در منزلتت حدیث فرموده حسین
بعد از تو دگر دمی نیاسوده حسین
با سوز دل شکسته و دیده تر
در هر شب جمعه زائرت بوده حسین
#مهدی_شریفی
#شهادت_امام_حسن
#هفتم_صفر
🆔@abadiyesher
♡
غمت مباد و گزندت مباد و درد مباد
که مونس دل و آرام جان و دفع غمی
#سعدى
🆔@abadiyesher
میترواد مهتاب
میدرخشد شبتاب
نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک
غم این خفتهی چند
خواب در چشم ترم میشکند.
نگران با من استاده سحر
صبح میخواهد از من
کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را بلکه خبر
در جگر لیکن خاری
از ره این سفرم میشکند.
نازک آرای تن ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا! به برم میشکند.
دستها میسایم
تا دری بگشایم
بر عبت میپایم
که به در کس آید
در و دیوار بهم ریختهشان
بر سرم میشکند.
میتراود مهتاب
می درخشد شبتاب؛
مانده پای آبله از راه دراز
بر دم دهکده مردی تنها
کولهبارش بر دوش
دست او بر در، میگوید با خود:
غم این خفته ی چند
خواب در چشم ترم میشکند
#نیما_یوشیج
🆔@abadiyesher
«زبان حال پزشکیان»
شعر #طنز
✍ #افشین_علاء،
پاستور باغ رطب بود نمیدانستم
غرق اسرار عجب بود نمیدانستم
صوفی و زاهد و درویش بسی بهر ورود
غرق بیتابی و تب بود نمیدانستم
آنکه فالوده بسی با رقبایم میخورد
ذاتا اصلاحطلب بود نمیدانستم
از چه ناگاه ز من، قبله و بت ساخت رفیق؟
مسند و پست، سبب بود نمیدانستم
من پی هیأت و یاران همه در جشن و سرور
نه محرم که رجب بود! نمیدانستم
بهر خویشان چه سوابق که نکردند ردیف
چونکه معیار، وجب بود نمیدانستم
ز ادب آنکه به اکراه قبولش کردم
جزو اصحاب ادب بود نمیدانستم
مشورت خواستم از شیوهی گفتار فصیح
دیدم از بیخ عرب بود نمیدانستم
گفتمش از متاهل شدن نسل جوان
خودش انگار عزب بود نمیدانستم
من جراح بدون مطب و دوست من
مالک باغ و مطب بود نمیدانستم
با خود آورد پسرعمهی خود را به ستاد
صاحب اصل و نسب بود نمیدانستم
گفتم این صبح چه زیباست ولی دور و برم
همه گفتند که شب بود نمیدانستم
آنکه با سادگیاش جلب توجه میکرد
وقت قدرت چه جلب بود نمیدانستم
از من و حلقهی اصحاب، جلوتر میرفت
چونکه در لیست، عقب بود نمیدانستم
هرکسی داد به من آنهمه عنوان و لقب
پی عنوان و لقب بود، نمیدانستم
الغرض در طلب خدمت بی منت و مزد
این همه داوطلب بود، نمیدانستم!
حسن! تو دست کَرَم را ز پشت میبندی
در آن زمان که به روی یتیم میخندی
#امیرحسین_پورعزیز
🆔@abadiyesher
گمان مبر که حسن بی ضریح و بی حرم است
کریمِ آلِعبا هرچه هست میبخشد ...
#موسی_علیمرادی
🆔@abadiyesher
به تو محتاج چنانم، که فقیری به دِرَم
به تو مشتاق چنانم، که غریقی به کنار
#طبیب_اصفهانی
🆔@abadiyesher
وفا چه میطلبی از کسی که بیدل شد؟
چو دل برفت، برفت از پِیاش وفا و جفا
به حق این دل ویران و حُسن معمورت
خوش است گنج خیالت در این خرابهی ما
#مولانا
🆔@abadiyesher
دل بریدم تا نبینم دوست با من دشمن است
دل بریدن گاه تنها راه عاشق ماندن است!
#فاضلنظری
🆔@abadiyesher
پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم از همهی خلق چرا تو ... ؟
#محمدعلی_بهمنی
🆔@abadiyesher
باز اربعین رسیده و عشاق صف به صف
این گوشه من به گریه و دل رفته آن طرف
یک رو سیاه غرق گناهم ولی خداااا
دلتنگ کربلایم و دیوانهی نجف
#محمدجواد_منوچهری
#اربعین
🆔@abadiyesher
شام هجران مرا صبح نمایان آمد
محنت آخر شد و اندوه به پایان آمد
نفس باد صبا باز مسیحائی کرد
مگر از زلف خم در خم جانان آمد
شکر ایزد که دگر بار، به کوری رقیب
دلبرم شاد رخ و خرّم و خندان آمد
#شاطر_عباس_صبوحی
🆔@abadiyesher