«صبح شنبه»
اشک را گوشهای از شال، بگیرد برود
در هوای تو دلم بال بگیرد برود
لحظهی ناب ظهورت، نرسید است و غروب
جمعه را چید ولی کال! بگیرد برود
صبح شنبه است، به دل باز بگویم ای کاش
قاصدت از دلم احوال بگیرد برود
می دود در پی تو ای گل بیمثل، بهار
خبر از تو سر هر سال بگیرد برود
دوستان دیده به راهند و زمستان اجل
گه جوان گاه کهنسال بگیرد برود
فالگیری که تمنای سحر داشت خودش
پیش آمد که فقط فال بگیرد برود!
گفت :شب میرود و صبح سپید آمدنی است
جلد این بام، خوش اقبال بگیرد برود
حضرت عشق کمی شرب طهورم بدهید
غمِ دل چهرهی خوشحال بگیرد برود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سادات_مبارز
باز گنجشک دلم شوق پریدن دارد
آسمان از کف ایوان تو دیدن دارد
آفتابی که به قلب همگان میتابی
شعلهی مهر تو همواره دمیدن دارد
چشم در راه تو میدوزم و میدانم که
درد این حسرت دیدار خریدن دارد
در دلم حس عجیبی است که در صحن شما
می شود کودک و هی قصد دویدن دارد
جز به همسایگیات شوق دگر نیست اگر
این دل کوچک من میل تپیدن دارد
ساده با لحن خراسانی خود میگویم
چُغوک شَرِّ دیلوم شوق پریدن دارد
#محمد_درّودی
شنبههای تازه بیتو جمعههای کهنهاند
روز نو یکروز میآید، دل ما روشن است
#مجتبی_خرسندی
#ماه_آخر
#امام_زمان
دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده است
چه کردهای که ز بود و نبودت آزرده است
#فاضل_نظری
دلم برای تو و شعرِ تازهات تنگ است
دلم هواییِ آن لهجهٔ خوشآهنگ است...
من از خودم، به دلم میگریزم آری من
منی که عقل و دلم سالهاست در جنگ است...
قبا به قدِ من ای عقلِ پابرهنه مدوز
برای قامتِ ما، این لباسها تنگ است...
برای متهمانِ ردیفِ اول عشق
قبولِ مصلحت اندیشی و خرد ننگ است...
هنوز پرسه زدن در نگاهِ او خوب است
هنوز سادگیِ چشمِ یار، خوشرنگ است...
چه دیر میگذرد لحظههای آمدنش
همیشه عقربهٔ انتظارها لنگ است...
#حسین_منزوی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
من طاقت دل از تو بریدن نداشتم
میرفتی و تحمل دیدن نداشتم
گفتند زندهای و نفس میکشی ولی
من که دلی برای تپیدن نداشتم!
درد تو را کشیدهام ای بیوفا و باز
یارای از تو دست کشیدن نداشتم
فرقی نمیکند قفس و آسمان من
وقتی که بیتو شوق پریدن نداشتم
ای سیب سرخ عشق که بر شاخهای هنوز
سهم از تو غیر حسرت چیدن نداشتم
آمد زمانِ مرگ به دیدار من چه سود؟
وقتی رسید... فرصت دیدن نداشتم
#م_شیرانی_طلوع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب من
تا از کسی آزردهخاطر میشود
زندگی را بر خودش زهر هَلاهِل میکند...
