داغ پدر، تشت پر از تکههای جگر،
آخ قتلگاه
آه، عاشورا
آه، غربت
آه، شام
امان از شام
امان از شام
امان از شام
😭😭😭😭😭
قرار آخر حضرت علی و حضرت فاطمه؛
فاطمه جان قرارمون باشه عاشورا،
گودی قتلگاه
😭😭
آبادی شعر 🇵🇸
وقتی حضرت زهرا از زینبش خواست کفنها رو بیاره معلوم بود زینب باید خودشو برا روزهای سخت آماده کنه😭😭😭
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#زبان_حال_حضرت_زهرا_س خطاب به #حضرت_زینب_س
آئینهدار کوچک مادر، صبور باش
ای داغدار حادثهی دَر، صبور باش
اینجا که نیست حیدرِ غمدیده، گریه کن
اما کنار ساقیِ کوثر، صبور باش
تو شاهدی به غسل و به دفن شبانهام
ای بال و پر شکسته کبوتر، صبور باش
من پهلویم شکسته چو قلب نحیف تو
ای دلشکسته، لالهی پرپر، صبور باش
انگار رفتنی شـدهام نازنیـن من
دیگر رسیده لحظهی آخر، صبور باش
ارثیهی تو چادر خـاکـیِّ مادر اسـت
ای خانهدار خانهی حیدر، صبور باش
زینب! هنوز اول غمهاست دخترم
ماندهست کربلای برادر، صبور باش
من صبر کردم از غم ششماهه محسنم
مادر تو نیز در غم اصغر، صبور باش
دنیا دو فرقِ چاک، تو را میدهد نشان
در ماجرای حیدر و اکبر، صبور باش
بعد از مدینه، دیدی اگر بین قتلگاه
مانده حسین با تن بیسر، صبور باش
ای جوهر صدای علی در صدای تو
خطبه بخوان! مقابل لشکر صبور باش
جان تو و حسین! خدا یار و یاورت
در داغدشت حادثه، دختر صبور باش
#امیررضا_فرجوند
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
استاد#سیدرضا_موید
آبادی شعر 🇵🇸
یک نفر داد زد: چرا غزه؟ نان ما واجب است یا غزه؟ #حسین_خزایی #طوفان_الاقصی #غزه
یک نفر داد زد چرا غزه
نان ما واجب است یا غزه
جنگ آنها به ما چه مربوط است
خاک ایران کجا، کجا، غزه
خودمان بدتر از فلسطینیم
چقدر هی عزا، عزا، غزه
حاج قاسم بلند شو از جا
بگو از اصل ماجرا: غزه
حاج قاسم بگو هدف ماییم
خورده موشک به جای ما غزه
همهی کفر یکطرف هستند
تکوتنهاست با خدا، غزه
میزنندش به جرم آزادی
از زمین غزه، از هوا، غزه
بسکه هشتاد سال ناله زده
در گلویش نمانده نا، غزه
همهی ملت امام حسین
با تو هستیم هم صدا، غزه
مرگبر واژهی حقوق بشر
مرگ بر هر چه ادعا، غزه
بیطرفها همیشه بیشرفند
ای شهید سکوتها، غزه
بدنش مثل حاجیان منا
له شده زیر دست و پا، غزه
السلامُ علیک یا مظلوم
السلامُ علیک یا غزه
شرم بر ما که زندهایم هنوز
شده امروز کربلا، غزه
غزه را سر برید اسرائیل
یا امام زمان بیا غزه
مرز را وا کنید تا برویم
بخدا میدویم تا غزه
فتح غزه است، فتح خرمشهر
غم نخور میشوی رها، غزه
خون مظلوممیکَند از جا
ریشهی هر چه ظلم را، غزه
#حسین_خزایی
آبادی شعر 🇵🇸
یک نفر داد زد چرا غزه نان ما واجب است یا غزه جنگ آنها به ما چه مربوط است خاک ایران کجا، کجا، غزه خود
درخواست یکی از اعضا محترم که فرمودن متن شعر چرا غزه رو میخوان🙏🥀
خوش لذّتی است با دل شیدا گریستن
در گوشهای نشستن و تنها گریستن
#زمانی_سیستانی
این شعر فقط قافیه دارد، هیچ است
یک قافیه ی پوچ که آن هم هیچ است
هیچ است ردیف و قافیه هم هیچ است
نه! قافیه هم هیچ ندارد… هیچ است
#جلیل_صفربیگی
آنقدر به دیوار زدم با مشتم
ویران شده سقف آسمان بر پشتم
خود یک تنه گور دسته جمعی شده ام
با این همه فریاد که در خود کشتم!
