آبادی شعر 🇵🇸
غم فرستادهی عشق است، عزیزش دارید که غریب است، از اقلیم وفا می آید #طالب_عاملی
ما که خیلی براش احترام قائلیم.
مهمان شب و روزمونه.
واقعا که وفاداره. دیگه خودشون صاحبخونهان☺️
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
حضورش جنةُ الأعلیست قطعاً
نمیبیند به خود غم را، قم اصلاً
به همراهِ ملائک در مسیرش-
بخوان أُخت الرضا ! أهلاً وَ سهلاً !
✍ #مرضیه_عاطفی
از انقلاب سنگ در باران موشک ها
آوارگی در رویش انبوه شهرک ها
با خاطرات تلخ، هر شب زندگی کردن
صبرا ،شتیلا دیدن و کشتار کودک ها
یا کودکانی که بغل کردند شب تا صبح
غم را همیشه جای بازی با عروسک ها
از بازی نامردها در صفحه ی دشمن
موج خیانت دیدن از حصنی مبارک ها
دیوارهایی که جدا می کرد انسان را
از تخم شیطان ها و نسل مارمولک ها
حالا رسیده کار این ملت به جایی که
آتش به پا کرده است در قلب مترسک ها
عزم و توکل داشتن یعنی که پیروز است
دستان خالی بر هیاهوی کلاهک ها
طوفان الاقصی انتقام خون مظلوم است
آزادی قدس است پایانی به بختک ها
#محمدجواد_منوچهری
#طوفان_الاقصی
#قدس
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر میزنند
نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت
#قاسمصرافان
دیدیم بسی تاختنت را ای اسب
غاصب شدن و ساختنت را ای اسب
دیدیم به عینه بعدِ طوفان بزرگ
در معرکه ها باختنت را ای اسب
#علیرضا_تیموری
#مرگ_بر_رژیم_صهیونیستی
در شهر امید قصه شد بی مانند
در کشور دل ترانه ها می بارند
این مسأله ی همیشگی دلهاست
صبح آمده باز با نشاط و لبخند
# مهدی طهماسبی
تو دوستم داری و داری میکنی انکار
داری خودت را بیوفایم! میدهی آزار
در میزند هر روز عشق و چشم میبندی
باشد! پشیمان میشوی یک روز از این کار
گفتی مرا از یاد خواهی برد؛ آیا شد؟
خود را به کار غیرممکن میکنی وادار
مثل گذشته عشق را ای دوست کتمان کن
از من ولیکن برنمیآید بهجز اظهار
ما را خدای مهربان در تور هم انداخت
او خواست و دلهایمان از مهر شد سرشار
دادم به دست عشق بند اختیارم را
در عشقورزی انتخابی نیست جز اجبار
هر روز شعری از درخت عشق من سر زد
دیوان من از برکت عشق تو شد پربار
خواهینخواهی عاقبت پاییز میآید
چیزی نمیماند بهجا جز خاک از گلزار
اینجا که سهم ما دو تا از هم جدایی بود
شاید به ما افتد قیامت قرعۀ دیدار
#زینب_نجفی
هر روز برگی از درخت عشق میافتد
بیمهریات پاییز شد بر جان من افتاد
#زینب_نجفی
🍁🍁🍂🍂
کاش هر صبح به دیدار تو بیدار شدن
تو دوا باشی و با عشق تو بیمار شدن
با تو بودن همه عمر نفس در نفسات
سر به گیسوی تو از عطر تو سرشار شدن
مثل برگ گل سرخ و لب خورشید بهار
سیر از طعم خوش بوسه دیدار شدن
حُسن آن نیست که آن کودک کنعانی داشت
حُسن را چشم تو بایست خریدار شدن
تو اگر باغچه را نیم نگاهی بکنی
گل بابونه ندارد غم بی بار شدن…
#کریم_سهرابی
آبادی شعر 🇵🇸
سلام. عاقبتتون بخیر.ممنون از محبتتون.از وجود شماست
کاربری هم تو لینک ناشناس التماس دعا داشتن و گفتن که به اعضا کانال بگید که برا آرامشم دعا کنن.
از خدا طلب خیرو سلامتی و آرامش برا این دوست عزیز خواستاریم🤲
تو مثلِ ماه هستی، کم به چشمت خواب می افتد
طلوع ِصبح امیدی که بر مهتاب می افتد
به پیچ و تاب ِشب هنگام موهایت گرفتارم
نباشد تاب ِگیسویت، زمین از تاب می افتد
همینکه با زمین و آسمانت مهربان هستی؛
کنار قند لبهایت دهانم آب می افتد
تو را در هر نفس میبوسم و بیدار می مانم
به تکرار نفسهایم، گلاب ناب می افتد!
نمیدانم که هستی یا کجایی؛دوستت دارم!
تو را میخواهمت تا چشم بر محراب می افتد...!
