eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای به قربان تو و بوسه ی مثل عسلت ڪاش میشد ڪه قرنطینه شوم در بغلت...!
بـاز هم مـن زنـده ام، آه ای خدا متشکرم بـاز بــاران بـر غبــارِ شیشه ها، متشکرم بـازهـم بیـداری و خمیـازه و صبحی دگر دیــدن آیـیـنه و نــور و صـدا، متشکرم! بازهم یک سفره و یک چاۍداغ و نانِ گرم فرصتِ دیـدارِ تـو در ایـن فضا ، متشکرم بــارِ دیگر می تـوانـم بـو کنـم از پنجـره یاسِ خیسِ خـانه ی همسایه را متشکرم منکه بۍتسبیح و بۍسجاده ام ازمن بگیر ایـن تغـزل را بـه عنــوانِ دعـا متشکـرم ،،،
. چــه گـوشـــــــواره اے از بـوسه هاے مـن خـوش تـر ڪه دانـه دانـه نـشیند بــه لالـــه ے گــــــوشــت....!!! 🌹❤
از او به دلم می رسد آزار، قشنگ است! بر سر بکشد چادر گلدار، قشنگ است عاشق به پریشان شدنش زنده و معشوق تأخیر کند لحظهء دیدار، قشنگ است گاهی وسط صحبت رسمیِ من و او تغییر کند حالت گفتار، قشنگ است از پنجرهء چشم پلنگ آهوی مستش هی خیره شوی بر در و دیوار، قشنگ است می خندد و دل کندن از این منظره سخت است تکرار شد این منظره، تکرار قشنگ است لبخند زد و گفت: توکلت علی الله خوشبخت شدن با نفس یار، قشنگ است. ❤🌹
صیاد مَکِش زحمتِ بیهوده پیِ دام ما بسته ی عشقیم نیازی به قفس نیست... 🌹❤
مانع مشو ز لعلِ لبت بوسه خواستم هر شکّرین لبی نمکین شد، چشیدنی‌ست...
دلم از مدرسه و مسجد و بازار گرفت کو نگاری که از این دل غم دنیا ببرد؟ موی موّاج تو را چنگ زدم با دل خون شاید این موج مرا تا دل دریا ببرد
روزگاری هم اگر دیوانه ات بودم گُذشت... کهنه کفشی نیستی در پیش چشمانم کنون!
حسن ختام در هفت آسمان چو نداری ستاره‌ای ای دل کجا روی که بود راه چاره‌ای ای ابـر غم ببار و دل از گریه باز کن ماییم و سرگذشت شب بی‌ستاره‌ای.
غزل اخلاقی بسیار زیبا از براى کام دنيا خويش را غمگين مکن پشت پا زن بر دو عالم، دست را بالين مکن نخل نوخيز تو بهر بوستان ديگرست ريشه محکم در زمين عاريت چندين مکن چشم خواب آلود را در گوشه نسيان گذار راه دورى پيش دارى بار خود سنگين مکن اشک خونين در قفا دارد وداع رنگ و بو خانه اى کز وى برون خواهى شدن رنگين مکن مى چکد خون از سر شمشير حشر انتقام پنجه از خون ضعيفان سرخ چون شاهين مکن تيشه اى دارى چو آه آتشين در آستين سنگ راهت گر شود کوه گران، تمکين مکن هر چه پيشت آورد قسمت، به آن خرسند باش از براى زيستن اندازه اى تعيين مکن خارخار حرص را در پرده دل ره مده ناقه گردون نورد روح را گرگين مکن زخم دندان ندامت در کمين فرصت است کام خود از بوسه شکر لبان شيرين مکن غنچه مستور مى خواهد بهشت روى يار چشم خود را باز بر رخسار حورالعين مکن نقد از مرگ ارادى ساز حشر نسيه را منزل خود را دراز از چشم کوته بين مکن شکر اين تلخرويان نى به ناخن مى کند وقت حاجت جز به خون خود دهن شيرين مکن نان جو خور، در بهشت سير چشمى سير کن دل چو گندم چاک بهر خوشه پروين مکن شهپر طاوس را آخر مگس ران مى کنند فخر بر عريان تنان از جامه رنگين مکن در نمى گيرد به ارباب خرد افسون عشق گر نه اى بيکار، خون مرده را تلقين مکن آب صاف و تيره صائب دشمن آيينه است سينه خود را غبارآلود مهر و کين مکن
. دست بر سینه گذارید سلامی بدهیم تا شب جمعه همه زائر ارباب شویم الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا