گیرم که دست تو سپر مادرت نشد
تقصیر تو نبود قَدَت یاوَرَت نشد
بیرون بریز این جگر پاره پاره را
بیرون بریز غصهی این گوشواره را
زینب رسیده است بگو راه چاره را
خونابه های دور لب پر شراره را
با مقنعه دهان تو را پاک میکند
این خاک گیسوان تو را پاک میکند
خون لخته روی پیرهنت ریخته شده
آلاله وقت آمدنت ریخته شده
هفتاد تیر در بدنت ریخته شده
هم خونِ تازه از کفنت ریخته شده
دارد حسین پیش تو از حال میرود
او از کنار تو ته گودال میرود
#محمد_جواد_پرچمی
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
مگـذار کـه آلوده ی دنیـا بشویم
کوریـم مدد نمـا کـه بینا بشویم
در گوشه ی صحن انقلابت ای کاش
ما گـم شده هـا دوباره پیدا بشویم
#محمدجواد_منوچهری
#یا_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
دنیاسـت بـه زیـر دین الطاف کریم
در مانـده جهـان ز ذکر اوصاف کریم
با آن همه بذل ، حاتـم طائی داشت
از چشمه ی معرفت فقط کاف کریم
#محمدجواد_منوچهری
#یاامامحسنمجتبیعلیهالسلام
#یا_کریم_اهل_البیت
بهشتِ عَدْن که غرقِ عبادتش شده است
عبایِ سبزِ بلندِ سیادتش شده است
جهان به گفتهی لولاک اگر که خلق شده
فقط به یُمن شکوهِ ولادتش شده است
به غیر معجزه از او نمیتوان دیدن
که خرقِ عادت، عمریست عادتش شده است
درون کوزه مگر جمع میشود دریا؟!
عجیب نیست که دنیا زیادتش شده است
کسی به فکر گل آلود کردن آب است
به بی کرانی کوثر، حسادتش شده است
فرشته از دم در، صف کشیده تا ملکوت
رسول عشق، زمان عیادتش شده است
صدای خندهی مکر از سقیفه میآید
بسوز دل! که زمان شهادتش شده است...
#سیده_تکتم_حسینی
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
96.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم
🔹 #تک / جار میزنم من علنی ، حسنی ام
🔹کربلایی سیدرضا نریمانی
_
♦️مراسم شهادت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع)
📅 شنبه ۲ مهر ماه ١۴٠١
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
#شهادت_امام_حسن_
#شهادت_پیامبر_اعظم
#ماه_صفر
هدایت شده از بارشهای قلم من
بی پناهم آمدم در آستانی باصفا
زائرم در بارگاه ضامن آهو رضا
آمدم با دست خالی نزد سلطان کرم
کاش از دستان او گیرم برات کربلا
#مستان
شهادت امام هشتم شیعیان علیابن موسیالرضا بر عاشقانش تسلیت
🥀🥀🥀
@mastanehaye_man
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
فلک امشب نشان دادهست روی دیگر خود را
که پس میگیرد از خلق جهان، پیغمبر خود را..
فَلَک میریزد امشب بر سر خود، خاک عالم را
مَلَک بر اشک چشمش میکشد بال و پر خود را
یکی «انا الیه راجعون» روی لبش جاریست
یکی با گریه میگیرد سر زانو سر خود را
تمام عمر رو به قبله بود و حال میخواهد
بچرخاند به سمت قبله، حتی بستر خود را
بزرگان گِرد او هستند و میچرخد به آن سمتی
که تنها و به تنهایی ببیند حیدر خود را
علی ماند و پی کاری همه رفتند... پیغمبر،
به دوش این و آن نگذاشت، حتی پیکر خود را
🔸شاعر:
#محمد_حسین_ملکیان
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش
ستاره میشکفد از غبار هر قدمش
نسیم میرود از صحن او به سوی بهشت
که عطر فاطمه دارد نسیم صبحدمش
"حسن" کلام بزرگیست، فهم ناقص ما_
چه درک میکند از جایگاه محترمش!
کسی که دامن او را گرفته میداند
امید میچکد از دستهای با کرمش
به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن
به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش
خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو:
بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش...
#حسن_شیرزاد
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
کار و بار دو جهان ریخت بههم، غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد...
#محمدجواد_شیرازی
#یا_رسولالله🏴
شب جمعه ست و شب فاتحه، ای کاش تو هم؛
دل مرحوم مرا، با غزلی شاد کنی...!