#طلا_کاظمی
هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
حج فقراست پس به حج می آیند
با ذکر و تمنای فرج می آیند
عمریست گدا و شاه عالم دارند
در مشهد ثامن الحجج می آیند
#محمدجواد_منوچهری
#السلامعلیکیاعلیبنموسیالرضا
@gida13
پرنده باش خودت را به بادها بسپار
برو به اوج نگو حال پرکشیدن نیست
و عشق مثل کتابی است خوب و بیپایان
که در نگارش آن واژهی رسیدن نیست
#نازنین_مرادی
کاش در آتش حسرت بگدازد چون شمع
آنکه در آتش غم سوخت چو پروانه مرا
#علی_اطهری_کرمانی
مداحی آنلاین - برکت ایران همیشه به مشهد و قم بوده - مهدی رعنایی.mp3
4.81M
🎙 #مهدی_رعنایی
عشق فقط سلطان
امام رضا جونمه
اسم رضا تو عشقه
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم...تو...پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو...بار دیگر تو
#فروغ_فرخزاد
تا چند از بَرَم گذری سرگران و من
دل خوش کنم به آن که نگاه از حیا نکرد!؟
#صنعیمشهدی
ای هشتمین ترانهٔ باران خوش آمدی
شیرینترین بهانهٔ امکان خوش آمدی
در خندهات حضورِ خدا جلوه میکند
زیباترین تبسّمِ جانان خوش آمدی
از چهرهات محبّتِ دادار میچکد
آیینهٔ لطافتِ یزدان خوش آمدی
مقصودِ آفرینش از این زندگی تویی
کاملترین تجسّمِ انسان خوش آمدی
یک پاره از وجودِ گُلافشانِ احمدی
ای مقدمت بهار و گلستان خوش آمدی
هر آدمی به ریشهٔ خود ختم میشود
ای چون علی سرآمدِ دوران خوش آمدی
دارم حدیثِ «سلسله» را حفظ میکنم
ای از شروطِ اصلیِ پیمان خوش آمدی
یک قطعه از بهشت، قدمگاهِ پاکِ توست
ای باعثِ بهشت، به ایران خوش آمدی
دانایِ شهر، طفلکِ ابجدنویسِ توست
عالِمترین معلّمِ قرآن خوش آمدی
از هر هجای خندهٔ تو صد غزل چکید
شیواترین سرودهٔ ایمان خوش آمدی
از مشرقِ نگاهِ تو خورشید جان گرفت
شرقیترین طلوعِ خراسان خوش آمدی
استادهای فلسفه، شاگردِ منطقت
واضحترین دلایل و برهان خوش آمدی
ای عالِمی که پیشِ کلامت سخنوران
هستند طفلکانِ دبستان خوش آمدی
دیدارت از هزار تمتّع فراتر است
درگاهِ توست روضهٔ رضوان خوش آمدی
هر کس تو را شناخت، حقیقتشناس شد
ای عشقِ پاک و نابِ تو میزان خوش آمدی
ایثار و فضل و جود و کرامت صدا زدند
ای آبرویِ بخشش و احسان خوش آمدی
عارف، شبیهِ گمشده در اضطراب بود
پیر و مراد و مرشدِ عرفان خوش آمدی
بیچارهها، بهایِ تمتّع نداشتند
ای صحنِ تو صفای فقیران خوش آمدی
از بس که زود راضی و خشنود میشوی
رفتن به آسمان شده آسان خوش آمدی
معنا و محتوایِ «سریع الرّضا» تویی
ای خندهات رضایتِ رحمان خوش آمدی
با یادت ای شفایِ دلم، خوب میشوم
ای نامِ نازنینِ تو درمان خوش آمدی
آهویِ قلب، در کفِ صیّادِ غصّه ماند
ای شادی از دو دستِ تو ریزان خوش آمدی
چشمانم از ندیدنت از گریه کور شد
یوسفترین برادرِ کنعان خوش آمدی
در برگهٔ امیدِ من ای متنِ دلنشین
نامِ تو هست اوّلِ عنوان خوش آمدی
فرضاً اگر مسیرِ محبّت سه نقطه داشت
ای ابتدا و مرکز و پایان خوش آمدی
دارم درونِ حافظه تکرار میکنم
ای نفسِ مطمئنّهٔ وجدان خوش آمدی
با شیعیانِ خاص به دیدارت آمدم
ای دیدنت عیارِ مسلمان خوش آمدی
محدودیت برایِ کریمانِ عشق نیست
ای منتهایِ لطفِ فراوان خوش آمدی
در محضرت تمامیِ بود و نبودها
آمادهاند و گوش به فرمان خوش آمدی
از بس مسلّطی به تمامِ امورِ ما
مبهوتِ توست واژهٔ «سلطان» خوش آمدی
فهمیدم از معانیِ آیات و ذکرها
پیدایِ توست عالمِ پنهان خوش آمدی
با اسمِ اعظمت به دلم زندگی ببخش
ای وارثِ نگینِ سلیمان خوش آمدی
نامِ تو را «رئوف» نهادند اهلِ دل
آرامبخشِ شخصِ پریشان خوش آمدی
هر کس به یک امید به سویت روان شدهاست
غمخوارِ مردمانِ پشیمان خوش آمدی
نامِ «حسین» در همه جا بر زبانِ توست
ای روضهخوانِ سیّدِ عطشان خوش آمدی
از نسلِ جانفشانِ ذبیح است جانِ تو
جانهایِ ماست پیشِ تو قربان خوش آمدی
در کهکشانِ عشق که لبریزِ مِهر شد
خورشيدِ توست یکسره تابان خوش آمدی
ای آن که در بنایِ سرافرازِ بندگی
آیینِ توست پایه و بنیان خوش آمدی
ای آن که جانِ توست به قرآنِ عاشقی
راضی به آیهٔ سبحان خوش آمدی
پیش از تو، عشق راه و هدف را نمیشناخت
ای مقتدایِ عشق، رضاجان، خوش آمدی.
