قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت
تکلیف بیقراری ایندل چه میشود؟!
اصلاً شمااگر که نخواهی ببینمت…
ای کاش یکجمعهشبی قسمتم شود
در راه جمکران سر راهی ببینمت
یا که محرمی شود و بین کوچهای
در حال کار نصب سیاهی ببینمت
آقا خدا نیاورد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
بااین دلسیاه وتباهم چه دلخوشم
بر این خیال کهنه واهی، ببینمت!
دارم یقین که روز وصال تو میرسد
ذکر لبم شده که الهی ببینمت...
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
.
زِ هجرت هر شبے سالے و هر روزم بُوَد ماهی
ڪسے داند ڪه دور افتاده باشد سال و ماه از تو...
#فراق
📜
سلام امام زمانم✋🌸
سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️
پشت دیوار بلند زندگی
مانده ایم چشم انتظاریک خبر
یک انا المَهدی بگو
یاابن الحسن(عج)
تا فرو ریزد حصار غصه ها
💓اللهم عجل لولیک الفرج💓
سلام روزتون مهدوی
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
قرار از تو، شمال از تو، خیالِ مخملش با من
شب و باران و یک کلبه میانِ جنگلش با من
خجالت می کشی شاید که ساکت مانده ای، باشد
تدارک دیدنِ رویایمان از اولش با من
بیا کارت نباشد بختمان گرچه گره خورده
رهایی از طلسم و هرچه جادو جنبلش با من
دو پلکت را ببند و حس کن آهنگِ قدمها را
اتاقی با تمِ پاییز و رنگِ خردلش با من
بده دستت به دستم گرمِ گرم از شعله هایِ رقص
اجاقِ چاقِ رنگین طاق و چوبِ صندلش با من
صفایی کن بده لم بر حریرِ ماهِ رویِ ابر
ردیفِ نازبالش هایِ نرمِ ململش با من
فدایِ خستگی هایت، لبی تر کن بخوان شعری
صدایِ قُل قُلِ قوریِ چای و منقلش با من
برای شاممان یک سفره شعر و دلبری با تو
کمی ریحان و خوشبختی و نانِ بَل بَلَش با من
جهان تا بوده گرچه دل شکستن بوده آیینش
دلت را دستِ من بسپار، حلِ معضلش با من
تو با من تا تهِ رویا بیا تا آخرِ این شعر
غزل با خطِ نم نم رویِ برگِ جنگلش با من
شهراد_میدری
حیف است خدا از این حوالی برود
لب بر در کوزه سفالی برود
در کوچه که می روی کمی دانه بپاش
حیف است پرنده دست خالی برود
#سجاد حیدری
بہار باش...
بہار اتفاقے نیست ڪہ در تقویمها بیفتد و روے ڪاغذ. بہار ماجرایی نیست ڪہ در گوشیهاے موبایل رخ دهد با پیامهایی نوروزے ڪہ هزاران بار دست بہ دست میگردد؛
بہار اتفاقیست ڪہ در دل میافتد و در جان و در رفتار و در زندگے.
هیچ درختے پیام تبریڪے براے ڪسے نمےفرستد.
درخت اما میشڪفد، جوانہ مےزند، شڪوفہ مےڪند،
سبز مےشود و ما باخبر مےشویم ڪہ بہار است و ما مےفهمیم ڪہ این چنین بودن مبارڪ است.
بہار باش! نہ بہار تقویم، ڪہ بہار تصمیم...
#عرفان_نظرآهارے
➹♡➹:
من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو
#جلیل_صفربیگی
کاش اینجا بودی!
همین کنار خودم...
و من یادم میرفت که؛
خسته ام
خرابم
ویرانم...
