eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
در شأن روی ماهت شعر و غزل نداریم ایهام و استعاره، ضرب المثل نداریم قند و عسل برایت، تشبیه ناقصی هست آقا ببخشمان که غیر از عسل نداریم
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است خاکی‌ست مزار او ولی محترم است می‌خواسته زائر حسینش باشیم این است دلیل اینکه او بی حرم است * از برکت سفره‌اش کرم ساخته شد از غربت او واژه‌ی غم ساخته شد زود است که از بقیع فریاد رسد مردم! بشتابید حرم ساخته شد * از خوان کریم آب و نان می‌گیرم با بردن نام او توان می‌گیرم من روزی اربعین هرسالم را در نیمه‌ی ماه رمضان می‌گیرم شاعر:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم : أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وُلْدِي وَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي  و لو کان العقل رجلا لکان الحسن اگر عقل در قالب انسانی جلوه‌گر شود، آن انسان حسن خواهد بود . . فرمود نبی : حسن ز من می باشد فرزندِ من و پاره تن می باشد گر عقل به شکل مرد ظاهر گردد آن مرد بدون شک حسن می باشد ۱۴ رمضان ۱۴۴۳
برکت نان بخاطر حسن است، شاطران از قدیم می گویند تاجران بزرگ،صبح به صبح، زیر لب "یاکریم" می گویند سائل از شرم در زدن بیگاه، خادم از خاکروبی درگاه بی نیازند، من نمی گویم! آفتاب و نسیم می گویند نه دری داری و نه دربانی، نه پس هفت پرده پنهانی زایران حاجتی اگر دارند به خودت مستقیم می گویند مرقد ساده ی تماشایی! با تمام وجود تنهایی از تو با این وجود می ترسند! نرده های ضخیم می گویند خواستی تا بخاطر زهرا نگذارند خلق پا اینجا پس تو هم یک مدافع حرمی، عقل های سلیم می گویند
خِشت اول را اگر زهرا (س) گذارَد در بقیع تا ثُریّا می رود دیوار ایوان حسن (ع)"
نیمه‌جان، چرخ‌زنان، توبه‌کنان، عاشق شد داد و بیداد! دلم در رمضان عاشق شد مردم شهر به تسبیح و دعا مشغول‌اند دل من تشنه و تسبیح‌زنان عاشق شد عشق، ای عشق! به من جرأت گفتار بده مرد آن است که از راه زبان عاشق شد می‌توان با دهن روزه چنین مستی کرد می‌توان پیش نگاه دگران عاشق شد دم افطار، سر زلف تو را می‌بوسم می‌توان با تو چنین کرد و چنان عاشق شد بی‌گمان ماه تویی، ماه‌تر از ماه تویی آمدی بر لبه‌ی بام و جهان عاشق شد... 🌙🌹❤️
با خُلق حسن کسی نمانَد گمراه از بخشش او تمام خلقند آگاه پیچیده صدای زمزمه در افلاک لا حول و لا قوة الا بالله...⚘
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن هزارشکر که نام تو بر زبان من است "حسن" قشنگ‌ترین واژه‌ی جهان من است تمام شهر سر سفره‌ی ضیافت اوست که روزی همه‌ی خلق از کرامت اوست اگر چه خم نشده پیش هیچ‌کس، اما همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب! اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق جواب آن‌همه بی‌حرمتی به ساحت اوست "سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی جمل نمونه‌ای از قدرت و شجاعت اوست فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست مرا به حج چه‌نیازی‌ست تا حسن دارم اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشا به حال هر آن‌کس که شاعر حسن است همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد همیشه گفته‌ام از تو ولی کم است حسن غلام کوی تو آقای عالم است حسن کریم اوست که در اوج بی‌مرامی‌ها نشسته است سر سفره‌ی جزامی‌ها که نیک‌نام‌ترین است و خورده‌اند قسم به نیک‌نامی او کل نیک‌نامی‌ها کج است گردن‌شان پیش او، چرا که شدند به احترام حسن محترم گرامی‌ها غلام آل علی باش چون که می‌ارزد به پادشاهی عالم همین غلامی‌ها در این مقام که شهرت در اوج گمنامی‌ست همیشه در پی گمنامی‌اند نامی‌ها به یک نگاه کریم تو می‌شود شیرین برای دشمن تو اوج تلخ‌کامی‌ها همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها " چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن" تو را که دیده غم از شوق ریشه‌کن شده است همه اویس شدند و جهان قرن شده است برای هرکه تو را دیده نیست جای گله که هم‌ردیف ترانی همیشه لن شده است زبان شعر کم آورده است هرجایی که از فضائل بسیار تو سخن شده است به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است حرام باشد اگر دست بی‌وضو بزنم به هر نگین که مزین به یاحسن شده است مگر به خواب ببیند شترسوار جمل کسی حریف تو در جنگ تن‌به‌تن شده است! تمام شهر برای حسین سینه زدند ولی حسین برای تو سینه‌زن شده است‌... امید ما کرم توست یا امام‌حسن زیارت حرم توست یا امام‌حسن
امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی
نشستم گوشه‌ای از سفره همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می‌شود آزاد در دینت معزالمومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون که می‌چینند مضمون آسمان‌ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی‌گشتند خدا واداشت جبراییل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
حاج محمود کریمی_۲۰۲۲_۰۴_۱۶_۱۶_۴۲_۳۳_۰۰۶.mp3
14.79M
🎈 منه دیوونه برات هلاکم یا حسن‌بن‌حیدر ❤️ حاج_محمود_کریمی ♥⃢ ☘
💐💐 شبیه فاطمه دارد هوای دشمن و دوست همیشه چشمه ی الطاف او بُوَد جاری رسیده بر همگان بخشش و عنایت او سه بار خرج خدا شد تمام ثروت او
ممنون ارسالی هاتون عالی👌👌👏👏👏👏🌹🌹🌹🌹 سلااااااااااام.شبتون بخیر
غزلی تقدیم به مولی الکریم امام حسن مجتبی علیه السلام مرام و معرفتش مادرانه بود حسن به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن نجف برای علی، کربلا برای حسین مدینه خادمی مادرش نمود حسن تمام راه نجف تا به کربلا دیدم نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن گمان کنم که به گوشم بجای لالایی به گریه مادرم آهسته می سرود حسن کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن به روی باز شده همدم ِ جزامی ها کریم شهر مدینه خدای جود حسن همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن زمان دفن چه خالی نمود عقده خویش خدای نگذرد از آن زن حسود حسن به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن سلااااام سحرتون سرشار از عطر دعا و مناجات میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام تبریک و تهنیت 🌺🕊🌺
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است . 🔸شاعر: =========================== 🔹
نیمه‌جان، چرخ‌زنان، توبه‌کنان، عاشق شد داد و بیداد! دلم در رمضان عاشق شد مردم شهر به تسبیح و دعا مشغول‌اند دل من تشنه و تسبیح‌زنان عاشق شد عشق، ای عشق! به من جرأت گفتار بده مرد آن است که از راه زبان عاشق شد می‌توان با دهن روزه چنین مستی کرد می‌توان پیش نگاه دگران عاشق شد دم افطار، سر زلف تو را می‌بوسم می‌توان با تو چنین کرد و چنان عاشق شد بی‌گمان ماه تویی، ماه‌تر از ماه تویی آمدی بر لبه‌ی بام و جهان عاشق شد... 🌙🌹❤️
مهربان تر از شما ماندم که پیدا می شود؟ یا کسی در این جهان مثلِ تو آقا می شود؟ ای طبیبِ دردها،با کوهی از درد آمدم دردِ من با گوشه ی چشمت مداوا می شود با دمت بر مرده ای گر جان دهی، خیزد ز جا بی برو و برگرد بعد از آن مسیحا می شود پیشِ تو مانند طفلی بی پناهم یا رءوف آخرش پرونده ام با دستت امضا می شود اندک اندک لطف و الطافِ شما در روزگار بی امان گل می کند مانند دریا می شود ضامن آهو قسم بر آهوانِ مضطرب آهویِ قلبم دخیلِ خاکِ پاها می شود با همین خُلقِ عظمیت ، خوب وبد باهم بخر آدمِ بد هم زمانی جزء منّا می شود می دهم بر مادرت سوگند، دستم را بگیر حاجتِ هر کس روا با اسمِ«زهرا» می شود حضرت سلطان،علی موسی الرضا،دل خسته ام مطمئنم بابِ لطفت بر رویم وا می شود ✍ شاعر ✒️
🌿 نیمهٔ ماه است و دستم خالی و رویم سیاه حقّ زهرا مادرت اُنظُر الیَّ یا حَسَن
پانزده مرتبه هر بار سحر مے اید باز از کنج دلم نام تو در مے آید جا داشت که این مصرع جهانے بشود شال سبزت به تو آقا چقدر مے آید...
"سحر پانزدهم" ذکر منِ بی سروپا شده العفو به حق "حسن" و "خون خدا" من که از دوری این فاصله ها خسته شدم می شود در "حرمت" روزیِ من اشک و دعا؟
قبل تو تنهایی ام بی دغدغه، بی حرف بود.. بعد تو تنهاییم با شعـر قسمت گشته است..
باید بِچشَد عذاب تنهایی را فردی که ز عصر خود فراتر باشد...
تا نگاهم بکنی از هیجان خواهم مرد! آنکه با چشم خود آدم بکشد قاتل نیست؟
. منم آن عاشقِ عشقت که جز این کار ندارم ... 🌿
بمیــــــرد دل چو دلداری نبیند بکاهد جان چـــون نبود جان فزایی بنالــــم بلبل‌آسا چـــــون نیابم ز باغ دلبــــــران بــــــوی وفایی...