eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تو ماهی و من؛ ماهیِ این برکه‌ی کاشی... انــدوهِ بزرگی است؛ زمانی که نبــاشی… آه… از نفسِ پاکِ تو وُ صبحِ نشابور… از چشمِ تو و چشمِ تو و حجره‌ی فیروزه تراشی پلکی بزن… ای مخزنِ اسرار که هر بار؛ فیروزه و الماس، به آفاق بپاشی… هرگز به تو دستم نرسد؛ ماهِ بلندم! اندوهِ بزرگی است… چه باشی! چه نباشی! ای بــــادِ سبک سـار…مــرا؛ بگـذر و بگـذار… هشــــدار! که آرامشِ ما را، نخــــراشی!
سلام صبحتون به‌خیر🌼🌼🌼🌼
سلام ای آفتابِ زندگانی نسیمِ روح‌بخشِ جاودانی بیا در باغِ دل، تا می‌توانی بپا کن مهربانی!‌ مهربانی! @nabzeghalam
تا زنده‌ایم درد تو کتمان نمی شود این زخم ها اگر چه که درمان نمی‌شود ای غزه ای نماد صلابت برای خلق ای آنکه خسته حال و پریشان نمی‌شود مانند مردمان غیور تو هیچ کس دیگر حریف حیله‌ی شیطان نمی‌شود باید به لقمه‌های خودش شک کند فقط چشمی که در عزای تو گریان نمی‌شود کودک‌کشی است کار رژیمی که در نبرد هرگز حریف قدرت مردان نمی‌شود پایان این رژیم پر از فتنه و فریب جز با حضور در دل میدان نمی‌شود می فهمم از سکوت سرانی به منطقه نسل حرام‌زاده مسلمان نمی‌شود از جانب حقوق بشر هم بدون شک فکری برای این همه انسان نمی‌شود ما مانده‌ایم مثل برادر کنار هم تا زنده ایم خاک تو ویران نمی‌شود جانم فدای کشور تو ای برادرم راه خدا که ساده و ارزان نمی‌شود باید به مرگ ساده بمیریم و ای دریغ بیچاره آن که جزو شهیدان نمی‌شود
چقدر کشته و زخمی چقدر آواره... به جا گذاشته باران بمب و خمپاره چقدر مادر بی‌طفل و طفل بی‌مادر اضافه شد به غم بی‌قرار گهواره صدای شیون پروانه‌های سوخته‌بال رهاست در شب خاورمیانه، همواره و بوی سوختن گوشتِ تنِ مردُم می‌آید از دهن آتشی وطن‌خواره قرار بود که عاشق شویم و خوش باشیم به رغم حیله‌ی این روزگار مکّاره قرار بود یکی از پرندگان باشد نه اینکه مرگ بریزد به خاک، طیّاره نگاه کن دل من،سخت استخوان سوز است نگاه کن، قلمم پودر شد دگرباره...
