ای پدر ای، کوهِ سرافرازِ من
مامنِ من،همدم و همرازِ من
ای پدر ای تاجِ به روی سرم
روح خدا در جسد و پیکرم
وای اگر قامت تو خم شود
موی زپبشانی تو کم شود
کوه پر از درد،نبینم غمت
مردتر از مرد، نبینم غمت
این چه مقالیست؟فدای سرت
دست تو خالیست؟فدای سرت
با نگهِ سرد نگاهم مکن
آه نکش مرد،نگاهم مکن
سردیِ تو فصل زمستان من
گریه نکن رستمِ دستان من
کم نشوی سایه ی روی سرم
کوه بمان، کوه بمان، باورم!
#علی_عدالتجو
با آرزوی سلامتی همه پدران زحمتکش
#امیرالمومنین_ع_مدح
تداعی میکند ابروی او نازک خیالی را
منظّم میکند گیسوی او آشفته حالی را
تجلی کرد و از یک جلوهاش عالم پدید آمد
خدا از روی و مویش ساخت ایام و لیالی را
نجفرفته چه داند حال ما دور از نجفها را
چه داند اهل دریا، حس و حال خشکسالی را؟!
مسیری نیست غیر از اشک تا دریای لطف او
به گریه جلب میسازد گدا لطف موالی را
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن
کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را
خجالت از عبادت بیشتر مقبول میافتد
به جای فعل از ما میخرد این انفعالی را
به روی فرش صحنش تا نشستم خوب فهمیدم
سلیمان نیز از صحن علی بُردهست قالی را
اگر ساقی تو باشی، جان فدای جام میسازم
که در جنت نخواهم یافت حتی این زلالی را
علی و عالی و اعلی، علی و عالی و اعلی
که معنا میدهد غیر از تو این اوصاف عالی را؟!
برای گفتن از وصفت زبان شاعران لال است
تقبل کن ز لطف، از ما، همین اشعار لالی را
شاعر: #عاصی_خراسانی
از صبر، عزیزان چه ثمرها که نچیدند
بیحاصلی ما ز شتاب است در اینجا
#صائب_تبریزی
دارد تو را همیشه معَذّب فشار قبر
از گرد کینه تا نکنی پاک سینه را
#صائب_تبریزی
عشاق را به تیغ زبان گرم میکنیم
چون شمع، تازیانهی پروانهایم ما
#صائب_تبریزی
از سیل حوادث مکن اندیشه که فردا
آباد بود هر که خراب است در اینجا
#صائب_تبریزی
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزوی خام و نشد
به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم
شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد
پیام داد که خواهم نشست با رندان
بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد
رواست در بر اگر میتپد کبوتر دل
که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد
بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل
چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد
به کوی عشق منه بیدلیل راه قدم
که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
فغان که در طلب گنجنامهٔ مقصود
شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد
دریغ و درد که در جستجوی گنج حضور
بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد
هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر
در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد
#حافظ
پیری آخر شکستِ من خواهد داد
نان، داغ دل و جامه، کفن خواهد داد
ایمن نیَم از هجوم موهای سفید
این پنبه مرا به سوختن خواهد داد
#بیدل_دهلوی
اشکم به نظر قطرهزنان میرقصد
آهم به جگر بالفشان میرقصد
تا یاد تو میکنم، دلم میبالد
تا نام تو میبرم، زبان میرقصد
#بیدل_دهلوی
دوری زِ تو امانِ دلم را بُریده است
با گریه رو به کرببلا میدهم سلام 😭
#یونس_چگینی
سخت نازك گشت جانم از لطافت هاي عشق
دل نخواهم ، جان نخواهم آنِ من كو؟ آنِ من ....
#مولانا
🍃🌹
آمد از ره آنکه چون اعجاز بود
خلقتش سِرّ بود و اسمش راز بود
آسمانی بود یا ارباب خاک
نام او در عرش از آغاز بود
وحی انگاری مجسم گشته بود
کعبه از حیرت دهانش باز بود
عرش نازل گشته بود آنروز یا
مکه ای تا عرش در پرواز بود
مُهر خاتم آمد و خاتم گرفت
دست مردی را که خیبر ساز بود
کعبه،خُم،معراج،محرابِ نماز
آمد از ره آنکه چون اعجاز بود
#سیدمحمدجواد_سجادی
#امیرالمومنین_حیدر
#شاعران_آئینی
🍃🌹
مثل مفاتیح الجنان سرشار آه است
حال دلی که با کمیلش رو به راه است
شهر یتیم کوفه دیده، نیمه شب ها
رد قدم های علی لبریز ماه است
مردی که آغوش عبای وصله دارش
سقفی برای کودکان بی پناه است
هم بازی طفلان شده آن کس که خیبر
بر روی کوه شانه اش مانند کاه است
هر جا علی سجاده اش را پهن کرده
آنجا برای سائل او قبله گاه است
از چشم های دردمند او چکیده
دریای طوفانی که در اعماق چاه است
#فرزانه_قربانی
#امیرالمومنین_حیدر
💠 #شاعران_آئینی
وقتی پدر نبود ،روز پدر غمه
این روز با شکوه ،آوار ماتمه
مادر نشسته باز ،یک گوشه ی اتاق
قامت خمیده تر ،از غصه ی فراق
چن سال میشه که ، بی تاج سر شدیم
روز پدر رسید، دیوونه تر شدیم
محزون و غصه دار ،چون ابر بی قرار
دل می کشد مرا هربار تا مزار
کامم همیشه تلخ ،دنیای من خراب
یک تکه سنگ و باز ،پاشیدن گلاب
خیرات و شاخه گل ،این هدیه ی منه
این بغض لعنتی ،ای کاش بشکنه ...