#پارسا_همت
Mehdi Rasooli Engar Na Engar (128).mp3
3.24M
انگار نه انگار.....
😭😭😭
#مهدیرسولی
دستی به کرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
دیر است دلم چشم به راهت دارد
ای عشق، سری به خانه ی ما نزدی
#قیصر_امینپور
چیست از این خوبتر در همه آفاق، کار
دوست به نزدیک دوست، یار به نزدیک یار
#ابوسعید_ابوالخیر
بى تو درخت میوه هم بدون بار میشود
گل بدون باغبان شبیه خار میشود
ما سر و وضع خویش را این دو سه شب ندیدهایم
گرد و غبار که رسید آینه تار میشود
من از پیاده بودن خودم پیاده تر شدم
خوشا بحال آن که شب به شب سوار میشود
گفت بیا اگر چه صد دفعه شکست توبهات
توبه من که بیش از هزار بار میشود
این گره اى که من زدم واشدنش بعید نیست
به دست من نمیشود، به دست یار میشود
تکیه نمیکنم ازین به بعد به توان خویش
بنده که خسته شد، خدا دست به کار میشود
#علیاکبر_لطیفیان
هر کسی گفته که این سطح, پر از زیبایی است
جایگاه نظرش آن طرفِ بی جایی است
درد ِ نوزادِ خیابانی و من مشترک است
در دل هر دویِ ما، ماتمِ بی فردایی است
خوردن غصه ی مخلوق, خرابم کرده است
چون شرابی که ورای صفتِ گیرایی است
خانه ای پر شده از کودکِ کار، آنسوتر
کشته خود را زنِ تنها که غمش نازایی است
بغض دارم که در این سوزِ گدا کُش دیدم
پوششِ پای پسر بچه فقط دمپایی است
هفت مِلیارد نفر دور هم اند اما باز
برترین دغدغه ی نوع بشر تنهایی است!
آه ، آنان که مرا "آنِ" غزل می نامند
درکِ شان از قلمم کشفِ غلط املایی است...!!!
#مجتبی_سپید
#حضرت_زهرا_س_مدح
نه فقط عرش حصیرِ قَدَمِ فاطمه است
علت خلق دوعالَم، عَلَمِ فاطمه است
ذکر یافاطمه نقش است به سربند علی
یاعلی ذکر دم و بازدم فاطمه است
به دفاع از ولی و شأن ولایت برخاست
خطبهی فاطمه تیغِ دودم فاطمه است
روی این نام همه اهلِ کرم حساساند
استجابت به خدا در قَسَم فاطمه است
دیگر از آتش دوزخ چه هراسی داریم؟!
تا اماننامهی ما با قلم فاطمه است
ظاهراً خلوت و خاکیست، ولی در باطن
دل هرشیعه ضریحِ حرم فاطمه است
پسر فاطمه یکروز میآید از راه
ای خوش آنروز که پایانِ غم فاطمه است
#مجتبی_خرسندی
هر چند سَرِ حوصله بر شانه ی عشق است
دیوار به دیوار بلا، خانه ی عشق است
از روز ازل درد، هم آغوش دل ماست
شاید که همین درد، دواخانه ی عشق است
آن مُهر که بر کنگره ی عرش گشودند
رازی است که غوغای غریبانه ی عشق است
منشور نهادند که تا شور ببخشد
بر مشرق جامی که ز میخانه ی عشق است
لب تا لب پیمانه پر از باده ی گلرنگ
ساقی که خودش نشئه ی خمخانه ی عشق است
دیری است که دُردی کش آن کهنه شرابیم
چون آن قدَح آبشخور فرزانه ی عشق است
آن نرگس تیمار که بیمارِ بلا گشت
ماهی است که روشنگر ویرانه ی عشق است
چشمی است که سرچشمه ی هر ناز و نیاز است
چون زهره که خُنیاگر دیوانه ی عشق است
در پرتو این مِهر، خدا عِلم عطا کرد
مِهری که خودش دام و خودش دانه ی عشق است
مِهری که مَه و مِهر نماینده ی اویَند
مِهری که در آن سوی طرب خانه ی عشق است
((سلطان نصیر))ی که خدا گفته همین جاست
این سُنَّت دیرینه ی سامانه ی عشق است
پس با قدم صِدق در این خانه درآیید
این خانه که معراج حکیمانه ی عشق است
فرمود که ما حُجَّت حَق بر همه ی خَلق
و مادرمان فاطمه دُردانه ی عشق است
او حُجَّت حق بر همه ی ماست، بدانید
این ناب ترین حرف صمیمانه ی عشق است.