#صفيه_قومنجانی
هدایت شده از پروانگی 🇵🇸
♡
خورشید تو خندید، دلم روشن شد
از نور تو شورهزار دل گلشن شد
وقتیکه به من نگاه کردی ای دوست
کوه غم من بهقدر یک ارزن شد
#زینب_نجفی
#راجی
@eitaaparvanegi
آبادی شعر 🇵🇸
♡ خورشید تو خندید، دلم روشن شد از نور تو شورهزار دل گلشن شد وقتیکه به من نگاه کردی ای دوست کوه غم
کانال اشعار زیبای خانم راجی بزرگوار🌸
هدایت شده از بارشهای قلم من
این قلب رمنده را عوض کن یارب
روح شکننده را عوض کن یارب
من بنده عاصیام خودت میدانی
اصلا منِ بنده را عوض کن یارب
#مستان
@mastanehaye_man
آبادی شعر 🇵🇸
این قلب رمنده را عوض کن یارب روح شکننده را عوض کن یارب من بنده عاصیام خودت میدانی اصلا منِ بنده ر
کانال اشعار شاعر عزیز خانم مستان گودرزی 🌸👌👌
در سینه من زخم زیتون ریشه دارد
زخمی که در دریایی از خون ریشه دارد
من تک درخت سبز پاییزم که در من
دلشورههای بید مجنون ریشه دارد
زخمی سراپایم، سراپا زخمیام من
زخمی که در چنگال صهیون ریشه دارد
چشمان من ویرانی تاریخ را دید
در چشم من صدها شبیخون ریشه دارد
با خشتخشتش بغض کردم، مویه کردم
تاریخ من در قدس محزون ریشه دارد
روزی دوباره سبز خواهم شد سراسر
در من هزاران دشت زیتون ریشه دارد
#علی_اصغر_شیری
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
مزّه ی چای هل وشعـر وهوای پاییز
توی ایوان دلم، با تو دل انگیز و خوش است
#منیژه_کمالی
#شفق
میان هرج و مرجِ شهر دنبال کسی هستم
کسی آیا ندیده در حوالیّ خودم من را؟
#احمدجواد_نوآبادی
اینجا شکسته قاعده ها را ضریب عشق
مستی نکرده از تو خماری کشیده ام ...
#حسین_مرادی
آدمیزاد است دیگر ، دوست دارد دق کند
گاه گاهی گوشه ای بنشیند و هق هق کند
با خودش خلوت کند از دست بی کس بودنش
هی شکایت از خودش، از خلق و از خالق کند
من شدم این روزها خورشید سرگردان که حیف
در پی ات باید مکرر مغرب و مشرق کند
آن قـدر با چشم هایت دلبری کردی که شیخ
جرأت این را ندارد صحبت از منطق کند
حد بی انصاف بودن را رعایت کن... برو !
ماندن تـو می تواند شهـر را عاشق کند
کاش می شد کنج دنجی را شبی پیدا کنم
آدمیزاد است دیگر... دوست دارد دق کند
#شایان_مصلح
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیدهای؟
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیدهای؟
ای سروِ خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیدهای
گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیدهای
بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم
وز ناوکت پر خون شدم از من چرا رنجیدهای؟
#سعدی
سوختم از دوری ات با بی قراری ساختم
بی تو عمری با غم چشم انتظاری ساختم
وعده ی امروز و فردایت مرا پابند کرد
تا به آب و دانه ای مثل قناری ساختم
خاطراتت وقت دلتنگی دوباره جان گرفت
خانه ای از عکس های یادگاری ساختم
لحظه ای باران نم نم،لحظه ای رگبار و سیل
با تو و رفتارت ای ابر بهاری ساختم
دوستم داری نداری؟ دوستت دارم ولی
مثل حافظ با غم عشق و نداری ساختم
#سید_علیرضا_جعفری
میرسد لحظهی پایانی عیاشیتان
شده نزدیکتر از پیش فروپاشیتان
#علی_سلیمیان
#طوفان_الاقصی
درسِ عبرت
داده ثمر باغِ مصفایِ شهادتهاش
تاریخ سرشار از شکوهِ استقامتهاش
طوفانِ الاقصی شرر بر جانِ صهیون زد
این است تازه اولین فصلِ حکایتهاش
نزدیکتر گردد به پایان غُدهی صهیون
از این حکایت هر چه گردد خوانده قسمتهاش
آنکه به جان یک جهان رنگ مصیبت زد
شکرِ خدا حالا شده وقتِ مصیبتهاش
لعنت به صهیونی مرامانی که در تاریخ
حامیِ او بودند هنگامِ خیانتهاش
آنانکه نامردانه خنجر دست او دادند
کردند جایِ هر ستمکاری ، محبتهاش
آنانکه در تفسیر خوب از ظلم و بیدادش
ماندند پایِ میزِ تشریحِ قساوتهاش
دلسوز صهیونند در این بُرهه آنان که
دم بر نیاوردند عمری از جنایتهاش
وقت است تا آنانکه سر در برف پوشاندند
هشیار گردند از مرور درسِ عبرتهاش
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#احمد_رفیعی_وردنجانی