‏هر عاشقی گریست، به یادت گریستم چشمان من چکیده‌ی غم‌های عالمند
چونکه اسرارت نهان در دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود
قندان نقره‌کاری بازار اصفهان، تقلید ناشیانه‌ای از سیم ساق توست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکوت کرده جهان اشک مادرانت را سکوت کرده شب و روز غم نشانت را به هیچ طرح و زبانی نمی‌زند فریاد صدای هق‌هق و اندوه کودکانت را چقدر سرو و صنوبر به خاکت افتاده است چقدر صبر کنم مردن جوانت را؟ آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین چگونه شعر کنم شرح داستانت را؟ چقدر هر وجبت روضه روضه عاشوراست چقدر مقتل ناخوانده روضه خوانت را...! چقدر تاخته‌اند اسب بر تنت غزه گرفته است هدف خیزران لبانت را کجاست حَمیّت قاسم سلیمانی که باز دست شود زیر بازوانت را...؟! آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین بگیر از دل شب جسم نیمه‌جانت را قسم به إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ غزه‌ی مظلوم بهار می‌شکفد باغِ در خزانت را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شعرخوانی مشترک و برای فلسطین [ ای کهنه هم نبرد سلاحم از آن تو اینک تو و کمانی از آرش به جای سنگ ای وارث فلاخن داود و کوه طور! بگذار در فلاخنت آتش به جای سنگ] 📌 ••• محمدمهدی سیار ••• [ ما سوره فتحیم که برمی‌گردیم این تازه فقط اول بسم‌الله است ] 📌••• میلاد عرفان‌پور ••• 🔗کانال اشعار @mmsayyar 🔗کانال اشعار @erfanpoor
تا غمت خـارِ گـلو هست، گلوبند چرا؟ کشته‌هایت چه نیازی به تجمل دارند...؟
نمی ز دیده نمی‌جوشد اگرچه باز دلم تنگ است گناه دیدۀ مسکین نیست، کُمیت عاطفه‌ها لنگ است کجاستی که نمی آیی؟ اَلا تمام بزرگی‌ها پرنده بی‌تو چه کم صحبت، بهار بی تو چه بی‌رنگ است نمانده هیچ مرا دیگر، نه هیچ، بلکه کمی کمتر جز این قدر که دلی دارم، که بخش اعظم آن سنگ است بیا که بی‌تو در این صحرا، میان ما و شکفتن‌ها همین سه چار قدم راه است، و هر قدم دو سه فرسنگ است دعاگران همه البته مجرب است دعاهاشان ولی حقیر یقین دارم، که انتظار همان جنگ است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باران ببار بر سر عالم ظهور کن آرام و شاعرانه و نم‌نم ظهور کن ای آفتاب‌زاده در این روزگار سرد از پشت کوه حادثه کم‌کم ظهور کن ای غنچه‌ی خمیده و خشکیده صبر کن! ای صبح، ای طراوت شبنم ظهور کن افکار لال، یخ‌زده در گور واژه‌ها ای رستخیز دفتر آدم ظهور کن شیرین و عاشقانه و شیوا غزل بخوان ای آیه‌ی محبتِ محکم ظهور کن! اللهم عجل لولیک الفرج @poem12
شراب حاضر و معشوق مست و من عاشق ز من مدار توقع به عقل و هوش امشب....
داریم‌ نگرانت می شویم رفیق دوستانی در بین شاعران دارم که با این که ماه هاست مردم مظلوم غزه دارند قتل عام‌ می شوند، این ها در کانال اشعارشان یا در پیج هایی که دارند حتی یک خط مطلب علیه اسرائیل و در حمایت از مردم غزه نگذاشته اند. برای اولین بار در تاریخ با پخش زنده رسانه ها،‌ سوختن و قتل عام یک ملت را داریم مشاهده می کنیم و کمترین عکس العملی از خودمان نشان نمی دهیم. عجب اتمام حجتی دارد برای انسان این قرن اتفاق می افتد. انسانی که شعارهای انسانیتش گوش فلک را‌ کر کرده ولی به یکی از قسی القلب ترین دوران خودش رسیده رفیق شاعر اگر از توصیف خال و خط و چشم و لب فارغ شدی، اگر از چاپ‌ و امضای کتاب و فروشش فارغ شدی، اگر از اضافه کردن تعداد افراد کانال اشعارت فارغ شدی، اگر از پست کردن اشعار عاشقانه در پیج اینستایت برای لایک‌گیری فارغ شدی، اگر از استوری بیت عاشقانه در موقع خوردن قهوه ات فارغ شدی، یک‌مصرع هم محض زنده بودن وجدان انسانی ات برای مردم غزه بگو کم‌کم داریم نگران انسانیّتت می شویم رفیق یک علامت حیاتی از قلب خودت نشان بده نکند مرده ای و متوجه نیستی ای وای به شاعری که در دیوانش یک‌مصرع هم برای مظلوم نداشت هذه شقشقه هدرت ثم‌ قرّت @sheikh_ali_moghaddam
