eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آغــوش تـو چقـدر می آیـد به قـامتم در آن به قدر پیرهن خویش راحتم می‌پوشمت که سخت برازنده‌ی منی امشب به شب‌نشینی خورشید دعوتم خوشوقتی صدای تو از دیدن من است من هم از آشنایی‌تان با سعادتم با خود تو را به اوج، به معراج می‌برم امشب اگر به خاک بریزد خجالتم بازار شام کن شب مان را به موی خود بگذار دیدنی بشود با تو خلوتم بر شانه‌ام گذار سرانگشت برف را کوهم ولی تمام شده استقامتم… من سیرتم همان که تو می خواستی شده لب تر کنی عوض شود این بار صورتم! جنگیدم و به گنج تو فرمانروا شدم این است از تمامی دنیا غنیمتم با من بمان که نوبت پیروزی من است چیزی نمانده است به پایان فرصتم… @abadiyesher
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم : هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است @abadiyesher
طاقت بیاور این زمستان نیز خواهد رفت سمت بهارانی که در راه است باید رفت یادت می‌آید دردهایی را که طی کردیم؟ یادت می‌آید: آن اَبَر رنجی که آمد... رفت یادت می‌آید چشم مادر لحظه‌ی آخر با آرزوی یک زیارت سوی مشهد رفت هر آمدن هرچند روزی رفتنی دارد اما بدون زندگی کردن نباید رفت باید غمش را در دلت محکم نگه داری تا دلبری داری، از این دنیا نشاید رفت @abadiyesher
عاقبت از پنجره فولاد می‌گیرم برات یک شب جمعه، شوم مهمان شاه کربلا @abadiyesher
به این جادوگری‌ها احتیاجی نیست چشمت را که من با یک نگاه آشنا دیوانه می‌گردم 🌻 @abadiyesher
شب‌های جمعه ویژهٔ مولا حسین است ذکرِ تمامِ لحظه‌هایش یا حسین است شب‌های جمعه رنگ و بویش فرق دارد چون میزبانِ حضرتِ زهرا حسین است از آسمان جمعِ ملائک رهسپارند مقصودِ هر پنهان و هر پیدا حسین است هم انبیا، هم اولیا در انتظارند زیرا که منظورِ دلِ آنها حسین است شب‌های جمعه کُلِّ هستی کربلایی‌است حتّی خدا هم زائرِ آقا حسین است ترتیب و نظمِ این جهانی که بماند تنظیمِ کارِ آخرت هم با حسین است کاری به پرسش‌ها و پاسخ‌ها ندارد هر کس که پای نامه‌اش امضا: «حسین» است. @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هزار دفعه مرا کشت و زنده کرد، آری! "امید" گاه همینقدر مایه‌ی رنج است @abadiyesher
دست و پا گم کرده‌ی شوق تماشای "توام"... @abadiyesher
26.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی در محضر استاد امیری اسفندقه آسان ز سیب سرخ ازل دل بریده است آنی که از دو گونه‌ی تو بوسه چیده است گنجشکِ پشت پنجره‌ات بس که غرق توست پرواز هم ز حافظه‌ او پریده است تا در طواف چشم تو باشد شبانه روز این یاس در حوالی تو قد کشیده‌ است در گرگ و میش چشم تو آن چشم مشکی‌ات انگار شب به سینه صبحی چکیده است باغ بهشت را ز چه ایمان بیاوَرَد؟ آنکس که باغ پیرهنت را ندیده است در پیش غیر سروم و نزد تو مثل بید مجنون همیشه سر به ارادت خمیده است @abadiyesher
در دفتر صبح، رنگ تبریک بکش خطی به شب سیاه و تاریک بکش بر بوم سپید شادی و آرامش تصویر امید و خنده را شیک بکش @abadiyesher
