزاران «إن یکاد» رأفتَت شد آشکار آنجا که دیدم در حرم میشود همصحبتِ علامه ها یک بیسواد عشق تو همواره از نسلی به نسل دیگر و دارد از شهری به شهرِستانِ دیگر امتداد ترک و لر، مازندرانی، اصفهانی و قمی دور تو گشتند و حیران ماندم از این اتحاد هر که بر لطف تو رو زد آبرویش حفظ شد بُرد کرد آنکس که بر آقایی ات کرد اعتماد روضهٔ جدت به یادم آمد و جاری شد اشک تا که دیدم پیرمردی بر عصایش تکیه داد * تکیه زد با تشنگی بر نیزهٔ تنهایی اش رفت و در گودال زخمی شد تنش خیلی زیاد!
با نگاه مهربانت ضامن آهو شدی بعد از آن کردی اسیر خود دل صیاد را حوض سقاخانه‎ات دار الشفای عالم است  کرده بینا یک نگاهت، کور مادرزاد را یا رضا گفتند و رد کردند مردان خدا  با دعا ، اروندرود و تنگۀ مرصاد را پادشاه کشور عشقی و من از این به بعد  می‎گذارم روی مشهد نام عشق آباد را باز می‎خواهم که مهمان تو باشم مهربان  باز می‎خواهم ببوسم پنجره فولاد را
علیه السلام از هرچه که "من" بود گذشت و "او" شد آیینه‌ی روشن صفاتِ هو شد این دل به نگاه هیچ‌کس رام نشد پیش تو رسید ناگهان آهو شد
هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمایُم پا ثابت جشن و گریه، مین روضه هایُم پِر دادنِما از او محله ها اگر چه سنگُم بزنی بازُم همی دُو ر و ورایُم او‌ بچه ایُم که قد کشیده زیر بالت آمُختَه یِ صحن نوو و ایوون طلایُم آهو که نِه، کِفتَرُم که نِه، ولی خداییش موسی کُ تِقیِ ولِ لای کفترایُم یک عمره که پشت پِنجِره گره زِده نخ هرکس مِرَضی گرفته ،شاهد شفایُم آرامش محضه دِ حرم که عمریه مُ جلد حرم و صحن غریب الغربایُم یک تیکه ی از بهشته اینجه با وجودت مُ نوکر پادشای ای صحن سرایُم عیدی تولدت ولی مثل همیشه دلتنگ سفر به نجف و کرببلایُم
از این تصویر زیباتر ندیدم در همه عمرم به دور حضرت خورشید پیچ و تاب دریا را
هر لحظه در افکار من ، داری وجود تازه ای می بافمت در باورم ، با تار و پود تازه ای در شعر تکراری من ، هر بار مضمون می شوی پیداست از هر واژه اش ، کشف و شهود تازه ای از من یکی هرگز نخواه ، پا پس کشم از عاشقی وقتی که بالا می رود ، از کنده دود تازه ای وقتی چکاوک می شوی پر می کشی از اصفهان با اشک جاری می کنم زاینده رود تازه ای از گوشه ی چشمان تو هنگام رفتن دیده ام بدرود گفتن های تو، دارد درود تازه ای ‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌
سوگند به فیروزه ی گوهرشادت عاشق شده ام، عاشق مادرزادت در خوف و رجا چشم ندارم الا... بر معجزه های پنجره فولادت
.
باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود امین الله می‌خوانم به چشم خیس و می‌گویم: امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم تَشرّف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده لحظه‌ها در حرم از عُمْر کسی کم نکند حرکت ثانیه‌ها در حَرَمت معکوس است وَلله که از سویِ گدا، خدمتِ سلطان کم‌مایه‌ترین هدیه، همان بخششِ جان‌ست
بگو موسم حج به مشهد رود مسلمان اگر استطاعت نداشت
بنازم به بزمِ محبت که آنجا گدایی به شاهی، مقابل نشیند... ✍
از حاجیان هستند زوّار تو داراتر با ما غلط گفتند که حجّ فقیرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاره زدند! شور، بردار و برو اندازه‌ی کوهِ طور، بردار و برو از پنجره‌اش ببین که بر روی زمین خورشید نشسته، نور بردار و برو
. غرق کرم آل عباییم همه سیراب ز چشمۀ بقاییم همه این خاک مقدس آستان عشق است چون خادم درگاه رضاییم همه ✍️ 🎋
🕊﷽🕊 چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما همتی ای‌دل که دل‌تنگ خراسانیم ما نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما.... (مجتبی خرسندی) ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبختی این خاک به دستان رضاست دل‌ها همه وابسته به احسان رضاست ای کاش بگویند شب اول قبر این نیز گدایی از گدایان رضاست
نگـاهِ بـی‌کلـک‌ات را، دعـای راهـم کن بـرای لحظـه‌ ی آخر ، کـمی نگاهم کن رسید وقتِ وداع و  دلـم بـه لـرزه فتاد بـه یک نگـاهِ تَرَت، عـاجز و تبـاهم کن بگیـر دستم و جانـا...پنـاهِ جانم بـاش بـریـز اشکی و یک بـاره، بی‌ پناهم کن بـرای بـدرقـه‌ ام ، آب و کاسـه و قـرآن بـرای زخمِ وجـودم ، نمک فـراهـم کن مـن آن مسافرِ شب‌های سرد و تاریکم شبی تـو چاره بـرای، شبِ سیـاهم کن اگرکه درشبِ غربت، ز ماه نوری نیست بیا و چهـره‌ی خود را همیشه ماهم کن
چهارشنبه، زیارت، دعا ،رواق حرم دوباره این دل بی تاب و اشتياق حرم! بهشت رفته ام _ فکر مالِ دنیایم نشسته ام _ به تماشای چلچراغ حرم! من ان کلاغ فضولم که ارزو دارم شبی سرک بکشم توی هراتاق حرم!! به گرد گنبد و گلدسته های زیبایش کنار پنجره فولاد و زیر طاق حرم به هر کجا که دلم خواست قارقار کنم به سبک ساده ي نقاره در سیاق حرم رضاست، صاحب لطف و عطا بپرسید از کبوتران سراپا سپید و چاق حرم دل کباب مرا اندکی نظر کافی به نان من بگذارید از سماق حرم!
ارسالی اعضا محترم در لینک ناشناس👏👏👏🌺🌺🌷🌷
. هرچند توان زِ چرخ و انجم گفتن صد نسخه تأخّر و تقدّم گفتن چون بر سر انصاف روی دشوار است یک حرف به قدر فهم مردم گفتن