eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
∫🥀.. تو‌مرا‌نادیده‌بگیر … و‌من … بدنم‌روز‌به‌روزکبود‌ترمی‌شود از‌بس خودم‌را‌میزنم به نفهمـــی …!!!(:
شُده آیا که نفهمی؛ که چه مرگت شده است؟ من دقیقا به همین حال دچارم امشب..
شده تنها به خودت تکیه کنی درد نفهمی شده هم بغض کنی هم غم دلسرد نفهمی به تو گویم که شدی باعث این مشکل حادم چقَدر رنج کِشم تا توی نامرد نفهمی
من به شش گوشه ات ای دوست گرفتار شدم گنبد زرد تو را دیدم وبیمار شدم فارغ از خود شدم وراهی دیدار شدم همچو تمار خریدار سر دار شدم غم محبوب نشاندست به جانم ثمری که به کویش گذری کرده ودلدار شدم م.نادعلیان # بداهه
شده دلتنگ شوی چاره نیابی جز اشک؟ من به این چاره ی بیچاره دچارم هر شب....
نامه ی عشقت بخواندم، عاشق دردت شدم حلقه ی زلفت بدیدم، حلقه در گوش آمدم
چون ڪربلا جایے برایم در زمین نیسٺ جز اربعیــــن ،آخـر زمانـے بهترین نیسٺ دارد صـفایـے چــاے موڪــب‌ هـاے آقـا طعمش خدا داندڪه درخُلدِ برین نیسٺ لاادری
در ساغر تو چیست که با جرعهٔ نخست هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی
بی وصل تو هرگز نخواهم زندگی را از تو گرفتم حسُّ و حال بندگی را ای تو تمام شوق من در عاشقی ها با من بمان تا طی کنم بالندگی را (عارف)
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بيايي چشمم به ره عاطفه خشکيد ؛ کجايي؟؟ با شِکوه ي من چهره ي آدينه ترک خورد از سوي تو اما نه تبسم ؛ نه ندايي از بس که در انديشه ي تو شعله کشيدم خاکستر حسرت شده ام ؛ نيست دوايي؟ آمار تپشهاي دلم را به تو گفتم پرونده شد اندوه من از درد جدايي سوگند به آواي صميمانه ي نامت از عشق فقط قصد من و شعر شمايي هر فصل دلم بي تو ببين رنگ خزان است آغاز کن اي گل ! سفر سبز رهايي من منتظرم ! مرحمتي لطف و نگاهي حيف است رسد مرگ من اما ! تو نيايي شاعر ناشناس
"من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم"  آینه بودم و از غربت تو تــارشــدم  روز اول که دلم از غم تو خلق شده  با تو همسایه ی دیوار به دیوار شدم 
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبـر شدی باغ ارم سقـــر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود
1400/2/14 من کویرم لب من تشنه‌ باران علی‌ست این لب تشنه‌ پرشور غزل‌خوان علی‌ست این که گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست به یقین سفره‌ گسترده‌ دامان علی‌ست منّت نان و نمک نیست سر سفره‌ او پس خوشا آن‌که در این دنیا مهمان علی‌ست آتش اشکی اگر در غزلم شعله‌ور است بی‌گمان قطره‌ای از درد فراوان علی‌ست لحظه‌ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد که جهان آینه‌درآینه حیران علی‌ست کعبه یک‌بار دهان را به سخن وا کرده‌ست تا بدانیم کلید در این خانه علی‌ست از دم صبح ازل نام علی را می‌خواند دل که تا شام ابد دست‌به‌دامان علی‌ست
دو شاخه نرگست ای یار دلبند چه خوش عطری درین ایوان پراکند اگر صد گونه غم داری چو نرگس به روی زندگی لبخند لبخند فریدون_مشیری
رنگ چشمش را چه می‌پرسی ز من رنگ چشمش کی مرا پا بند کرد آتشی کز دیدگانش سر کشید این دل دیوانه را دربند کرد 🌹🌹🌹
این است پند من که ز خوب و بد جهان نه غره شو، نه رنجه که هر چیز بگذرد...
✨حــــســیــــن جـــــان.... ✨واجب شده روزها کمی دربزنم ✨قدری به هوای ‌حرمتـ پـ🕊ـربزنم ✨لازم شده درفراق شش ‌گوشه‌تان ✨دیوانه‌ شوم به سیم ‌آخر بزنم
رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا
دارد زمان آمدنم دیر می‌شود این دل در انتظار حرم پیر می‌شود بار گناه پشت مرا هم شکسته است این بنده از وجود خودش سیر می‌شود آقا بیا و طبق همیشه مرا ببخش نوکر به عفو توست که تطهیر می‌شود از کربلای آخر من سال‌ها گذشت این درد جانفزاست که اکسیر می‌شود من خواب دیده‌ام که شهیدم در آن دیار خوابم میان صحن تو تعبیر می‌شود؟؟!
دادم تو را قسم به نخِ چادری که سوخت.. شاید دلتــــــ بسوزد و یک کربلا دهے.. ‍
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد؛ هرچقدر میشکنم باز نمک میپاشد ...
... جز درد فراق حرمت هیچ غمی نیست این درد، جگـر سـوزترین داغ جهان است...
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
دلم تنگ غروب اربعین است کنار جاده و چای عراقی من اینجا بین غم، میپیچم از درد لبالب شد دل از سوز فراقی_ که وصل عشق را از من گرفت و بجا مانده فقط یک رنج باقی نشستم روبه قابِ خاطراتم به امّید شفایی ، اشتیاقی نگاهم میکنی از دور ارباب؟! صدایت میکنم با آهِ داغی... 😭😭 قاسمی