#حسینعلی_زارعی
آنجا که ورق سریع بر میگردد
افتاده از آن رفیع بر میگردد
مشهد، که بر آستانه رحمت او
عاصی برود، شفیع بر می گردد
#عاصی_خراسانی
هرکجا پهلو بگیری، شور لنگرگاه دارد
آبیِ آرام چشمانت به دریا راه دارد
گریههایت عطر بارانخوردهٔ زیتون عکّا
خندههایت طعمی از انجیر رامالله دارد
تکیهگاه آرزوهای بلند ابرهایی
کوه پیش شانههایت قامتی کوتاه دارد
از هزار و یک شب رنجت چه میدانم جز اینکه
داستان هر شبش یک سال اشک و آه دارد
تیرباران است و گنجشکان شهرت سینهسرخاند
باد و بوران است و گل عزم شهادتگاه دارد
پیله کرده غم به لبخند تو اما نیست باکی
کرم ابریشم کی از پروانگی اکراه دارد؟
لشکر ظلمت چه خواهد کرد با زیبایی نور؟
سنگر شبهای تو فرماندهای چون ماه دارد
قرص خواهد شد دل دریاچهها وقتی که صیاد
نقشههایی نو برای گلهٔ تمساح دارد
جاده را با عشق طی کن، از سراشیبی نپرهیز
شاهراه سرنوشتت مقصدی دلخواه دارد
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
شب که دل با روزگار تار خود در جنگ بود
گر مرا چنگی به دل میزد، نوای چنگ بود
نیست تنها غنچه در گلزار گیتی تنگدل
هر که را در این چمن دیدم چو من دلتنگ بود
گر ز آزادی بوَد آبادی روی زمین
پس چرا بیبهره از آن کشور هوشنگ بود
نوشدارو شد برای نامداران مرگ سرخ
بسکه در این شهر ننگین زندگانی تنگ بود
بس که دلخون گشتم از نیرنگ یاران دورنگ
دوست دارم هر که را در دشمنی یکرنگ بود
بیسر و پایی که داد از دست او بر چرخ رفت
کی سزاوار نگین و درخور اورنگ بود
شاه و شیخ و شحنه درس یک مدرس خواندهاند
قیل و قال و جنگشان هم از ره نیرنگ بود
برندارم دست و، با سر میروم این راه را
تا نگویی (فرخی) را پای کوشش لنگ بود.
#فرخی_یزدی
ندانم عشق را ملت ولی هرکس که عاشق شد
مسلمان کافرش میخواند و کافر مسلمانش
#بیدل_شیرازی
هدایت شده از اشعار "عاصی"
@madahi - سید حمیدرضا برقعی.mp3
9.31M
از دور هم تصویر رویایی گنبد
دل را هوایی میکند تا شهر مشهد
ای ضامن آهو، مرا هم تحفهای ده
هر چند هستم روسیاه و زائری بد
#یا_غریب_الغربا
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
آبادی شعر 🇵🇸
از دور هم تصویر رویایی گنبد دل را هوایی میکند تا شهر مشهد ای ضامن آهو، مرا هم تحفهای ده هر چند
ما سوی تو از روز الست آمدهایم
با جلوه و جان حق پرست آمدهایم
ما را به کرامتی دگر مهمان کن
امروز همه کاسه به دست آمدهایم
#سیدهاشم_وفایی
♡
شکوفههای بهاری دوباره پرپر شد
بهار زندگیآور چه مرگپرور شد!