خواندیم آواز جنون و غصه را راندیم تا آسمان راندیم و دریا را فرا خواندیم موسیقی باد و نفس هامان به هم آمیخت موی تو را با پنجه ها در پنجه افشاندیم اما سرابی بیش با تو بودن من نیست ایکاش شب را با غزل بیدار میماندیم @abadiyesher
جمعه بــوی عطر باران می‌دهد بوی نعنا، بــوی ریحان می‌دهد بــوی سبــز آب‌پـاش مــادرم بـوی خاک نرم گلدان می‌دهد جمعه بـوی اطلسی‌های سفید بوی نان، بوی نمکدان می‌دهد بوی خاک شمعدانی‌های سبز تـوی پرچین خیـابان می‌دهد من نمی‌دانم که رازِ جمعه چیست جمعه می‌آید ، مرا جان می‌دهد @abadiyesher
چند روزی است که در حسرت دیدار توام خوردن چای بدون تو مرا خواهد کشت @abadiyesher
هیچ کس نمی توانست مرا به کشتن دهد هیچ کس؛ به قشنگی تو مرا نکشت! @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترتیل صفحه ۵۳ قرآن کریم.mp3
4.93M
📢 روزانه 🔹️ صفحه پنجاه و سه قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة 🎙با صدای (مدیر کانال) ✏️ توصیه مهم حضرت : هر روز حتماً قرآن بخوانید @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
موشکِ شور! آمار تَوَحُّشِ قُشونش بالاست دیوانه شده ،تبِ جنونش بالاست بسکه زده‌اید موشکِ شور به او ! طفلک-سگِ من- فشار خونش بالاست @abadiyesher
صبحت‌ بخیر حضرت باران بگو به ما با روزگار خسته دلها چه می‌کنی؟ درگیر زرق و برق فریبنده‌ای شدیم با غفلت نشسته بر ما چه می‌کنی؟ @abadiyesher
. از درد فراق بی‌قرار است دلم پیوسته در انتظار یار است دلم با ندبه و اشک، جمعه‌ها می‌‌گوید در حسرت دیدار بهار است دلم @najvaydel1402
ای دوست! همیشه احترامت کردم از چشمه‌ی روشنی سلامت کردم با عشق و محبت؛ سنَد قلبم را بی‌منت و بامیل به نامت کردم @abadiyesher
جمعه را با غزلی،چای و کتابِ شعری می‌شود بود، اگر تنگیِ دل بگذارد ...! @abadiyesher
مرگم بهانه شد به من عاشقت کمی  بین تمام مشغله‌هایت زمان دهی  تا روی تیر برق سر کوچه ی شما  عکسی زنند، خاطره‌ها را تکان دهی تن بی تو در مزار خودش دفن شد ولی دل پای حرفهای خودش ایستاده است حالا تو هم بیا و کنار جنازه‌ام  اشکی بریز تا که غمت را نشان دهی ده سال پیش وقت جدایی دل مرا با خویش برده ای و دگر پس نداده‌ای حالا که مرده‌ام به همین نیز راضی‌ام یک مشت خاک بر جسدم جای آن دهی همسایه، خانه، شهر، خیابان، غزل، اجل در مرگ من تمامی‌شان دست داشتند اما تو هیچ در پی تقصیر خود نباش من خواستم که ختم بر این داستان دهی دنیا بدون من به کسی سخت نگذرد هرکس به فکر عاشقی و کسب روزی‌اش تنها سفارش اینکه بیاموز بعد من باید به عشق تن بدهی یا که جان دهی این بیت را وصیت آخر حساب کن  مثل همیشه دردسرت می دهم، ببخش خانم بدان که منتظرم عصر جمعه ای گنجشک‌های قبر مرا خرده‌نان دهی @abadiyesher
هرچه داریم ز سودای تو دلبر داریم حیف باشد که ز سودای تو دل برداریم @abadiyesher
جنگلهای آمل ارسالی از اعضا محترم کانال 🌼🌸 @abadiyesher