#مسیح_مسیحا
اي زمين و آسمانها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت
بر جبين فصلها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت
يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه هامان يک به يک آيينه دار غربتت
پاک شد آيينه از زنگ اي تماشاييترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت
شب سيه پوش از غم و اندوه بيپايان توست
شرمگين خورشيد از شب هاي تار غربتت
اي بقيعت عاشقان را کعبه ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت
شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت
از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت
ميتپد دلهاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت
کاش ميشد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت
دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت
دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت
آشناي زخم دلها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت
#سیدمهدی_حسینی
#از_تبار_غربت
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
چون صفر آمد و رفتش بِنشینم به عزا
به غریبی به بقیع و به غریب الغربا
ماه غربت شده تا آل علی دریابیم
چه کشیدند و چه دیدند و غریبند آنها
آه پیغمبر ما کشته شده مثل حسن مثل رضا
ماجرایی که غریب است و عجیب است أسفا
آه از کوچهٔ معروف بنی هاشمیان
سرشان آمده آنجا چه بلاها چه بلا
آه از درد حسن دیده که مادر سیلی
خورده از دست جفاکارِ پسر، ابن خطا
همسرش در عوض اینکه کنارش باشد
جای آب او دهدش کاسه ای از زهر جفا
آتشی در جگرش شعله کشید از نفسش
طشت خون پر شده بی هیچ صدا هیچ صدا
مثل این جد غربیش شده مرگش یکسان
کشتهٔ زهر جفا بخت حسن بخت رضا
یادگاران حسن کرب و بلایی شده اند
قاسم بن الحسن و پیش عمو،عبدالله
حق آن نیست نگویم چه کشید اختر او
مظهر صبر خدا زینب او کنز حیا
مادرش بین در و ضربت سر بر پدرش
یا حسن خون جگرش یا که حسین غرق بلا
تو کریم بن کریم بن کریمان هستی
معدن جود و سخایی تو به هر صحن و سرا
جان من هم بفدای تن افتاده غریب
که ندارد نه ضریح و نه چراغی نه بنا
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
#امام_رضا_ع_شهادت
باز این چه شورش است که در مشهد الرضاست؟!
امشب تمام کشور ما غرق در عزاست...
✍ #فاطمه_کرخی
#امام_رضا_ع_شهادت
سینهها پُر شده از غصه و تشویش، بمان
عالم آل محمد! نفسی بیش بمان
نفست گشته بریده، به خودت میپیچی
مثل یک مارگزیده به خودت میپیچی
نوکرت از غم و از غربت تو میمیرد
خواهرت نیست، سرت را روی دامن گیرد
نالهی یا ولدی با تن بی حال مزن
بین این حجرهی در بسته، پر و بال مزن
تو که نورت به زمین و به زمان میتابید
چه شده این همه خاکی شدهای، ای خورشید؟!
یک دو باری که نه، تکرار شده تا پنجاه
هی نشستی به زمین، ناله زدی "وا اُماه"
یاد یک کوچه دوباره، چه بههم ریختهای
خاکها را به سرت، تا به حرم ریختهای
خیره بر در شدی و سرخ شدی، میسوزی
چشم بر میخ درِ حجره چرا میدوزی؟!
خوب شد با همهی غربتت آمد پسرت
نیزهای زخم نزد بر جگر محتضرت
بین این حجرهی در بسته، بگو دشمن کیست؟
پیکر محترمت، زیر سم مرکب نیست
قاتلت پنجه بر این طرهی مویت نکشید
خنجری کند به اطراف گلویت نکشید
#محمدجواد_شیرازی
هدایت شده از بارشهای قلم من
منم آن برگ پاییزی که خشک و زرد افتاده
در آغوش زمینی که ندارد فهمی از احساس
#مستان
@mastanehaye_man
#امام_رضا_ع_شهادت
اباصلت! آبی بزن کوچهها را
قرار است امشب، جوادم بیاید
✍ #قاسم_صرافان
﷽
عزاداری نوجوانان دهه هشتادی
در صحن قدس حرم مطهر رضوی
#حاج_مهدی_رسولی
#مشهد
#امام_رضا_ع_شهادت
ز سوز زهر شراری به حنجرش افتاد
نفس نفس زد و از پای، آخرش افتاد
اگر چه سخت در آنجا به خویش میپیچید
ولی به حجره، به در، دیدهی ترش افتاد
به کوچه روی زمین مینشست و برمیخاست
زمین که خورد، فقط یاد مادرش افتاد
همین که در وسط حجره فرش را برچید
به یاد قتلگه و جد اطهرش افتاد
* * *
چگونه خورد به حجره زمین، نمیدانم!
ولی حسین به گودال، با سرش افتاد
ز ابن سعد عقیله چقدر خواهش کرد:
ببین به تنگی گودال، پیکرش افتاد!
تو را به جان عزیزت، بگو سرش نبُرند
که بین خیمه از این غصه، دخترش افتاد
#محمود_اسدی