eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت برگزار می کند. 🔹هشتمین نشست شاعرانه همزمان با ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام 🔸با حضور حضرت آیت الله سیدعلی میلانی دامت برکاته 🔹سخنران: حجت الاسلام والمسلمین استاد میرزامحمدی 🔸با اجرای حامد حجتی 🔷شعرخوانی شعرای ارجمند: امیراکبرزاده سیدمحمد بابامیری شهاب الدین خالقی حامد طونی حسین مودب مهدی کبیری مجتبی خرسندی مهدی قنبری از نوش‌آباد سجاد روانمرد از بروجرد محمدجواد اکبری از کاشان علی گلچین‌پور از تهران 🗓زمان: پنجشنبه ۵ بهمن ماه ۱۴۰۲ (۱۳ رجب ۱۴۴۵) ساعت ۱۵ 🏢 مکان: قم، بلوار سمیه، خیابان شهیدین، بنیاد فرهنگی امامت 🔸خانوادگی دعوت هستید🔸
‌ما را فریب دادی و جای گلایه نیست؛ ما زود باوریم و تو دلال اعتماد... . صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد سرمایه‌ام کم است و بدهکاریم زیاد...
طرح زیبای تو در هیچ کسی پیدا نیست  در تب و تاب هوای تو چه بی‌تاب شدم راست گفتند میان من و تو شد شکرآب ... حرفهایی شِکَری گفتی و من آب شدم
ز تمام بودنی ها، تو همین از آن من باش که به غیر با تو بودن، دلم آرزو ندارد
می نویسم از تو و سخت است حتی باورش ای گل سرخی که کرده باغبانش پرپرش نرم می چیند تو را، هرچند می لرزند سخت هم دلش هم شانه اش هم دست های لاغرش در پی این اشک ها، لبخندهایی نیز هست پس تماشایی تر است این سکه، روی دیگرش قصه ی تو ماجرای پیله و پروانه است می رسد این ماجرا کم کم به جای بهترش هرچه کاشان دیدینی باشد ولی اردیبهشت از تماشاخانه چیزی کم ندارد قمصرش تو گلاب نابی و این راز را لو می دهد شیشه ی عطری که با تو می پرد هوش از سرش"
روز و شب بر لب خود آیه‌ی لبخندی داشت در فراوانی غم‌ها دل خرسندی داشت عرش از روز ازل خانه‌ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت شرط توحیدِ حقیقی‌ست ارادت به علی هر که شد بنده‌ی مولا چه خداوندی داشت مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت، که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک ظاهر جذاب شده ظاهرم اما درگیر پروستات و پُر از عوره و قندم🥴 شعرخوانی طنز از قمپز شصت و یکم 🔻قمپز🔻 بزرگترین محفل طنز کشور قم
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘ بیا به شهر پر از شور کودکانۀ من بیا به شهر دل من  بیا به خانۀ من درون آینۀ خود مرا تماشا کن به جای آنکه بگردی پی نشانۀ من سری که درپی دیوار بی‌کسی‌ می‌گشت نمی‌شود بگذاری به روی شانۀ من؟ لباس خستگی‌ات را به مهر می‌شویم   ببین چقدر زلال است رودخانۀ من! دلم برای تو تنگ است در فراق و وصال بیا کنار بیا با غم زنانۀ من بگو به کفتر دستت که گاه نوک بزند به اشک‌های سرازیر دانه‌دانۀ من گرفته‌ام شب شعری برای چشمانت سری بزن به غزل‌خوانی شبانۀ من @eitaaparvanegi ⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘🍀⚘
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
وقت وداع، حسرت خود را نشان بده دستی برای لحظهٔ آخر تکان بده در من توان از تو گذشتن نبود و نیست قدری به من برای جدایی زمان بده یا با کسی مگو که دل از من بریده‌ای یا پاسخی به سرزنش این و آن بده گاهی به‌جای شکوه سکوت اختیار کن بگذار من هم از تو بگویم، امان بده! تا بعد تو برای کسی درد دل کنم آیینه‌ای به این دل بی‌‌هم‌زبان بده
جهان اگر بشود زیر و رو هزاران بار فقط علی است که دیگر نمی شود تکرار علی است معجزه ی خلقت و به اذن خدا شکافت کعبه که دُر از دلش کند اظهار علی است آنکه فقط داده بر رسالت عشق شهادت علنی در سکوت «یوم الدار» میان «شِعب» و سپس «لیلة المبیت» آخر به جز علی چه کسی کرده اینچنین ایثار همانکه اول صف بوده در همه غزوات سزاست لشکر دین را به نام پرچمدار علی است فاتح خیبر نه یار غار رسول عمل ملاک جهان است تا ابد، نه شعار «حدیث منزلت» از «غزوه ی تبوک» شکفت علی وصی رسول است و باز هم انکار!؟ بر آیه های برائت علی مبلغ شد به جانشینی او می کند همین اقرار مراد از «اَنفُسَنا» ی «مباهله» غیر از علی نبوده ،بخوانید لااقل یکبار غدیر امر خدا بود و ترک واجب شد بدا به حال پلیدان کور بد کردار سقیفه غیر خلافت گرفت جان علی میان فاجعه ی آتش و در و دیوار همیشه فکر یتیمان کوفه بود و ندید از این بلاد بلاخیز جز غم و آزار جمل ،خوارج و یک روز قاسطین بودند دلیل خونجگری های حیدر کرار گذشت از خود و دائم به فکر جامعه بود و بود جامعه با او چقدر بد رفتار شکافت فرق علی را جهالتِ آن روز جهان بعد علی شد به درد و غصه دچار
دنـيـا خـوش اسـت و مال عـزيـز است و تن شريـف ليـكـن ، رفـيـق ، بر هـمه چيزی مـقدم اسـت
بوق ممتد صدای زنگ و سکوت، پشت خط دستگاه خاموش است! اه ای دل کمی صبوری کن، تو نگو یاد تو فراموش است او که میگفت مُردم از دوری! پس چگونه گذشت ساعت ها ... نکند دوستت ندارد نه !!!!!نکند عشق قاب آغوش است نکند از تو بگذرد راحت، نکند نبض او دچار شدست پای یک عشق دیگری رفته؟ روی قلبم به جبر سرپوش است نه نرفته به عشق میدانم، او که دیوانه بود از عشقم حرفهایش قشنگ‌یادم‌هست ،حرفهایی که مست و مدهوش است دل من طاقت و توانت کو؟ او نرفته چقدر بی تابی.... باز هم میرسد یقین دارم، حرف مهرش هنوز در گوش است دوستش دارم و خودم گفتم، دوستم دارد و خودش گفته ... ای دلم اینقدر نزن تپ تپ! بیت هایم چقدر مخدوش است دل من تنگ میشود دایم، نیستی لحظه ها غم انگیزند! نیستی خم شدم به یک لحظه، بار سنگین عشق بر دوش است با قلم‌حرف میزنم اما ،چشمهایم ستاره میبارند ثانیه سال میشود دایم، شعرهایم عجیب مغشوش است نکند اتفاقی افتاده نکند تب نشسته بر جانش نکند بی هوا زمین خورده آه دنیا چقدر خاموش است پشت هم زنگ میزنم اما پشت خط نیستی دلم خون است آه قلب من صبوری کن نه نگو یاد تو فراموش است 😭