#محمدجواد_منوچهری
بی تو مهتاب شبی غصه به قلبم جا شد
دل ماتم زده ام بی تو تک و تنها شد
شوق دیدار تو از چشم ترم خواب ربود
دیدن رنگ خوشی بعد تو یک رویا شد
شب و صحرا و گل و سنگ که یادت مانده ؟
همه دل داده شدند و سر تو غوغا شد
پیش آن جوی که با هم لب آن بنشستیم
آنقدر اشک فشاندم که دگر دریا شد
تو به من سنگ زدی قلب مرا بشکستی
بعد تو غصه مرا همدم این شبها شد
خواستم بگذرم از کوچه ولی خاطره ها
در دلم تازه شد و مانع رفتن پا شد
#عباس_حیدری
❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
پدر
به نام جلوهی لطف خدا، به نام پدر
که نیست غیر خدا برتر از مقام پدر
اگر به دیدهی اهل نظر نگاه کنی
هزار پند هویداست در کلام پدر
نگاه کن که به دنبال کسب رزق حلال
همیشه شادی دنیا شده حرام پدر
به هیچوجه از اخلاق او مشو دلگیر
که غیر نفع خودت نیست در مرام پدر
به هوش باش همای سعادت پسران
نشسته است همیشه به روی بام پدر
محبت همه روزی تمام خواهد شد
به غیر چشمهی جوشان ناتمام پدر
به پادشاهی عالم اگر رسید، ولی
چه سود اگر که نباشد کسی غلام پدر
#مجتبی_خرسندی
#روز_پدر
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
#امیرالمومنین_ع_مدح
امیرُالحق، امیرُالعشق، امیرُالمومنینی تو
خدایی یا بشر؟ حیدر! نه آنی تو، نه اینی تو
تو را خواندند بیهمتا و رقصیدند در آتش
علی! تقصیر اینان چیست؟ وقتی اینچنینی تو
زبان شاعرانت میشوم، میپرسم از خالق:
چگونه آفریدت؟ کاینچنین شورآفرینی تو
گواهی میدهد خاتم، که خاتمبخشِ عشّاقی
الا یا ایها السّاقی! سخاوت را نگینی تو
من از میلاد تو در کعبه، از معراج، دانستم:
علیِ آسمانها اوست، اعلای زمینی تو
تو را نفسِ نبی خواندند و حیرانم، غدیر خم
امیر است او؟ امیری تو؟ امین است او؟ امینی تو؟
من از گمراهی بعضی به حیرت آمدم، آخر
گواهی داد حتی دشمنت، که بهترینی تو
فقط بر «لافتی الا علی» باید پناه آورد
چو با «لاسیف الا ذوالفقار»ت در کمینی تو
در ایمان و نبرد و هر فضیلت، اولین هستی
فقط در بازگشت از جنگ، حیدر! آخرینی تو
چه جای حیرت؟ او باید که شیر کربلا باشد
اگر استاد پیکار یل امالبنینی تو
امیدت شاید از این چاه کندن، آه! روزی بود
که از نخلی برای کوثرت، خرما بچینی تو
تو را با دستهای بسته میبردند و میپرسم:
دلیل خلق عالم! پس چرا تنهاترینی تو؟
فراریهای خیبر، پیش یک زن، نعره زن، اما
بمیرم فاتح خیبر! بلاگردان دینی تو
چه حکمتهاست در این قصه؟ ای مولای نازک دل!
که هر روز، این در و این کوچه را باید ببینی تو
.
«یمین» را میشمارم، تا صد و ده میرسم، یعنی:
که معنای یمین، مولای اصحابالیمینی تو
تو فاروقی، تو فرقانی، تو میثاقی، تو میزانی
صراطالمستقیمی تو، امامالمتّقینی تو
قسیمُ النّار و الجنّت، امیر هیبت و غیرت
امانی تو، امینی تو، علی! حِصن حصینی تو
تو شیر حق، تو کراری، ولیالله و قهاری
درِ علم نبی و نفس ختمالمرسلینی تو
یداللهی و سیفالله، روحالله و سرّالله
امیناللهی و یعسوبی و حبلالمتینی تو
معالحقی و وجهالله، نورالله و عینالله
چه میماند دگر از حق؟ همین است او، همینی تو
همه یک سو، تویی ساقی، تو در عینالبقا، باقی
علی! عینالحیاتی تو، علی! عینالیقینی تو
خراب آباد شعر من کجا؟ ناز قدمهایت؟
چرا اینگونه شاها! با گدایان مینشینی تو؟
شاعر: #قاسم_صرافان
#امیرالمومنین_ع_مدح
نه فقط خلیل، تبر به کف به مصاف بتکده یاعلی
نه فقط کلیم، عصا به دست، میان شعبده یاعلی،
به رکوع آیهی إنّما، به وفای سورهی هلأتی
به حدیث قدسی لافتی، که خدا صدا زده یاعلی!
