eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
ام‌البنین‌به‌پیش‌همه‌روضه‌خواندگفت شرمنده‌ام‌رباب‌پسرم‌را‌حلال‌کن...
جایگاه پسرت حسرت جمله شهداست عجبت نیست زنان را سر و سرور باشی
یک شهر پر از آدم و این حجم پر از درد لعنت شود آن شب که تو را برد و نیاورد...
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم ...
🌷🌷🌷 نذر کرده فاطمه ام البنین؛ این چهار پسر را دست را؛ آن چشم را؛ این قد‌ رعنا و سر را نذرقربانی نموده هستی اش راکربلا نذر زهرا بر سر نیزه فرستد چهار قمر را
مادرم در گوش من خواندست:«یا ام البنین» ذکر من تا روز محشر هست:«یا ام البنین» ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم... ...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین! هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند نوکر عباس تو دربست یا ام البنین! در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین! خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید دست زینب را کسی می بست یا ام البنین! بعد عباست برای غارت اهل حرم حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین! گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین! 💠
🌹یا ابالفضل العباس(ع)🌹 تا که دیدند تو از خیمه برون آمده ای کل لشکر به خداوند قسم ترسیدن مشک بر دوش تو و راه شریعه در پیش مقصدت را همه کور دلان فهمیدن وارد نهر شد و آب ننوشید عباس(ع) همگان عاشقی شیر خدا را دیدن تیر بر چشم غمی نیست ، به مشکم نزنید زدن و قوم خطاکار به تو خندیدن همه با تیر و کمان ، نیزه و شمشیر همه... قد و بالای گلت را چو خزانی چیدن روبه هان حیله نمودند که دستت افتاد... ورنه با زاده حیدر نتوان جنگیدن از وفای تو همه خلق خدا حیرانند... جن و انس در غم ساقی حسین(ع) گریانند "عاصی" 🌹🌹😭😭
هرکس گره فتاده به کارش خبر کنید روضه به نام مادر سقایِ کربلاست... 🏴
همه شب، دوست میڪَردد، به ڪَرد ڪَوشه دلها ڪه جز تو در دل تنڪَم، ڪسے دیڪَر، نمی‌ڪَنجد             
غبار کفشداری‌های تو حکم طلا دارد کسی ارزش نداده این چنین اجناس ارزان را
خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار چون نتواند کشید دست در آغوش یار گر دگری را شکیب هست ز دیدار دوست من نتوانم گــرفت بر سر آتش قـــرار
صدای تپش های قلبم حسین همیشه تمنّای قلبم حسین تو شیرینی روزگار منی مسیح دل بی قرار منی خدا در دلم بود گفتم حسین فراتر ز هر اسم اعظم حسین تویی اصل این زندگانی حسین گذشته به پایت جوانی حسین ‌‌🌸🌸🕊
تو_آن آزار_شیـرینی ڪه_دلخواه_است_تڪرارت و_من_هربار از_ھر_بار بیشتر_دوستت_دارم... ‌‎‌
با شب بخیر توست ک شبم خیرمی شود ای بهترین قرار شب بی قرارمن... شبتون بخیر دوستان 🖐🖐🌸🕊
‌. دم بہ دم شانه بہ شانه هفت شهر عشق را دست بہ دست منزل بہ منزل با تورفتن آرزوست..
همه با یار خوش و، من به غم یار خوشم سخت کاری‌ست ولی، من به همین کار خوشم
🍃🌸 شب هلاکم می‌کند، اندیشه‌ی غم‌های روز ...! ||
کنارت هستم و عاشق، نفس هایم همه اُمّید مرا رفته، مرا مُرده، مرا در قاب می‌خواهی...؟
هم از حلاوت گرم صدات می‌میرم هم از غمت، و هم از خنده‌هات می‌میرم نه عاشقانه بخوانی نه شعر ناب شوی فقط نفس بکشی در هوات می‌میرم تو را صدا بزنم "جان" بریزد از دهنت نه "جان" که از تب مهر و وفات می‌میرم به وقت شیطنتم، سر به زیر می‌خندی و من که با خبرم از حیات می‌میرم به غیر خانه‌ی من غیر بر قرار خودم به هر کجا برود رد پات می میرم مرام من سخن از این فدا شوم‌ها نیست ولی تو تب بکنی من به جات می‌میرم نگو فدای تو گردم که مرگ دلگیر است خودم به جای دوتامان برات می میرم
حال با پای خودت سر به بیابان بگذار پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد
دل نیست آن‌چہ جز بہ هواۍتو مےتَپَد مجموعہ اۍست از رگ و این‌جور چیزها...
"مانده ام باچه دلے هرروز عاشق میشوند ما ڪه بعد از عشق اول دل خود گم ڪرده ایم!! شرح حال بعضیااا🙃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ام‌البنین کنایه‌ای از شرم عاشقی است کز حجب، تاب نام دل‌آرای خود نداشت
دوبــاره گفتم: دیگر سفارشــت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حســین، پسر! دوباره گفتموگفتی:«به روی چشم عزیز!» فدای چشمت، چشــم تو بیبلا مادر مدام برلب من«ان کاد»و«چارقل»است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم! بدون خُ ود و زره نشنوم به صف زدهای اگرچه من هم «جوشن کبیر» میخوانم... شنیدهام که خودت یک تنه سپاه شدی شــنیدهام که علم بر زمین نمیافتاد شــنیدهام که به آب فرات، لب نزدی فدای تشنگیات... شیر من حلالت باد بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من بگو چه شــد لب آن رود، ماه کامل من! بگو که در غم تــو رود رود گریه کنم کدام دســت تو را چید میوه دل من؟! بگوبگوکه به چشمت چه چشم زخم رسید؟ که بــود تیر بر آن ابــروی کمانی زد؟ بگو بگو که بدانم چه آمده به ســرت بگــو بگو که بدانم چه بر ســرم آمد... همین کــه نام مرا میبرنــد میگریم از این به بعد من و آه و چشمتر شدهای چه نام مرثیه واری‌ست «مادر پسران» برای مادر تنهای بی پســر شــدهای ی محمدمهدی سیار