eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دمید صبح و نشد گرم چشمِ راحتِ ما سپیده‌دم نمکی بود بر جراحت ما ...! ‎‌‌ ‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ ‎‌‌‌ ‎‌ ‌‌ ‎‌‌‌ ‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ ‎‌‌‌ ‎‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمری است که می‌گِریم و یارم شده این اشک! آرامش چشمان خمارم شده این اشک دستم به قلم آمد و از اشک نوشتم.... دیدم همه‌ی دار و ندارم شده این اشک! تقدیرِ مرا دست خزان برده به اندوه! هر سالِ زمستان و بهارم شده این اشک در غربت و تنها شدنم هیچ ندیدم! جز دیدن هر لحظه کنارم شده این اشک تقویم نمی‌خواهم و از عمر چه حاصل؟ وقتی که همین، روزشمارم شده این اشک بر سنگ مزارم بنویسید که آخر... مرگم به غم و چوبه‌ی دارم شده این اشک! 🆔@abadiyesher
هدایت شده از اشعار "عاصی"
@marthiyeh4_5924953353866969677.mp3
زمان: حجم: 5.66M
🎧 @moozikestan_bot قدم قدم با یه علم... ایشالا اربعین میام سمت حرم 🌹کربلایی حسین سیب سرخی ✅التماس دعا 🍃🖤🍃😭
اصلا خطاست اینکه بگویم ندارمت من دارمت هنوز، تویی که نداری‌ام 🆔@abadiyesher
اصلا خطاست اینکه بگویم ندارمت من دارمت هنوز، تویی که نداری‌ام 🆔@abadiyesher
خوش آن‌ زمان که برای گلایه وقت نبود هزار شِکوِه به یک بوسه مختصر می‌شد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@abadiyesher
جز ماه تو کنج دیدهٔ تارم نیست تردید نکن دروغ در کارم نیست با عشق برای تو سرودم اما این شعر چنان که دوستت دارم نیست 🆔@abadiyesher
یا گرمى یک بوسه به پیشانى من باش یا علت یک عمر پریشانى من باش با فاصله اى امن که آسیب نبینى بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش هر بار که عاقل شده ام خیر ندیدم یک بار بیا و تو به نادانى من باش من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم تو جاى من و محو غزل خوانى من باش ناچار به مرگم ته این قصه بیا و یک معجزه در قسمت پایانى من باش 🆔@abadiyesher
ولی دوباره برایت غزل سرودم من ولی دوباره بر آن وزن‌های تکراری: - مفاعلن...فعلاتن...مفاعلن... گریه مفاعلن...فعلاتن...مفاعلن... زاری 🆔@abadiyesher
از دل ای آفت جان، صبر توقع داری؟ ‏مگر اين كافر ديوانه، به فرمان من است؟ 🆔@abadiyesher