eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتی که «به وصلم برسی زود، مخور غم» آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم... @abadiyesher
در ماهِ ربیع، خنده‌هایت زیباست اخلاقِ خوش و سلامِ صبحت غوغاست امسال، شروعِ بهترین‌هایم هست «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» @abadiyesher
صبح است و دلم به خاطرت خوشحال است ذهنم به سرودِ تازه‌ای فعّال است خواهم که تو را غزل‌غزل شعر کنم چون گفتنم از تو بهترین احوال است. @saredustansalamat
حالا که دو ماه در عزای تو گذشت خوشحال که عمرمان برای تو گذشت عشق تو مدام در وجودم جوشید ایام خوش آن بود که پای تو گذشت @abadiyesher
هر سال بعد از ماه محرم و صفر که می‌شد مرحوم علامه امینی خطاب به عزاداران سیدالشهدا(ع) می‌فرمودند: کبوتربازها وقتی یه کبوتر از بازار می‌خرند، چند روزی بال و پرش رو می‌بندند، روی پشت بام خونه بهش آب و دانه می‌دن، بعد چند روز بال و پرش رو باز می‌کنند و پروازش می‌دن، اگه اون کبوتر رفت و مجددا برگشت روی همون پشت‌بام نشست، می‌گن هنر داره و رگه داره، اما اگه برنگشت و رفت روی پشت‌بام کس دیگه‌ای نشست، می‌گن بی‌هنر و بی‌رگ بود! توی این دو ماه امام حسین-ع- ماها رو خرید، بال و پرمون رو بست پیش خودش نگه داشت، در این دو ماه میهمان امام حسین-ع- بودیم و هرجا دعوت‌مون کردند به احترام امام حسین-ع- بود و در واقع از آب و نان امام حسین-ع- خوردیم. حالا بعد از دو ماه بال و پرمون رو باز کرده که پرواز کنیم، نکنه که بی‌هنر و بی‌رگ باشیم، بریم روی بام کسی دیگه بشینیم، نکنه نان‌ونمک بخوریم و نمکدون بشکنیم ... @abadiyesher
نزدیک توام مرا مبین دور پهلوی منی مباش مهجور 💚 @abadiyesher
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمد خود او بود و نفهمید کسی‌... @abadiyesher
کاری ز دست شعرهایت برنمی‌آید وقتی دل معشوق جای دیگری باشد @abadiyesher
✨ می‌نویسی: -"دوستم داری؟!"، جوابش ساده است: + "تـازه از الآن، همین الآن به قـرآن بیشتـر ❤️‍🩹" @abadiyesher
آه از فراق و بغض گلو، اشک‌های داغ درکوچه‌های سرد مه‌آلودِ بی چراغ در گریه‌های ممتد من حرف تازه‌ای است از خاطرات دیدن تو، توی کوچه باغ رفتی، ولی نرفت هوای تو از سرم دیگر نگیر از من یک لاقبا سراغ تقدیر نحس زندگی‌ام روی ریل نیست این سوت آخر است که می‌خندد آن کلاغ پایان ناتمام تمامی عشق‌هاست قلبی شکسته، بغض گلو، اشک‌های داغ @abadiyesher
تا که فانی نشود اشک دو ماهم، آنرا در سبویی به شه طوس امانت دادم @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصطلاح "یَره" برای همسر مناسب نیست! نکته‌ای در باب گویش مشهدی توسط رهبر انقلاب پیشنهاد دانلود😍 @abadiyesher
🌸 ربیعِ عشق 🌸 اگر رد شدیم از محرم، حسین(ع) اگر رفت وقت صفر هم، حسین(ع) مگر می‌شود جوهر یادِ تو نباشد به رگ‌های عالم حسین(ع)؟ مگر قلب ما از تو و یادِ تو جدا می‌شود قدرِ یک دم حسین(ع)؟ مگر لطف تو می‌شود کم به ما؟ مگر عشقِ ما می‌شود کم؟ حسین(ع) همه شادی و شوق اهل جهان فدای تو و شورِ این غم ،حسین(ع) ربیعِ دل من فقط عشق توست مگر می‌شود بی‌تو باشم حسین(ع)؟
صلوات الله علی علی بن ابیطالب به بستر رفت، بستر نه که اینجا سنگر است اصلا یکی از آنهمه سنگر که رفته، بستر است اصلا در این بستر که خوابیدن نه بیداری‌ست سرتاسر در آن موج خطر سرتابه پا، سرتاسر است اصلا در این بستر که زیر انداز آن شاید کمین باشد و شاید نه که از هر سو نشان خنجر است اصلا چه مشتاقانه با جان آمده در راه جان دادن که عشقش دادن جان در ره پیغمبر است اصلا نه حالا آمده با نیت تقدیم جان خود که او از اول این قصه بر این باور است اصلا نه اینکه با خیال سایبان و کرسی و مسند که حیدر بین یاران بر مرامی دیگر است اصلا چه می گویم خدایا بین یاران مثل او هرگز نه تنها او ز یاران از همه عالم سر است اصلا در این بستر، شهادت، مرگِ در بستر نخواهد بود در این بستر که حتی مرگ از آن مُضطر است اصلا از این مرد است قاسم‌ها یکایک یاد می گیرند شهادت اتفاقی از عسل شیرین تر است اصلا خدایی بوده هر کاری که حیدر پای آن بوده و هر کاری خدایی بوده، کار حیدر است اصلا اگر کفر خدای او نمی شد من یقین دارم از آنچه دیدم از او می شدم حیدرپرست اصلا
◾️فصل دوم «سرزمین شعر» در راه است... ▫️فصل جدید برنامۀ «سرزمین شعر» از شنبه، ۱۷شهریور روی آنتن شبکۀ چهار و دو خواهد رفت. 🔸️به گزارش روابط عمومی برنامۀ «سرزمین شعر» فصل دوم این برنامه، با حضور ۴۰ شاعر برگزار خواهد شد. شایان ذکر است که این فصل با حضور تماشاچی اجرا خواهد شد و همچنین شاعران برتر افغانستان در هر قسمت حضور دارند. 🔹️ناصر فیض، علیرضا قزوه، محمدکاظم کاظمی، علی‌محمد مؤدب و محمدمهدی سیار داوران برنامه هستند و امیرحسین مدرس اجرای برنامه را به عهده دارد. همچنین استاد علیرضا افتخاری، مانند فصل قبل در برنامه حاضر خواهد بود. 🔸️«سرزمین شعر» به تهیه‌کنندگی علی زارعان در ۲۰ قسمت ۷۰ دقیقه‌ای از شنبه تا سه‌شنبه ساعت ۲۱ از شبکه چهار سیما و ساعت ۲۳:۱۵ از شبکۀ دو سیما پخش خواهد شد. همچنین خلاصۀ برنامه در چهارشنبه ساعت ۲۱ روی آنتن شبکۀ چهار خواهد رفت. 🔗کانال @mmsayyar
لبخند بزن ناز بکن ای جانا تو شمس منی و من کمی مولانا @abadiyesher
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
به تو از دور سلام 😭 صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ 🥀
🦋فراخوان شعر مادران مقاومت🇵🇸 با گذشت قریب به ۳۰۰ روز از طوفان الاقصی و همزمان با شهادت فرماندهان عزیزمان در محور مقاومت اهمیت سرودن شعر بیش از پیش حس میشود. از این رو از شاعران مقاومت دعوت میکنیم به اینکه قلمها را محکم تر در دست بگیرند و برای روحیه حماسی مادران مقاومت شعر بسرایند. ✅محورهای فراخوان شعر _ روحیه حماسی مادران مقاومت _ سبک زندگی مقاومت گونه بانوان فلسطینی (امید به زندگی ، انس با قرآن ، صلابت و شجاعت، حیا و حجاب ، ایمان مستحکم به خدا در جنگ و....) _ روایت شاعرانه و حماسی از ام عبدالسلام همسر والا مقام شهید دکتر هنیه که امروز نماد مادرانه مقاومت هستند. از بانوان شاعر اصفهان دعوت میکنیم اشعار خود را تا روز ۳۰شهریور ماه به شماره زیر در ایتا ارسال کنید. ۰۹۱۳۲۱۷۳۵۱۴ از اشعار برگزیده در محفل شعر ندای هبه که با حضور شاعران مطرح استان اصفهان برگزار خواهد شد، تقدیر به عمل خواهد آمد. https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