قاسم بدره.یاسوج.دی ماه۱۴۰۰...
دلا مباش دگر فکر ماسبَق اینجا
بیا بیا که بگرداند او ورَق اینجا
به روز حشر شراب طهور مینوشی
ز انفعال بریزی اگر عرق اینجا
پناهگاهِ منِ خسته این حرم باشد
پناه می برم از شرّ ماخلَق اینجا
#عاصی_خراسانی
نائب الزیاره همه دوستان
اما تو بگو «دوستی» ما به چه قیمت؟
امروز به این قیمت، فردا به چه قیمت؟
ای خیره به دلتنگی محبوس در این تنگ
این حسرت دریاست تماشا به چه قیمت؟
یك عمر جدایی به هوای نفسی وصل
گیرم كه جوان گشت زلیخا، به چه قیمت؟
از مضحكه ی دشمن تا سرزنش دوست
تاوان تو را میدهم اما به چه قیمت؟
مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بود
دیدیم، ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟
#فاضل_نظری
هرچه میگردم دلیل عشق را پیدا کنم،
یا جوابِ این دلِ بیچاره ی رسوا کنم ،
یا که با تنهایی ام آتش به تنهایی زنم ،
در دلم رویای شیرینِ وصالت جا کنم،
نیستی! دنیا تمامش می شود غرقِ سوال
تا کجا در شب خروش صبح را برپا کنم؟؟؟
ای تمامِ محتوای زنده بودن تا به کی
باغرورت در نبودت پشتِ غم را تا کنم؟!
مرهمِ مهتابِ زخمی اشکهای عاشق است
آه دنیا! صبر کن تا یارِ خود پیدا کنم
#رسول_مومنی
ماه من باش که امشب همه جا تاریک است
شب بی حوصلگی را تو دمی روشن کن
#حمیدرضا_یگانه
پاییز و غم بیکسی اش در فردا
در گوشِ خزان تلاطم نجواها
آذر نگران است که از دل برود
با عشوهی نوعروس دی در یلدا
#مستان
تو رفتی و آه ِدم به دم می ریزم
در کوچه بساطِ اشک و غم می ریزم
تو رفتی و هیچ کس جلودارم نیست
دارم شب و روز را به هم می ریزم!
#صفيه_قومنجانی
گفتم: تو نیز مثل من از خویش خستهای؟
پلکی به هم زدی و گرفتم جواب را
#فاضل_نظری
من اتفاقی رو به بحرانم ،نگفتم؟
آرامشی از جنس طوفانم, نگفتم؟
یک حادثه،یک ازدحام پر تناقض
از رفتن و ماندن گریزانم، نگفتم؟
تو عاشق پاییز بودی خاطرم هست
صد حیف من مرد زمستانم، نگفتم؟
با من هوایت ابری و دلگیر میشد
من خیس تر از روح بارانم، نگفتم؟
انبوه جنگل، ای هجوم شبنم و شعر
من خشکی قلب بیابانم، نگفتم؟
در انتهای سرزمینی از افق دور
من کلبهای متروک و ویرانم نگفتم؟
یا شایدم یک خانه از دیوار خالی
در امتداد این خیابانم ، نگفتم؟
#میلاد_نجفی
من: دهکده ها نبض حقایق هستند
او: مردم ده با تو موافق هستند
ناگاه صدای خیس رعدی پیچید:
باران که بیاید همه عاشق هستند
#ایرج_زبردست