مثل تست طعم حلوا با زبان روزه دار
بوسه بر لب،علت بطلان ایمانم نشد
#سید_طباطبایی
#شعر_توحیدی
#قرآن
#غزل
🔹سِیر در آیات عالَم🔹
نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت
خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت
«أَلَم أَعْهَد إِلَيكُم يا بَنی آدَم» برایم خواند
از آن عهدی که آدم بست -آن پیمان- برایم گفت
برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق میزد
به یاد نوح بود از کشتی و طوفان برایم گفت
به ابراهیم و موسی و به اِلیاسین سلامی کرد
به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت
«محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک»
زمین را زیر و رو کرد از غم پنهان برایم گفت
سپس «إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا» را بر زبان آورد
نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت
مرا خوف و رجای حرفهایش جذب خود میکرد
که آیه آیه از «تکویر» و «اَلرَّحمان» برایم گفت
هزار و چندصد سال است در دل حرفها دارد
شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت
سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالَم را
سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت
📝 #عاطفه_جوشقانیان
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
✨امام زمان فرمودند
این طور به من سلام بدهید✨
🔷زیارت آل یاسین💗
اللهم عجل لولیک الفرج🌸
🌸🌿🌸🌿🌸
با عشق تو از غیر تو بیگانه شوم
با شعر، اسیر در این خانه شوم
در پیله ی تنهایی خود می مانم
روزی برسد دوباره پروانه شوم
#حسین جعفری
.
بگذار به معده استراحت بدهیم
با روزه به روده خواب راحت بدهیم
چندی است میان سینه کم میآید
باید به نَفَس دوباره فرصت بدهیم!
#بهجت_فروغی_مقدم
کشتهٔ تیغ شهادت در دو عالم زنده است
محو آب زندگی، مردن نمیداند که چیست
#صائب_تبریزی
.
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شدهی ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
گر چه امروز من آیینهی فردای من است
دل دیوانه در اندیشهی فرداست هنوز
عشق آمد به دل و شور قیامت برخاست
زندگی طی شد و این معرکه برپاست هنوز
لب فرو بستهام از شرم و زبان نگهم
پیش چشمان سخنگوی تو گویاست هنوز
#ابوالحسن_ورزی
آبادی شعر 🇵🇸
با همه دردی میشه کنار اومد جز بی ثباتی☺️☺️☺️ #خودم #بهآنکهخودشمیداند
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود
میکنم شکر که بر جور دوامی داری
#حافظ
#دو_خط_شعر
تا ریشه در آباست امید ثمری هست
هر چند رسد آیت یأس از در و دیوار!
#عرفی_شیرازی
باید شبی دوباره خودم را صدا کنم
فکری برای آخر این ماجرا کنم
کوه غمیست روی دل بی نوای من
باید برای شانه ی قلبم دعا کنم
این خانه کوچک است،غزلخانه ای جدید
باید برای خاطره هایم بنا کنم
احساس را به یاد نگاه و تبسمت
نذرِ قدومِ محترمِ واژه ها کنم
شاید دوباره در بزنی، زود می روم
روی اجاق عشق،غزل دست و پا کنم
فرصت نبود خوب به جا آورم تو را
باید تمام زندگی ام را قضا کنم
#مارال_افشون