eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چه صادقانه برایت غزل سرودم و تو چه بی ملاحظه گفتی: چقدر بیکاری!
تنم چوشمع سیاهی بسوخت پروانه. به خواب رفت بدنم در هوای ویرانه. سیاه پوشم وسرخست رخم ز دیدن تو. چنین نشانه بنامند بزم شاهانه. 🌹🌹🌹
هر ڪسی در حرم نشد محرم راز عاشقی سوخته دل باید و اخلاص و نیاز
هدایت شده از اشعار حسین مرادی
زیبایی ات برده درون حاشیه راحیل را بر هر زبان آورده ای تکبیر را تحلیل را از چشمه ی مضمون چشمت سیل آسا و مهیب انداخت از رونق غزلهایی که گفتم نیل را تاوان برای با توبودن را پذیرفته دلم هرچند دشمن سازدم هم دوستان هم ایل را از دوری اش از حسرتش از تاسحر بیداری ام چشمان تو بدنام خواهد کرد عزرائیل را با شعرهایم شهر شد آشوب و بی شور و شعف میماند آه سینه سوزم صور اسرافیل را
از بس که ‌ر‌ئو‌ف و ‌مهر‌بانی یا ‌ر‌ب تو ملجأ هر پیر و جوانی یا رب هرگز نشنیده ‌ا‌م گنه ‌کاری را از خانه‌ی ر‌حمتت برانی یار‌ب
. یارب ببین که نادم و زار از رهایی‌ام بال مرا ببند که جلدت شوم به‌زور ✍️
زین توبه که صدبار شکستم، توبه
من صید دیگری نشوم، وحشی توام اما تو هم برون مرو، از صیدگاه خود
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت راه عروج تا ملکوت سما گرفت بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت حاجت گرفته سائلت اما نمی رود از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت از درگه شما به خداوند می رسیم بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت: عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف ✍ شاعر ✒️
. ای غایب از نظر که دل ما سرای توست با ما بیا و از سفر آسمان بگو امشب دلم گرفته و محتاج رحمتم یک "یا مُجیر" جای منِ خسته‌جان بگو ✍️، ماه رمضان ۱۴۴۳ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روحی ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷
خبر آمد که کسی صبر و قرارش شده است مثل من عاشق لبخند و وقارش شده است برده دل از نفس و زندگی ام، آخر سر نفسش ،زندگی اش ،دار و ندارش شده است دست در دست هم و زندگی ام رفت به باد آخرین خاطره ام سوت قطارش شده است وای بر حال دل باغ زمستان زده که قرعه ی سیل و عطش سهم بهارش شده است مثل روحی که شب جمعه به عشق خیرات شادمان آمده و فحش نثارش شده است شده دل فاتحه خوان خود و یکبار دگر نا امید از همه ی ایل و تبارش شده است کاسه ی چینی احساس که نه بنویسید شاعری غرق ترک سنگ مزارش شده است @gida13
----«یا صاحب الزمان (عج)»---- روزی که یادی از تو در،اندیشه و کردار نیست آن روز اقبالِ خوشی،با عاشقانت یار نیست حس گر نگردی در دلی،آن دل ز انوارِ خدا در روزهایِ مابقی،آکنده و سرشار نیست حتی به شعرِ شاعرِ،اهلِ ولایت،بی سخن از ذکرِ نامِ اعظمت،زیباییِ گفتار نیست گل باشی و با بودنت،عالم گلستان می شود بی عطر و بویت تازگی،در پهنه یِ گلزار نیست دلداده یِ آواره ات،وقتی که دلتنگت شود غیر از دعا سویِ خدا،او را مجالِ کار نیست گر همنشینِ گلشنت،گردد به لطفِ ایزدی زان پس گلی گردد در او،نقش و نشانِ خار نیست تا غائبی از دیده اش،اندوهِ او باشد فزون شور و نشاط و شادی اش،جز لحظه یِ دیدار نیست خورشید و ماهِ آسمان،هستی و گر ظاهر شوی دیگر نشانی از شبِ،تاریک و سرد و تار نیست