#سید_علی_صالحی
قصد جان میکند این عید و بهارم بیتو
این چه عیدی و بهاریست که دارم بیتو
گیرم این باغ، گُلاگُل بشکوفد رنگین
به چه کار آیدم ای گل! به چه کارم بیتو؟
با تو ترسم به جنونم بکشد کار، ای یار
من که در عشق چنین شیفتهوارم بیتو
به گل روی تواش در بگشایم، ورنه
نکند رخنه بهاری به حصارم بیتو
گیرم از هیمه زمرد به نفس رویاندهست
بازهم باز بهارش نشمارم بیتو
با غمت صبر سپردم به قراری که اگر
هم به دادم نرسی، جان بسپارم بیتو✋🏻
حسین_منزوی
🌾
هفت سینم" را چنین زیبا مهیا کرده ام
طرح اندام تو را در سفره ام جا کرده ام
سین اول؛ از "سرت"موی پریشان چیده ام
برسرش با باد و باران جنگ ودعواکرده ام
سین دوم؛ "سایبان"طاق ابروی تو را
بین سفره خط نستعلیق زیبا کرده ام
سین سوم؛ "سرمه" از چشمان تو آورده ام
ماه را با چشم زیبای تو رسوا کرده ام
سین چارم؛ "سیبی"از رخسار گندمگون تو
چیده ام تاهفت سینم را فریبا کرده ام
سین پنجم؛ "سرخی" لبهای شیرین تو را
مثل فرش قرمزی در سفره برپا کرده ام
سین ششم؛ "سوز" دستان تو در دستان من
مثل اینکه در زمستان دست خود "ها" کرده ام
سین هفتم؛ طرح "سیمای" تو را در چشم خود
جذر و مدی داده ام تا شکل دریا کرده ام
لذت "نوروز" امسالم دوچندان گشته است
چونکه با القاب زیبای تو غوغا کرده ام
مسعود_محمدپور
می سپارم گیسوانم را به باد دوره گرد
شعله شعله می وزد آتش بر این انبوه سرد
داغ تر از این نمی شد آتشی را حس کنی
هیچ کس اندازه ی من عشق را باور نکرد
در تنم هستی تو را حس میکنم هر روز و شب
تلخ تلخی _ دوستت دارم دقیقاً مثل درد
نی نی چشمان تو آهنگ رفتن کرده اند
شور دارم لطف کن از راه رفته برنگرد
برگ برگ زندگی از چشم من افتاده است
گرچه می رقصند با هم رو به رویم سرخ و زرد
❣
🖋️ فاطمه نوری
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
شب بود و ماه بود و خیابان و ... کاش تو
باران و عطر چایی و ایوان و ... کاش تو
━━━━💠🌸💠━━━━
#فاطمه_دشتی
پایان شب من باش چون جای درنگی نیست
جز عشق برای ما،پایان قشنـگی نیست...
#سید_مهدی_موسوی
بیا که مسئله بودن و نبودن نیست
حدیث عهد و وفا می رود نبرد اینجاست
بهار آن سوی دیوار ماند و یاد خوشش
هنوز با غم این برگ های زرد اینجاست
#هوشنگ_ابتهاج
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
خوش به حال بوته یاسی
که در ایوان توست
میتواند هر زمان دلتنگ شد بویت کند
━━━━💠🌸💠━━━━
#علیرضا_بدیع
زدم بر سیم آخر عزم خود را جزم کردم
اگر زلفت گذارد تا ببوسم گردنت را
#محمدفرخ_طلب_فومنی
سلام اے نوبهارِ گم شده در سطرِ دوران ها
سلام اے شسته تن را در زلالِ شعر باران ها
صفا آورده اے بنشین و یک دم خستگے در ڪن
در آغوشم بگیر امشب به رسمِ تازه مهمان ها
دلم خون است بانو ! از ڪجایِ قصه باید گفت ؟!
پریشانم از استیصالِ بے پایانِ انسان ها
از آن روزے ڪه رفتے برگهاے رازقے خشڪید
تمام باغ لِه شد زیر پاهاے زمستان ها
پرستوها ڪه ڪوچیدند ، آب برڪه هم خشڪید
عوض شد لحن باد و پاره شد قلب بیابان ها
بیا یک بارِ دیگر عشق را یادآورے ڪن تا ....
