eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ما و تو ای عزیزِ من از یک قبیله ایـم مانند موج و ساحل دریای پـر خروش تو کـوله بار رنج مرا میبـری به پشت من بار خاطرات تو را میکشم به دوش *   *   *   * گوینـد به پیرانه سری عشق مباز دیگر تو و سجاده و تسبیح و نماز پیـرم نرسم به توبه، ساقی می ده کز میکده تا صومعه راهیست دراز *   *   *   * دیشب کـه نیامدی دلم تنهـا بود     امروز تـو بودی و خـدا با ما بـود شیرینی خاطرات تلخ است، پریش     ایکـاش که دیروز همان فردا بود استاد •••✾•🌿🌺🌿•✾•••
همیشه گریه‌های زیر باران ماجرا دارد که یک سر در پشیمانی، سری هم در وفا دارد میان خاطراتت آنچنان بر سینه می‌کوبم که ثابت می‌کند یک دست هم، گاهی صدا دارد نبودت روزهایم را به قدری بی هویت کرد که در تقویم من تنها غروب جمعه جا دارد تصور می‌کنم عاشق شدن یک درد موروثی‌ست از آنجا که پدر عمری‌ست در دستش عصا دارد یقین دارم کسی ظرف دعا را جابه جا کرده تو را من آرزو کردم، کسی دیگر تو را دارد!
که دیده زیر زمین باغ بی‌خزانی را؟ نهان‌تر از سفر ریشه‌ها جهانی را و باد از لب این خاکریز می‌روید مگر که فاش کند قصۀ نهانی را که گفته خاک کم از آسمان بها دارد؟ ببین در آینه‌ها خاک آسمانی را و دشت، ساکت و ژرف است، مثل اقیانوس که شب به سینه فرو خورده کهکشانی را چقدر مادر او چنگ زد به سینۀ خاک! ولی نیافت از آن سوخته، نشانی را ولی نیافت، مگر چند تا گلولۀ سرد ولی نیافت، مگر مشت استخوانی را پدر در آن طرف دشت لاله‌ای را دید که یافت بر اثرش باغ ارغوانی را... به سوی شهر مه‌آلود می‌کشند غروب ز دشت سوخته از لاله کاروانی را
باتو ای شمس،چنان مولوی‌انگیز شدم شدم اهوازترین....... عازم تبریز شدم باد فر خورد، به خرمایی موهات رسید من در این فر کده با باد گلاویز شدم چشم تو شعر قشنگی‌ست، همین شعر مغول خون ِدل ریخت و من شاعر ِچنگیز شدم آنقدر پیچش موهای تو اسلیمی بود که من از کشف رضاخان تو لبریز شدم با تو هر هفته، پر از نقش و تماشایی شد بی تو هر جمعه که بگذشت غم انگیز شدم
ندارم پاسخی؛ در کنج رینگم شکسته کاسه‌چرخ و بلبرینگم خودم فیلتر نمودم هر چه را شد کنون پیگیر رفع فیلترینگم
ای وصـالت یـک زمـان بوده فـراقـت سـال‌ها... 🕊
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من!
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باغ رقصان از سرور بادها در بوستان بلبلان و مرغکان هستند شاد و نغمه‌خوان آمده ماه دهم، ابن الجواد بن الرضا نیمه‌ی ذی الحجه، الطاف خدایی شد عیان یا جواد الاتقیا، دردانه‌ی زیبای تو والی ملک دو عالم شد، نگار قدسیان عالِم و هادی، نقی، القاب نور و طیبش صاحب نفس زکیه، صاحب عزمی گِران در زیارتنامه‌هایش، جایگاه اهل بیت خاصه امر امامت را، نموده او بیان حلم و زهدش، علم و اعجازش زبانزد بوده است دوست و دشمن تماما، معترف بوده به آن تشنگان معرفت را، چشمه‌ی آب بقاست فیض او نازل شده، از دستهای آسمان مرغ جان پر زد به عشق سامرای اطهرش آن سرا باشد پناه هر دل بی‌آشیان
14.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ سوزنِ فکرت شکست رشته‌ی طاقت گسیخت بس‌که ز نو دوختم، چاکِ گریبانِ دل... 💚
خود را به سراپرده‌ی اسرار بزن هر لحظه دم از حیدر کرار بزن برخیز ز جا، مگر خجالت دارد عشقِ به علی را همه‌جا، جار بزن ✍
ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط! خواندنی ها را سراسر خوانده ایم امّا غلط! سال ها تدریس می کردم خطا را با خطا سال ها تصحیح می کردم، غلط را با غلط! بی خبر بودم دریغا از اصول الدین عشق! خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط! دین اگر این است ! بی دینان زِ ما مؤمن ترند این مسلمانی ست آخر؟  لا غلط الّا غلط ! روز اوّل درس مان دادند، یک دنیا فریب روز آخر مشق ما این بود: یک عُـقـبا غلط! گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود شیخــنا فرمود امّا یا خطا شد یا غلط! گفتم از فرط غلط ها دفتر دل شد سیاه! گفت می دانم غلط داریم آخر تا غلط ! روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت دیده ی من یک غلط می دید و او صدها غلط! یا رب از تو مغفرت زیباست، از ما اعتراف یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط! ✍