eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
غم ما پشت این در فرق دارد نگاه قلب با سر فرق دارد کبوتر رفت مشهد، تازه فهمید؛ کبوتر با کبوتر فرق دارد... @abadiyesher
دری به سوی حرم روبه روی من وا شد برای درد دلم سفره ای محیّا شد به عشق دیدن تو روح من حیات گرفت کبوترانه دلم پر کشید و احیا شد سلام حضرت سلطان، سلام چشمه ی نور سلام دادم و دیدم که چشم دریا شد من آن کبوتر زخمی نشسته بر بامت همین که دیدمتان زخم دل مداوا شد کنار مرقدتان جامعه که می خواندم دلم به شوق نگاهت عجیب شیدا شد کنار پنجره فولاد زائری دیدم دخیل بست دلش را و چشم بینا شد نه دعبلم، نه کمیتم، فقط گدای توام گدای کوی تو آقا عزیز زهرا شد غزل برای تو گفتن چقدر دشوار است نگاه لطف تو بوده که شعر زیبا شد @abadiyesher
کنار نام علی می شود رضا بنویسم حرم برای دل تنگ مبتلا بنویسم سلام شمس خراسان پناه قلب غریبان چقدر نذر تو از داغ کربلا بنویسم گره به لطف تو وا می شود همیشه و باید رئوف آل نبی را گره ‌گشا بنویسم زلالِ نور و پر از واژه‌های ناب و نجیب است تمام صحن و سرایت، من از کجا بنویسم!؟ به رفت و آمد زوار دلشکسته‌ی کویت از اوج مرحمت شاه با گدا بنویسم؟ نمی شود که همیشه برای شرح غم دل کلاغ باشم و از گنبد طلا بنویسم میان این همه آدم تویی رفیق صمیمی مقام لطف تو فرمود بی‌ریا بنویسم مرا ببخش که هرگز برای قلب رئوفت نشد که در خور نامت دو خط ثنا بنویسم همیشه چتر محبت گشوده‌ای به سر من در استعاره چه می‌شد تو را خدا بنویسم @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 چهارپایه‌خوانی محمود کریمی در عصر شهادت امام رضا (علیه السلام ) @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
محبوب رضاست هرکه دل‌ريش‌تر است از کعبه صفای اين حرم بيش‌تر است اينجاست طبيبی که ندارد نوبت هر دل که شکسته‌تر بُوَد پيش‌تر است @abadiyesher
بسم الله الرحمن الرحیم زِ درد بال و پری زد ولی پرش اُفتاد میان کوچه عبایِ مطهرش اُفتاد دوباره کوچه‌ی باریک و سنگهایِ زمین مواظب است نیاُفتد که آخرش اُفتاد نهاده است به دیوار شانه هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد بلند شد به سرِ زانویَش ، زمین نخورَد چه کرده زَهر که اینبار با سرش اُفتاد نشد صدا بزند یک نَفَس جوادش را که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد رسید یک طرفِ حجره و زمین غلطید دُرست مادرِ او سمتِ دیگرش اُفتاد نبود طَشت به پیشش ولی یقین دارم که تِکه‌هایِ جگر در برابرش اُفتاد گِریست دامنش از پاره‌ی جگر پُر شد که یادِ خاطره‌ی گریه آورش اُفتاد تمامِ حُجره پُر از روضه‌های محسن بود همینکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد شکسته شد در و یک ضربه میخ را هول داد همینکه محسنش اُفتاد مادرش اُفتاد * * * رسید کاسه‌یِ آبی حسین گفت حسین دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد حرامزاده‌ای آمد به سینه‌اش پا زد در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد چه سخت شد ، اثر بوسه از گلو نگذاشت که شمر از نَفَس اُفتاد ، خنجرش اُفتاد یکی دو تا... نه خدایا دوازده ضربه میان پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر زیبای امام رضا با لهجه‌ی اصفهانی کاری از شاعر خوب اصفهانی، آقای خشایار براتی حتما ببینید👌 @abadiyesher
گفتم فراموشم مکن گفتا تو در یادی مگر... @abadiyesher
ربیع‌الاوّل است و اوّلِ ماه همان ماهی که از الطافِ ربّ است پيامی عاشقانه نذرِ من کن که انفاقِ محبّت مستحبّ است. @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
هر چه هستم هر که بودم بر کسی مربوط نیست @abadiyesher
در آفـتاب حشــر که از آن گریز نیست ما را بس است سـایه گلدسته‌های تو @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتی که «به وصلم برسی زود، مخور غم» آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم... @abadiyesher
در ماهِ ربیع، خنده‌هایت زیباست اخلاقِ خوش و سلامِ صبحت غوغاست امسال، شروعِ بهترین‌هایم هست «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» @abadiyesher
صبح است و دلم به خاطرت خوشحال است ذهنم به سرودِ تازه‌ای فعّال است خواهم که تو را غزل‌غزل شعر کنم چون گفتنم از تو بهترین احوال است. @saredustansalamat
حالا که دو ماه در عزای تو گذشت خوشحال که عمرمان برای تو گذشت عشق تو مدام در وجودم جوشید ایام خوش آن بود که پای تو گذشت @abadiyesher
هر سال بعد از ماه محرم و صفر که می‌شد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سیدالشهدا(ع) می‌فرمودند: کبوتربازها وقتی یه کبوتر از بازار می‌خرند، چند روزی بال و پرش رو می‌بندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه می‌دن، بعد چند روز بال و پرش رو باز می‌کنند و پروازش می‌دن، اگه اون کبوتر رفت و مجددا برگشت روی همون پشت‌بام نشست، می‌گن هنر داره و رگه داره، اما اگه برنگشت و رفت روی پشت‌بام کس دیگه‌ای نشست، می‌گن بی‌هنر و بی‌رگ بود! توی این دو ماه امام حسین-ع- ماها رو خرید، بال و پرمون رو بست پیش خودش نگه داشت، در این دو ماه میهمان امام حسین-ع- بودیم و هرجا دعوت‌مون کردند به احترام امام حسین-ع- بود و در واقع از آب و نان امام حسین-ع- خوردیم. حالا بعد از دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم، نکنه که بی‌هنر و بی‌رگ باشیم، بریم روی بام کسی دیگه بشینیم، نکنه نان‌ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ... @abadiyesher
نزدیک توام مرا مبین دور پهلوی منی مباش مهجور 💚 @abadiyesher
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی‌... @abadiyesher