ـ برسان سلام ما را ، به رفوگرانِ هجران که هنوز پاره‌یِ دل ، دو سه بَخیه کار دارد ..! #پروین_اعتصامی

نڪَاهٺ مےڪنم خاموش...و خاموشے زبان دارد... زبان عاشقان چَشم اسٺ و چَشم از دݪ نشان دارد........ #هوشنگ_ابتهاج

هزار شکر که بی‌غم نمی‌گذراندم ... - هوشنگ ابتهاج 🍃🌺🍃

یک قطره ولی تشنه‌ی دریا شدنم یک ذرّه ولی به فکرِ معنا شدنم از خود نگریزید که تنها بشوید کشتند مرا به جرمِ تنها شدنم... ‏ #سجاد_سعیدنژاد

گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه‌ی ما در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه‌ی ما #فاضل_نظری

با پول قلک راهی قلهک شده ام در راه خریدار عروسک شده ام از چیپس و پفک کوله ی خود پر کردم در گردش خود سیر لواشک شده ام #لیان وقتی عاشق هله هوله باشی🙈

زخم پرواز اگر در غزلِ لال من است كوله ‌باری ز غمِ پنجره بر بال من است خيره تا دورترين نقطه‌ ی آينده شدم چه كسی ضامن آينده‌ ی امسال من است؟ ديده‌ ام گاه غريبانه كسی را ببَرند غافل از اينكه همين حادثه در فال من است سرنوشتی كه كمين كرده به دامش برسم مثل يک سايه كه بی ‌فاصله دنبال من است برويد ای همه‌ی هستی من! دور شويد عاقبت يک وجب از خاک زمين مال من است #نجمه_زارع

گرچه دل کندن از آن ماه دل آرا سخت است دشمن من ز ازل تا با ابد این بخت است چاره ای نیست جدایی شده قسمت آری... اندر این غم بنما رب دل ما را یاری چند روزی که شدم عاشق او زود گذشت شعله شد جان من و از سر من دود گذشت همچو آبی که روان است به یک رود گذشت هرچه بودم من و هر چیز که او بود گذشت ترسم این است کند عشق رخش رسوایم در ره دین خدا وای بلغزد پایم من و تو دیر رسیدیم به هم در بازی... کن حلالم گل من باش تو از من راضی! "عاصی" 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚

اخم‌هایت خفه‌ام می‌کند ای کاش یکی گره بین دو ابروی تو را شل بکند... #جواد_منفرد

آغوش من برای همیشه از آن توست سلول تنگ سینه‌ی من انفرادی است #غلامرضا_طریقی

یا رب من اگر گناه بی حد کردم دانم به یقین که بر تن خود کردم از هرچه مخالف رضای تو بود برگشتم و توبه کردم و بد کردم #ابوسعید_ابوالخیر

نقشه را تا انتها رفتم، نشان از گنج نیست حاصل جان کندنم چیزی به غیر از رنج نیست جفت شش می خواستم در عشق، اما سال هاست با چنین بختی امیدی هم به چار و پنج نیست #حسین_دهلوی

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا #امیرخسرو_دهلوی

ما برایش جان فدا کردیم؛ او با طعنه گفت: چیزِ دندان‌گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟ #سجاد‌شهیدی

عشق یک مهمان ناخوانده ست، روزی می رود التماس و آه صاحبخانه هم بی فایده ست... #حسین_دهلوی

ندانم از کدامین جنبشِ مژگان هلاکم کرد دو صف بر یکدگر خوردند و قاتل در میان گم شد #والی_بختیاری

ببخش! عاشق تو رازدار خوبی نیست میان کوچه اگر بی گدار می گریم! #حسین_دهلوی

در میان چشم ها عشق است تنها چشم تو چشم هایم را درآورده ست از پا چشم تو از همان درس دبستان چشم تو آموختم چون نوشتم بعد چندین آب بابا چشم تو! شاکی اند از برق چشمت کل دنیا مثل من ماه عینک می زند وقتی شود وا چشم تو پلک هایم ابر، وقت گریه ام با یک نگاه باردارش میکند این ابرها را چشم تو طاق ابروی تو قدس و کعبه ام چشمان تو وقت سجده پشت من ابرو و بالا چشم تو چشم من وقت سحر چشم انتظار چشم تو چشم تو وا که شود حی علی تا چشم تو کاش میشد لحظه ای با چشم تو خلوت کنم ای خدا... من باشم و تنهای تنها چشم تو #روح_اله_عسگری

ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن سرباز نیمه جان! به صف لشکری بزن #سجاد_سامانی

گفته بودی که گلم شعر مرا میفهمی اینهمه بوسە زدم لای غزل فهمیدی؟ #عباس_موسوی 🌾🌸☺️

گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه‌ی ما در آتش عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه‌ی ما #فاضل_نظری

یک قطره ولی تشنه‌ی دریا شدنم یک ذرّه ولی به فکرِ معنا شدنم از خود نگریزید که تنها بشوید کشتند مرا به جرمِ تنها شدنم... ‏ #سجاد_سعیدنژاد

چه جای شِکوه اگر زخم آتشین خوردم که هر چه بود ز مارِ در آستین خوردم فقط به خیزش فواره ها نظر کردم فرود آب ندیدم! فریب از این خوردم مرا نه دشمن شیطانی ام به خاک افکند که تیر وسوسه از یارِ در کمین خوردم ز من مخواه کنون با یقین کنم توبه من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم! قفس گشودی ام و « اختیار » بخشیدی همین که از قفست پر زدم، زمین خوردم #فاضل_نظری