تا شکنِ زلف توست، سلسله جنبان دل جمع نخواهد شدن ، حال پریشان دل شوق تو در هم شکست، پنجهٔ شاهین صبر عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل کار من آمد به جان، از ستم پاسبان رفتم از آن آستان، جان تو و جان دل چاره هر درد را ، خلق به درمان کنند درد تو را کرده عشق، مایهٔ درمان دل گرچه صبوری خوش است در همه کاری ولی کردنِ صبر از رُخَت ، کی شود امکان دل؟ دل به تو بربست عهد، کز سرِ جان بگذرد جان گران مایه رفت بر سر پیمان دل در طلب چشم تو دور به آخر رسید آه که آن هم نشد حاصل دوران دل رشتهٔ عقلم گسیخت بر سر سودای عشق گوهر اشکم بریخت بر در دکان دل سوزن فکرت شکست، رشتهٔ طاقت گسیخت بس که ز نو دوختم چاک گریبان دل عمر فروغی گذشت، کام دل آخر نیافت گر تو مرادی ولی، وای ز حِرمان دل... @abadiyesher
گفتی که «به وصلم برسی زود، مخور غم» آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم... @abadiyesher
امام_رضا_ع ساعت دقیقا هشت با باران رسیدم قطره به قطره آسمان را می دویدم جای کبوترهات گشتم دور گنبد خورشید را پابند فرمان تو دیدم تا کم شود بار گناه از روی دوشم از چشم بارانیِ خود منت کشیدم لبریز شد از عطر باران جانمازم در سجده ام طعم اجابت را چشیدم آهو شدم تا ضامن آهم تو باشی دل از همه جز دامن مِهرت بریدم یک زائر دلخسته از جنس کویرم یک آسمان غم دارم اما پر امیدم چون زعفران گل کرد خوابم از حضورت رنگین شد آن رویای شیرینی که دیدم هرچند دعبل نیستم شاعر که هستم تنها اگر از تو بگویم رو سپیدم @abadiyesher
. شب جمعه است صدایت نکنم پس چکنم جان و سر را بفدایت نکنم پس چکنم با حسینِ تو مناجات، شود زیباتر در دلِ روضه نوایت نکنم پس چکنم او سرش رفت به نیزه، بدنش عریان شد من سری هدیه برایت نکنم پس چکنم عاقبت خاک مرا کرب و بلا خواهی کرد سینه را کرب و بلایت نکنم پس چکنم مادری گفت شب جمعه، میان گودال گریه بر راس جدایت نکنم پس چکنم خواهری گریه کنان با بدنِ بی سر گفت شکرِ درگاهِ خدایت نکنم پس چکنم دختری ضجه زنان گفت که از کعب نی و غربتِ عمه شکایت نکنم پس چکنم با تنِ پاره ی بی پیرهنی، وقتِ وداع از دلی خسته روایت نکنم پس چکنم همه بر ناقه سوارند بجز دختِ علی یااَخا فکرِ دعایت نکنم پس چکنم بانکِ تکبیر ز رگهای بریده برخاست از رگِ پاره حکایت نکنم پس چکنم محرمان نقشِ زمین، خنده نامحرم سخت اینچنین شرحِ جنایت نکنم پس چکنم تازیانه زدنِ شمرِ لعین جای خودش زین بلا ناله به غایت نکنم پس چکنم گفت مضروبه ی گودال بزیرِ ضربات از یتیمِ تو حمایت نکنم پس چکنم @abadiyesher
نگاره "لیله المبیت " (شب اول ربیع ) احسن الکبار، قرن ۱۶ م در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها باز هم چاره علی بود، نه آن دیگرها مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر بی زره آمده در معرکه یک بار دگر تا خود صبح خطر دور و برش می‌رقصید تیغ عریان شده بالای سرش می‌رقصید مرد آن است که تا لحظه آخر مانده در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی و محمّد خود او بود و نفهمید کسی‌.. . @abadiyesher
چشم تو در کار حسین است و بس کار تو تکرار حسین است و بس بیرق سنگین تو وقت قیام دست علمدار حسین است و بس قلب تو انگار گرفتار اوست هر که گرفتار حسین است و بس پرده‌گشا دیدن روى شما لحظه دیدار حسین است و بس @abadiyesher