نسیمی از دیار روح بفرست
برای این تنِ مجروح بفرست
خدایا، خسته از طوفان عشقم
برای کشتی دل، نوح بفرست
#محمدرضا_مهدیزاده
سرد است؛ شاید بیخبر خورشید خوابیده
بوی زمستان در بهار عمر پیچیده
گنجشکک پرشور من دیگر نمیخواند
از بس که از آزار سنگ مفت ترسیده
دیگر ندارد دیگ شعرم غلغل احساس
بر آتشم دستان دنیا خاک پاشیده
پیراهن عشقی که بر تن داشتم دیروز
امروز انگاری که صد سال است پوسیده
گیسوی امّید مرا نامهربان من
با قیچی جور و جفا از بیخ و بن چیده
پروانۀ شوقم به تور مرگ افتاده
در انتظارش شعلۀ شمعی نرقصیده
دیگر ندارد انعکاسی "دوستت دارم"
کوهی که در دنیای عشقم بود پاشیده
از خاطرش هرگز نبرده شاعر قلبم
آن سنگ قبری را که با اندوه بوسیده
در بند چکشکاری روحم نمیمانم
تقدیر، این بیچاره را با پتک کوبیده
#زینب_نجفی
#راجی
#پروانگی🦋
@eitaaparvanegi
نسیم، عطر تو را
صبح با خودش آورد
و گفت:
روزی عشاق با خداوند است!
#قاسم_صرافان
چندی است اسیر باد و باران شده ام
دلداده به آفتاب تابان شده ام
گلها همه خوبند ولی با این حال
من عاشق ِآفتابگردان شده ام
#شعر
#صفيه_قومنجانی
@simorgh1001
دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد
تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد
نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد
بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد
گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم "نمی" دارد
دلم خوش است در این کار وزار هر "بیتی "
برای خویش "مقام معظمی" دارد
برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد
#فرامرز_عربعامری
مغروری و خودخواه ، اما دوستت دارم
تنهای تنها آه تنها ، دوستت دارم
کش میدهد شب را بنان و تار شهناز ، آی
زیبا! دلم تنگست... زیبا! دوستت دارم
تا میتوانی امتحانم میکنی با خشم
میپرسی از من باز ، آیا دوستت دارم؟
جز دوستت دارم نخواهم گفت ، خواهم گفت
تا جان به تن ، تا هست دنیا ، دوستت دارم
تو تیغ و ابراهیم... اسماعیلِ تسلیمم!
میمیرم اما زندهام تا دوستت دارم
از دورها آرامی از نزدیک موّاجی
ای روح مرگ آلود دریا! دوستت دارم
در خواب و بیداری پریشان حالی و شادی!
هر جا که میخواهی همان جا دوستت دارم
با شوکران امشب سراغم آمدی ، بگذار
پایان دهم این شعر را با "دوستت دارم"
#غلامرضا_سلیمانی
میشود باتو بساط غصه را برچید ورفت
یا تو را در انتهای عاشقی ها دید و رفت
میشود باتو سرود مهربانی را نوشت
بر مدار زندگی با روی خوش چرخید و رفت
میشود باتو فقط در کوچه باغ خاطره
برتمام گریه ها هر روز و شب خندید و رفت
میشود باتو کنار چشمه سار عاشقی
قاصدک بود و شبی پروانه را بوسید و رفت
میشود باتو نفس راحبس کرد و بو کشید
مثل باران برشقایق عشق رابارید و رفت
میشودباتو فقط در کوچه های شاعری
ناز را از چشم پرشورغزل دزدید و رفت
میشود باتو به اوج اسمان پرواز کرد
باخیال عاشقی بر ابرها خوابید و رفت
میشود با تو ،نشان سبزه های عیدرا
برزمینی یخ گرفته دم به دم تابید و رفت
میشود باتو ،حریری نازک از جنس قرار
با دلی محکم به قلب عاشقان پیچید و رفت
#زهرا_ضیایی
رازدار غنچهها، تنها بهار
وا نکرده لب برای روزگار
هر نسیمی صورتش را ناز کرد
کوک بیمهری برایش ساز کرد
او دلش خواهد که روزی گُل شود
هم نشین نغمهٔ بلبل شود
قلب انسان هم شبیه غنچه است
میشود با عطر قرآن مستِ مست
شرط آن روحی شبیه آینه است
هر غباری را تکانَد هرچه هست
باید این دل لایق مهمان شود
بارگاهی در خور سلطان شود
هر کسی جز حضرت دلبر ندید
میشود در راه عشقش یک شهید
چون پرنده میپرد در آسمان
خوش بهحال قلبهای مؤمنان
#مهمان_خدا(جعفری)