نه کسی شبیه تو تا ابد، که یَکن لکَ کفواً أحد
نه کسی شبیه تو از ازل، به جهان نیامده یاعلی!
به شهادت أرِنی قسم، به فمَن یمُت یرَنی قسم
که ز هرطرف به تو میرسم به یکی مشاهده یاعلی!
چه مباهله است و غدیر خم؟ وَ نساءَنا وَ نساءَکم
که تمامِ فاطمه یکصدا همه یاعلی شده یاعلی!
تو همانکه فاتح خیبری، تو همانکه ساقی کوثری
که بدون اینهمه دلبری، دو جهان چه فایده یاعلی!
پسر عدالت مرتضی، همه اولیا همه انبیا
لِترابِ مقدمِه الفِدا، تو بشارتش بده یاعلی!
ضربان میکده یاحسین و سکوت میکده یاحسن
صلوات میکده یامحمّد و ذکر میکده یاعلی!
شاعر: #مهدی_جهاندار
.
امشب بیا برای پسرهای بیپدر
عطری بیار از نفس آخر شهید
روز پدر رسیده بیا ماه مهربان
دستی بکش به روی سر دختر شهید
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌷
#زنگ_انشا
صبح یک روز نوبهاری بود
روزی از روزهای اول سال
بچّهها در کلاس جنگل سبز
جمع بودند دور هم خوشحال
بچّهها گرم گفتوگو بودند
باز هم در کلاس غوغا بود
هر یکی برگ کوچکی در دست
باز انگار، زنگ انشا بود
تا معلّم ز گرد راه رسید
گفت با چهرهای پر از خنده
باز موضوع تازهای داریم
"آرزوی شما، در آینده"
شبنم روی برگ گل برخاست
گفت: میخواهم آفتاب شوم
ذرّه ذرّه به آسمان بروم
ابر باشم، دوباره آب شوم
دانه آرام بر زمین غلتید
رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت: باغی بزرگ خواهم شد
تا ابد سبز سبز خواهم ماند
غنچه هم گفت گرچه دلتنگم
مثل لبخند باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ
گرم راز و نیاز خواهم شد
جوجه گنجشک گفت: میخواهم
فارغ از سنگ بچهها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم
در دل آسمان رها باشم
جوجهی کوچک پرستو گفت:
کاش با باد رهسپار شوم
تا افقهای دور کوچ کنم
باز پیغمبر بهار شوم
جوجههای کبوتران گفتند:
کاش میشد کنار هم باشیم
توی گلدستههای یک گنبد
روز و شب زائر حرم باشیم
زنگ تفریح را که زنجره زد
باز هم در کلاس غوغا شد
هر یک از بچّهها به سویی رفت
و معلّم، دوباره تنها شد
با خودش زیر لب چنین میگفت:
آرزوهایتان چه رنگین است
کاش روزی به کام خود برسید
بچّهها آرزوی من این است
#قیصر_امینپور
🙏 السلام علیک یا امیرالمومنین
🔲 رباعی
من زمزم کعبه را چو کف میدانم
هر سَروِ بلند را علف میدانم
بگذار مرا کافر و مشرک خوانند
من قبلهی خویش را نجف میدانم
#ابراهیم_سنائی
#یا_علی
در مذهب ما مست شدن فعلِ حرام است
این حکمِ مُسلّم شده در فقه و کلام است
لیکن شده مستی ز علی واجب و این اَمر
فتوایِ دو صد مرجعِ تقلیدِ عظام است
#روح_الامین_کشاف
❤️این لحظه چقدر می ارزد
🌹یادی کنیم از شهدای غیور مدافع حرم وفرزندان عزیزشون در آستانه میلاد حضرت علی(علیه السلام) وروز پدر...
دل من دُور و بر شهر #نجف پر میزنه
دور ایوون طلات اومده و سر میزنه
تو [قنوت سحرم] میخام که #زایرت بشم
دعا کن مثل بابا جونم که شاعرت بشم
#سیزده ماه #رجب روز پدر به نام توست
کفتر دلم آقا افتاده توی دام توست
واسه ی سلامتی شیعه ها دعا بکن
همه ی مارو یه روز مهمون #کربلا بکن
#حسین جعفری
سرد است هوا دم به که باید بسپارم
غم کُشت مرا غم به که باید بسپارم
شادی به هر آن کس که رسیده است مبارک
ناشادی عالم به که باید بسپارم
پرسوز تر از من نفسی نیست در این شهر
این آه دمادم به که باید بسپارم
ای مرگ، مرا جانی اگر مانده تو بردار
چیزی که ندارم به که باید بسپارم
#ناصر_حامدی