آبادی شعر 🇵🇸
داریم‌ نگرانت می شویم رفیق دوستانی در بین شاعران دارم که با این که ماه هاست مردم مظلوم غزه دارند قت
آری فقط از جلوه ی دلدار بگو ای شاعر از آن دلبر غدّار بگو سلّاخی طفلان رفح را دیدی؟! حالا بنشین و از لب یار بگو
شب کابوس‌‌ها رویاترین افسانه می‌سوزد دراین بغض عطش، بال وپر پروانه می‌سوزد میان‌ شعله‌های فتنه یک اژدها هر دَم کبوتر بچه‌ای آواره ازکاشانه می‌سوزد
آفِتابیم و زِپشت ابر، پیدا می‌شویم بر تنِ سرد زمین روح مسیحا می‌شویم دست در دست فلسطین، با نوای یاعلی مُشت محکم بردهان نحس حیفا می‌شویم
مانند باغ خرّم رویت بهاری نیست مانند قلب زخمی من هم اناری نیست از هرطرف گنجشک قلبم سنگ‌باران شد جز دست پرمهرت برایم شاخساری نیست تنها به‌فکر این دل تنها و عاشق باش شایستۀ تورت به‌جز این دل شکاری نیست زندان آغوش تو مأوایی است بی‌همتا غیر از همین، بین من و غصه حصاری نیست آن‌قدر باریدم که از جانم کدورت رفت آیینه‌ها تارند و بر این دل غباری نیست راهی به جایی نیست غیر از عشق می‌دانم غیر از قطار عشق در دنیا قطاری نیست آدم برای عشق اصلا روی خاک آمد دنیا پر از عشق است، غیر از عشق کاری نیست ای عشق که داری حکومت می‌کنی بر دل! از این حکومت -شکر تو- راه فراری نیست ای عشق! خوبی کن دوباره! باز خوبی کن! از عشق غیر از خیر و خوبی انتظاری نیست دارم گدایی می‌کنم با شعر، عشقت را جز فقر پیش ما گداها افتخاری نیست لایمکن الفرار من حکومتک🦋
عیبی ندارد اینکه تنهایی و بی مایی اما مبادت هیچگاه احساس تنهایی فرقی ندارد سرو یا که سبزه ی جویی حال دلت سرسبز ،در هر جوی و هر جایی گر بذرِ زیرِ خاک یا که غنچه ای در لاک سر در دل افلاک باشی پُر شکوفایی ... گر من تو را پیدا نمی کردم یقین دارم چیزی نمی دیدم در این دنیا تماشایی در دست چرکین گدا دیدم طلایی ناب گفتم دریغ از قسمتت ای اوج زیبایی از وعده ای ساقی، دلِ دلخستگان پر کن هرچند من لبریز امروز و تو فردایی هرچند آغوشم تو را هرگز نمی یابد هستم پلنگت تا ابد  ای ماه رویایی
موجی احاطه می کند روح و روانم را در چشم تو وقتی که می جویم نشانم را تا آفتابی می شوی در چشم بارانی دنیا تماشا می کند رنگین کمانم را چشم تبر را هر زمان که دور می بینی بر روی شانه میگذاری آشیانم را دلتنگ گلهای بهاری می شوی و من اردیبهشتی می کنم رنگ جهانم را بادی که سرنخ از تو و دست تو میگیرد پر می کند از بادبادک آسمانم را کوهی درون قلب من آرام خوابیده بیدار کن با دست خود آتشفشانم را
شیرم ولی پیش نگاهش بچه آهو معشوق بسیارانم اما عاشق او اعجاز ابراز علاقه در لبم نیست حتی نمیداند مرا کرده است جادو لب‌های غرق درسکوتش کشته ما را این صاحب چشم شرور پرهیاهو
دنبال معانی فرح می‌گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می‌گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می‌گردد
هدایت شده از مجتبی خرسندی
✔️با افتخار و احترام دعوتید... کانال رسمی اشعار و نوشته‌های https://eitaa.com/joinchat/1769275591C3854861f7b
خوب شد امروز دیدم ماه را آن صنوبر قامت دلخواه را با نفسهایی بریده سر رسید بی هوا طی کرده بود این راه را پی نبردم علت حالش چه بود من فقط دیدم خروش آه را چشمها یک لحظه شد هم امتداد در رخش دیدم جمال‌الله را سر به‌زیری می‌کنم در محضرش بنده‌ام اما دل گمراه را