بپیچد عطر خوشبختے در ابعاد خیابان ها
به تن ڪن دامن گلدار خود را ، جلوه ڪن خانوم !
به منظورِ تماشاے تو صف بستند ایوان ها
در اینجا زندگے بر روے سر مانند آوار است
مرا بیرون بڪش از لابلاے سنگ و سیمان ها
#پروین_نوروزی
تن بلورین ماه من! مویت شب یلدایی است
اینهمه محشر شدن اسراف در زیبایی است
فکر مضمون جدیدم، قیس تکراری شده
نه نمیگویم که چشم سرمهات لیلایی است
باربی هستی و زنهای حسود پایتخت
بحث داغ روزشان، جراحی زیبایی است
وعدهی "چون تو شدن" همراه با میکاپ و مِش
تازگیها بهترین راه درآمدزایی است
جای پایت بهترین آبوهوای نقشههاست
هر جزیره در هوایت نام آن هاوایی است
پیش قند بوسههایت تا کمر خم میشود
شاه قاجاری که نقش استکان چایی است
گوشوارت توامان گیلاس همرنگ شراب
درصدی از این دو قطره آخر گیرایی است
با خیالت مینوازد ضرب و تصنیفش ملوک:
نرمنرمک تا لب چشمه، قدی "رعنا"یی است
نازخاتون! چشم برنو! مو دماسبی! کج کلاه!
بختیاری زادهای یا ایل تو قشقایی است؟
تازه میفهمم چرا مانده خدا تنها هنوز
هرکسی که عاشقت شد، چارهاش تنهایی است!
#شهراد_میدری
بر امید آنکه یکدم او طبیب من شود
هرکجا دردیست میخواهم نصیب من شود...!
#سحابی_استر_آبادی
پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد
پشیمان تر کسی که عشق خود را برملا کرده!
#طیبه_عباسی
غرق در حسرت
اینچنین ویران نکن کاشانهام را با غمت
تار کردی کلبهی ویرانهام را با غمت
اندکی برگرد وقتی بی تو مجنونم چنین
غرق در حسرت نکن افسانهام را با غمت
شاعرت را مست کن با چشم زیبایت کمی
خسته کردی واژهی دیوانهام را با غمت
کاش در میخانهات یک ذره دریابی مرا
روز و شب خالی نکن پیمانهام را با غمت
با نبودت غرق در دنیای تاریکم نکن
از چه رو دلگیر کردی خانهام را با غمت
مهدی ملکی
🌸🌱
پا به پا کردم و جان کندم و گفتم آخر
دوستت دارم و گفتی نظر لطف شماست...😒😩
#زیبا_پالیزبان
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
در همه عالم چنین عشقی که دید
نارسیده یک لبی بر نقش جان
صد هزاران جانها تا لب رسید
َ#مولانا
🌸🌱
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
راه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ای
من برای رد پاهایت خیابانم هنوز...
━━━━💠🌸💠━━━━
#علی_صفری
اوایل حسرت و لرزش اواخر در تب گیجی
دلم را دست تو دادم تو گفتی از دل اخراجی
تو میدانی که من وابسته ات هستم ولی افسوس
نداری قصد دل دادن که یعنی مرگ تدریجی
اگر خیری برایم داشتی باید که میماندی
ولی اکنون ببین افتاده ام در وضع بغرنجی
اگر هم دوست دارَم بوده ای روزی که میگفتی
نه در اشعار پنهانی نه با تصویر شطرنجی
اگر مشتاق دیدن بود می آمد اگر هم نه
همین وضعی که میبینی منم آن عشق اخراجی
#سید_طباطبایی
اگر نامهربان بودم حلالم کن خداحافظ
اگر بار گران بودم به چالم کن خداحافظ
اگر ناراحتی از من اگر یک غصه هم داری
بزن بر صورتم سیلی زوالم کن خداحافظ
زبانم لال اگر روزی بدیدی از منم خیری
فراموشش بکن اصلا محالم کن خداحافظ
#سید_طباطبایی