eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
حلب ترکیه رقه فتنه شیریم که پاسدار مرز وطنیم باید به تبر گردنشان را بزنیم کفتار و شغال و گرگ همدست شدند باید کلک تک‌تک شان را بکنیم @abadiyesher
بس‌که دلتنگم اگر گریه کنم می‌گویند قطره‌ای قصد نشان دادن دریا دارد @abadiyesher
از دو عالم دردت ای دلدار بس باشد مرا کافر عشقم اگر غیر تو کس باشد مرا @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در آن حضور داشت: در فکر کسی در قلب کسی❤️ در دعای کسی ‌‌‎‎‎‎‎ ‌‌‌‎‎‎‎‎ ‌@abadiyesher
خُدا از همون شاخه‌ای که... دستت بهش نمیرسه؛ برات نور می‌چینه صبر داشته باش...💫 @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
تو این لحظات استجابت دعا برای وضعیت سوریه دعا کنیم. 😔😔
پژمرده کردی میوه‌های سرخِ رویم را خشکاندی آخر ای خزان! باغ هلویم را دور تو هی می‌گشتم و آواز می‌خواندم با زخمۀ غم  سرد کردی های‌وهویم را پیچیده بودم در پتوی انزوا دل را تاآنکه دزدیدی شب غفلت پتویم را بااینکه لب را کم برایت باز می‌کردم می‌گفتی اما دوست داری گفتگویم را دریای عشقی ریختم در کوزۀ جانت پر کردی از نامهربانی‌ها سبویم را از زخم‌ها و وصله‌های قلب من بگذر بگذار بر جای خودش باقی رفویم را اسم تو را می‌شویم از دیوار احساسم امشب ببین ای ماه ظالم! شستشویم را @abadiyesher
سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست همه بر همدگر افتاده و در هم نگران @abadiyesher
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت @abadiyesher
یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد خونابه ز دیده‌ام چکیدن گیرد هرجا خبر دوست رسیدن گیرد بیچاره دلم ز خود رمیدن گیرد @abadiyesher
تقدیم به مدافعان حرم : شما مانند کوهی استوارید بنازم همتی مردانه دارید در این دنیا که سر تا سر سرابست شما معنای آب چشمه‌سارید. وجود سبزتان آکنده از مهر ولی در چشم دشمن همچو خارید شما آلاله های باغ عشقید زمستان هم اگر باشد ؛ بهارید شما ای رهروان منزل دوست برای کشور و دین افتخارید همیشه عاشق پرواز هستید برای پر گشودن بیقرارید شبیه محسن آن سردار بی‌سر همیشه غیرتی جانانه دارید اگر چه سر بریدن جانگدازست ولی با اینهمه باکی ندارید عدو بر زر اگر نازد هنر نیست شما نام‌آوران این دیارید نه داعش بهتر از شمر و یزید است شما هم کربلای روزگارید از این خوشتر نشاید بهرتان گفت: شما دخت علی(ع) را پاسدارید
آیینه‌های شعرِ تو در جای جای شهر صبحَت بخیر شاعرِ لبخندهای شهر! @abadiyesher
دل را ز غبار غم رها خواهم کرد از حسرت و کینه ها جدا خواهم کرد تا روز من از نشاط لبریز شود هر صبح به عشق اقتدا خواهم کرد @abadiyesher
در اوج عشق و شور و غزل ماندنی شدم دیوان شعر چیست؟ خودم خواندنی شدم @abadiyesher
زلفِ موّاج و لبِ برّاق و چشمی لات داشت... هم نجیب و ناز بود و... هم که تحصیلات داشت! عشق فیزیک و خصوصاً بخش مغناطیس بود برق چشمش نسبتی با اُهم و وُلت و وات داشت...⚡️ خارج از موضوع درسی، اهل «منطق» بود و «شعر»! از همین رو منطقی مایل به احساسات داشت... چشمهایش مملو از: «ای دوست! من میخواهمت...» اخمهایش هیبتی سرشار از «هیهات» داشت! مردم آزاری و شهرآشوبی و عاشق‌کشی_ ماه من از بخت بد خیلی از این عادات داشت! مثل حوّا مِهر خود را خوشه‌ای گندم نهاد... گرچه انبار خدا از هر دری غلّات داشت! @abadiyesher
و شاید پائیز بوسه‌ی شاعری است که در وسعت یک تنهایی بر گونه‌ی معشوق خیالی‌اش رنگ می‌زند . @abadiyesher
با رودها قرینی و با دشت‌ها قرار ای مرد کوه و جنگل و دریا و آبشار نامت هزار مرد بزرگ است در میان (کوچک)، ولی به وسعت دریا و آسمان (کوچک) ولی تمامی جغرافیا در اوست آزادی از اسارت طاغوت‌ها در اوست تاریخ سبز نهضت جنگل به رودها گیلان شورها و شرر در سرودها پیروز جنگ روسیه و بلشویک‌ها در جنگ تن به تن شده همچون چریک‌ها فرمان‌گذار نهضت مشروطه‌خواه‌ها سردار رزم عرصه‌ی بر ضد شاه‌ها روحانی مبارزه در سنگری دگر اسلام زنده گشت به خون سری دگر نامت هنوز روی زبان سرخ مانده است یک عصر از حماسه‌ی سبز تو خوانده است ای میرزا! امیر شب دشت‌های خیس با اسب و کفش‌های بلند و قبای خیس باروت و بوی خاک و تفنگت هنوز هست خاکی که مانده با دل تنگت هنوز هست طالش، کجور... تا تنکابن بهاری است آوازه‌های رشت پر از استواری است جنگل قرین شده است به نام تو سال‌ها خان بزرگِ رستم و دستان و زال‌ها حلاج عشقِ رفته به پابوس دارها! سر از تنت جداست چنان سربدارها دشتی که رنگ خون تو را در دهان کشید فریاد درد را به دل آسمان کشید سرمای آذر از تن گرمت عبور کرد شیرینی دهان تو را غرق شور کرد آشفته گشت سرو تنت دست بادها گیسوی تو به شانه‌ی سرمست بادها از چاک نای خون تو دریا چکیده شد شاید خزر به نیت تو آفریده شد نامت شهید جنگل و دریا و دشت شد اسطوره‌ی مقاومت شهر رشت شد آذرماه ۹۰ @aboajor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش یکی از دوستان از جلسه با خانم شکوریان که طی سفری بازدید از آوارگان رو داشته 👇👇👇 سلام دوستای گلم. دیروز تونستم در بخشی از جلسه ی خانم شکوریان شرکت کنم. روایت او، روایت از لبنان و آوارگانی بود که از لبنان به سوریه اومدن. حتما همه تون چیزهایی از تلویزیون و فضای مجازی شنیدین. اما روایت ایشون، خاص و تامل برانگیز بود. اول از آوارگانی میگم که در سوریه هستن. آنها زن و بچه های خانواده هایی هستند که مردشون در جنگ شهید شده و دیگه مرد ندارن😭 و برای حفظ جون شون، گفته شده بیان سوریه. حالا سوریه اومدن، وضعیت چه جوره؟ 1- در ساختمان های مخروبه و بی در و پنجره اسکان داده شدن 2- روزی دو ساعت برق دارن 3- در سرمای شدید منطقه، سیستم گرمایشی ندارن 4- آب حمام همیشه سرده 5- حتی لباس گرم هم ندارن، چون دستور تخلیه فوری از خانه هاشون داشتن. 6- بعضا یک پتو رو 5 نفر همزمان استفاده میکنن😭 7- مجروح و جانبازهای زیادی بین شون هست که دست قطع شده، چشم ندارن و.. حتی از کودکان😭 8- بعضا روزی یک وعده غذا میخورن. 9- در جای محدود و پر از بچه، تعداد زیادی زندگی میکنن 10- قبلا هم گفتم مرد خانواده شهید شده و البته غم شهادت شوهر را دارن اما مقاوم هستن و به روی خودشان نمی آرن اما هنوز مرگ سید حسن رو باور نکردن😭😭 و اگه نبود مراسم ختم تهران، اصلا قبول نداشتن و... اینایی که گفتیم، شیعه ی علی ابن ابیطالب هستن. شیعه ی مظلوم اما مقاوم😭 زن و بچه هایی مثل ما😔😭😭 مادری به خانم شکوریان گفته بود شوهرم شهید شده، منم اینجا میمونم. فقط بچه ام رو ببرین که زنده بمونه😭 حالا به اینها که در سوریه هستن چه جوری کمک میشه؟ سخت، خیلی سخت چون کمک غیرنقدی ما، سخت دست شون میرسه. اگه برسه... 😭 چون اسرائیل توی مرز سوریه، کانتینرها رو میزنه😭 و به ترفندها... باید این کانتینرها رد بشن، اگه... و مایی که راحت توی خونه مون، خوابیدیم. خانم شکوریان میگفت، من اونجا سه دست لباس گرم برده بودم که همه رو روی هم پوشیده بودم، بازم سردم بود. و می‌گفت الان به خدا میگم خدایا ببخش که من توی جای گرم میخوابم😭 و شیعه های علی ابن ابیطالب ات... حالا از خود لبنان چه خبر؟ اول از رزمندگان 5000 نفرو در حادثه پیجرها زدن که عمدتا دست و چشم ندارن یا اگه به کمرشون بوده، به اعضای داخلی اصابت کرده. سه رده از حزب الله رو یه بار، زدن صفی الدین رو زدن و رزمندگانی که دو ماه است، برای حفاظت از مرز در تونل ها موندن😭 اما بیروت! شهری که در غیر منطقه ی شیعه نشین، زندگی با روال عادی جریان داره. اما وقتی وارد منطقه ی شیعه نشین میشی، دنیای خرابه میبینی😭. اسرائیل صاف کرده همه جا رو و پهبادهای اسرائیل که انقد نزدیکند که به راحتی میشه ازشون فیلم گرفت. حدود 20 هزار سنی و مسیحی در قسمت های دیگه ی بیروت هستن که بخشی از آواره ها رو توی خونه هاشون جا دادن. که اگه اسرائیل بفهمه جایی شیعه هست، دقیقا همون ساختمون رو میزنه. فرض کنید جاسوس ها خبر بدن، طبقه 3 ی ساختمان 5طبقه شیعه است. دقیقا و فقط همون طبقه3 رو میزنن😭😭 و جاسوس هایی که الا ماشاءالله هستن. برا همین اینایی که پناه دادن، گفتن به حزب الله که نیاین سراغ شون رو بگیرین که لو بریم، ما خودمون ازشون محافظت میکنیم. اما کمک به لبنان چه جوری میرسه؟ فقط نقدی چرا؟ چون مرز سوریه و لبنان، توسط اسرائیل کلا خراب شده و حتی با کولبر هم نمیشه و نمی ارزه اجناسو جابه جا کرد.( نمی ارزه چون یه عده آدم سودجو، هزینه های کلان میگیرن حتی برای نشان دادن راه و انتقال آدم ها در یه راه 5کیلومتری، قبلا جا به جایی با 10 دلار بوده و الان با 60 دلار) پس فقط از خود لبنان میشه جنس خرید که اونم چند برابر قیمته. پتوی 5دلاری در ایران، اونجا 11 دلاره مثلا.. در نتیجه، چاره ای نیست جز خرید از لبنان با قیمت چند برابر... و شرایطی یه خانم حتی فرصت نکرده یه تکه طلا، یه لباس گرم، حتی چادر برداره. فقط دست بچه هاشو گرفته و زدن بیرون. و سلام بر مردم صبور و مظلوم و مقاوم لبنان😭😭😭 به اسرائیل از همه ی کشورها کمک میشه اما به لبنان، فقط از ایرانه. کمک زیاد شده؟ بله اما برای این حجم از مسائل کافیه؟ قطعا نه، با شرایطی که گفتم، هنوز اولیا رو ندارن. و جنگی که به گفته ی مقامات حزب الله، جنگی است که نتیجه اش رو مقاومت همین زن و بچه ها مشخص خواهد کرد؟ یعنی گفتن اگه ما خیالمون از زن و بچه ها راحت باشه، میتونیم مقاومت کنیم و بجنگیم. پس به ایرانی ها گفتن شما هر کاری میتونین بکنین برا خانواده هامون. دوستان خانم شکوریان چند خواسته داشتن. اول اینکه راوی بشیم برای بازگوی شرایط آنها به مردم. دوم اینکه میگفتن که جهاد ما، الان مالیه و درست نیس ما فکر یلدامون باشیم و شیعه های لبنان، در اولیات موندن. درست نیس که ما طلا داشته باشیم و شیعه های لبنان، در سرما سر کنن.
37.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ "ایران من" | 🇮🇷 خواننده: شاعر: تنظیم: نعمت نصیری گروه سرود شهید احمد لزگی کارگردان: تصویربردار: عمران امیری، محمد رضا خطیری و ایمان غلامی تدوین: امیر علی منصوری لینک باکیفیت: https://www.aparat.com/v/dewo74s
گرچه گاهی تندبادی شاخه‌ای را هم‌ شکست سرو می‌ماند ولی طوفان به پایان می‌رسد @abadiyesher
کم دارمت بسیار و این بسیار کم نیست کم داشتن یعنی سَرَت بر سینه‌ام نیست احساس عریان مرا محکم بغل کن این روزها جز عشق تو چیزی تنم نیست آغوش خود را تنگ کن، من احتیاجم! تعبیر ما از تنگدستی مثل هم نیست عشق تو در دیوانگی تاثیر دارد اما به قدر چشم‌هایت متهم نیست وقتی نفسهایم پر از عطر تو باشد در سینه‌ام میلی برای بازدم نیست حرمت برای عشق آوردی وگرنه  عشق آنچنانی که بگویی محترم نیست پشت سرت دَر باز ماند و عشق آمد مهمان ناخوانده همیشه خوش قدم نیست... @abadiyesher