چه جای صید صدف بیعنایت باران؟
چه جای صید؟ که دریا بدون گوهر شد
گذشت هر شب مجنون به ذکر یا لیلا
ندید هیچ جوابی، به عشق کافر شد
هزار پرده ببین بین آسمان و زمین
اگر عقاب امید و اراده بیپر شد
بهجای آنکه در امواج عشق غرق شود
ببین که قایق قلبم اسیر لنگر شد
چقدر شعر نوشتم برای چشمانت!
نخواند چشم تو، دیوان شعر ابتر شد
کجاست میکدۀ مهر نابت ای ساقی!
دلم به شوق محبت شبیه ساغر شد
چه کردهام که مرا راندهای نمیدانم!
دلم در آتش دوری چقدر کیفر شد!
كَيْفَ يَرْجُو فَضْلَكَ فِى عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُكُهُ فِيها...
#زینب_نجفی
@eitaaparvanegi
هدایت شده از الهه سلطانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨
چگونه بگذرم از تو؟ تصورش سخت است
تـویـی کـه معتقدم پـارهی تـنـم هستــی...
| #الهه_سلطانی |
↪️ @ElaheSoltani ☔️ღ🍃
هدایت شده از آوای سکوت
هر چند بهار است، ولی دلسردم
درگیر نبرد با هزاران دردم
ای کاش که عشق بیخیالم بشود
تا من نفسی تازه کنم برگردم...
#مرتضی_درزی
@avayesokut
24.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نه اهل مشهد نه ولیکن ریشهام آنجاست؛ جایی که شوق سالهای نونهالی بود!
🔹️شعری که آقای محسن کاویانی درباره خاطره زیارت حضرت رضا علیهالسلام امسال در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب خواند👇
نه اهل مشهد نه ولیکن ریشهام آنجاست
جایی که شوق سالهای نونهالی بود
همراه اتوبوس بنزِ سیصد و دو ، گاه
میرفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود!
آقا نوارِ «لالهی خوشبو رضا» بُگْذار
فامیلیِ آقای راننده وصالی بود
یک فرفره ، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر
سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود
با پردهی نقاشی صحن حرم عکسی
انداختیم و من لباسم خال خالی بود...
🌷 متن کامل این شعر | فیلم شعرخوانی | عکس | مجموعه اشعار #دیدار_شاعران
بهار آمد و، از خرمی نشانی نیست
گلی شکفته به دامان بوستانی نیست
سرشک ابر غباری نشست از رخ باغ
که از طراوت و لبخند گل نشانی نیست
مگر ز خلوت گل پر نمیکشد نکهت
که گرم شور و نوا مرغ نغمهخوانی نیست
چه غنچهها که شد از جور باغبان پرپر
خوش آن چمن که گرفتار باغبانی نیست
سکوت مرگ چنان خیمه زد به دامن دشت
که در خروش در این دشت کاروانی نیست
به گوش غنچه نسیم سحر نهانی گفت :
درین چمن گل شاداب و شادامانی نیست
درین محیط چنان بسته لب ز بیم صدف
که غیر دیدهی روشن گهر فشانی نیست
مکن اطاعت فرمان اهرمن ور نه
تو را به سر بجز از شلعه سایبانی نیست
چنان گرفته دلم (قدسی) از وطن که مرا
به غیر گوشه ویرانه آشیانی نیست.
#غلامرضا_قدسی_خراسانی
میشود ترمه بپوشی و دلم را ببری
کل احساس مرا یکسره یغما ببری
میشود خنده کنی عشق کنم گل بانو
با تبسم تو مرا حالت اغما ببری
میشود لیلی من باشی و مجنون بشوم
ثانیه ثانیه من را تو به رؤيا ببری
صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است
دارد امکان که مرا زود به یلدا ببری
مژهات ساحل و آن آبی چشمت دریا
میشود قایق من را تو به دریا ببری؟
جادهی خط لبت ختم به شهر عشق است
میشود بوسهی من را تو به آنجا ببری؟!
میشود وقت صدا کردن اسمم بانو!
آخرش بیست و شش حرف الفبا ببری؟
کردی دیوانهام و رو به جنون آوردم
باید امروز مرا وادی صحرا ببری.!!
#محمد_خوشبین