eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای نبخشوده گناه پدرم، آدم را به گناهان نبخشوده قسم دلتنگم...
ایندی یایا قیش ددییرم،سابق قیشا یای دئمیشم...
بگیر آنقدر محکم در بغل دلبسته ی خود را که در بر دارد انگاری هلویی هسته ی خود را
♥️ آیا کسی آن‌قدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟!
پروانه هم شبیه من از ساده لوحیَش دلبسته گلی ست ڪه درڪش نمی کند ♥️
جان فدا ڪردیم و یاران قدر ما نشناختند ڪور بادا دیده ی حق ناشناس دوستی ♥️
ای گل چقدر از پی گلچین دوانیم این نیست مزد رنج‌ من و باغبانیم پروردمت به ناز که بنشینمت به پای آخر چرا به خاک سیه مینشانیم؟!
دلواپس و دلتنگ شدی دل نسپردی دلگیر و دل‌آزرده شدم دل نبریدم..
هَمه از چَشـمِ تو گُفـتَنـد و هُنَرمَنـد شُدَنـد وای از آن روز که چَشمَت هُنَرِستان بِشَوَد هَر کَسی رویِ تو را دید از این کوچه نَرَفت نِـگَـرانَـم نَـکُـنَـد کـوچــه خیـابـان بِـشَـوَد...!
ماهم به انتقام،ظلمی که کرده با من ترسم به حال و روز،هجران من بیفتد...
عاشقت بودم و این عشق به جایی نرسید "تو" خودت ماندی و "من"... کار به "ما"یی نرسید!
موقع مرگ به فریادم اگر گوش کنند اشهدم را وسط یا حسنم خواهم گفت...
روز و شب میگفت “تنها" عشق و یار من تویی دیر فهمیدم که "تنها" می شود سیصد نفر...
اگـر کشتـی‌ است عاشـُورا، در این خـون غرقـه بایـد زیسـت ببیـن چشـم شهیـدان را، به جـز خـون هیـچ راهـی نیسـت... 🕯🍂 ✍
یا رب غـم آنچه غیر تو در دل ماست بردار که بی‌حاصلی از حاصل ماست الحمـد که چون تو رهنمــایی داریم کز گمشـدگانیم که غم منزل ماست
کشتند تو را ، آه، در آغوش دماوند سخت است در آغوش پدر، کشتن فرزند! کشتند تو را ای دژ مستحکم ایران تا باز بر این خاک ستم‌دیده بتازند. تو روح دماوندی و زین‌روست تو را کشت ضحاکِ کمین‌کردۀ در کوه دماوند تو زادۀ فخری و یقین فخر فروشد ایران به تو و عشق تو، بر نام تو سوگند
تازه فهمیدم چرا هر شعر ِسعدی گفته بود عشق از هر درد بی درمان که دیدی بدتر است...  
آمدی تا وا کنی مثلِ علی خوانِ کرم کوریِ چشمِ حسودان، این حسن دارد حرم
ذوق حضور در جهان رسم صنم‌گری نهاد عشق فریب می‌دهد جان امیدوار را پ.ن: من نشکسته‌ام... از شعرانه🌿
در خم زلف تو، پابند جنون شد دل من بی‌خبر از دو جهان غرقه به خون شد دل من چونکه با رشتۀ گیسوی تو پیوندی داشت مو به‌ مو بسته به زنجیر جنون شد دل من
‌ رفتم وزحمت بیگانگی از کوی تو بردم...
از کودک بی‌تابِ درونم خبری نیست... چندی‌ست که در تاب‌و‌تب پیر شدن‌هاست...!
💠 گفتـم شـرابِ وصـْل به اوبـاش مـی‌دهنـد؟ بـا خنـْده گفـت: بنده‌ی «او» بـاش، مـی‌‌دهنـد ... ✍
و من هنوز در گیرودارِ نبودنت دوست داشتنت را از یاد نبرده‌ام...! شبتون پر عشق 🍂🍂
نفس کشیدن اگر خود نشان زندگی است به دوستان برسان: زنده ام، ملالی نیست!
دستِ من نیست ولی خـاطره اش لاڪـردار همچو یڪ مرغ اَجَل ،جانِ مرا می پاید
گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟
هـر گوشه ی این شــهر ز ما خاطره ای بـود اکنــون ز غـــم هجـر ، همـه شــهر غم انگیز
قهوه را بردار و يك قاشق شكر، سم بيشتر پيش رويم هم بزن آن را دمادم بيشتر قهوه‌ی قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست می شوم هرآن به نوشيدن مصمم بيشتر صندلی بگذار و بنشين روبرويم، وقت نيست حرف‌ها داريم، صدها راز مبهم، بيشتر راستش من مرد رويايت نبودم هيچ وقت هرچه شادی ديدی از اين زندگی، غم بيشتر عمق فنجان هرچه كمتر می شود حس ميكنم عرض ميز بينمان انگار كم كم بيشتر خاطرت باشد كسی را خواستی مجنون كنی زخم قدری بر دلش بگذار، مرهم بيشتر حيف بايد شاعری خوشنام بودم در بهشت مادرم حوا مقصر بود، آدم بيشتر سوخت نصف حرفهايم در گلو، اما تو را هرچه میسوزد گلويم دوست دارم بيشتر
تشنه عشق تو ام تو جرعه آبی شب بخیر نیست همچون عشق ما اندر کتابی شب بخیر از لب لعل تو خواهم بوسه ای ای نازنین... جام من را پر کن از چشمت ، شرابی شب بخیر با تو باشد روزگارم همچو باغی در بهشت بی تو دنیا میشود دشت عذابی شب بخیر یک نفر میگفت از دوری من گریان شدی اشک ریزان روی آتش چون کبابی شب بخیر من خراب طعم لب هایت شدم ، آیا تو هم... از فراق من چنین زار و خرابی؟! شب بخیر سخت می آید برون از سینه ام دیگر نفس دوریت گشته به حلقم چون طنابی شب بخیر شاد گردند کودکان با دیدن چندین حباب کودکم من تو برای من حبابی شب بخیر "عاصی" 💞💞💞