eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
52 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
آنجا که عشق خيمه زَنَد، جای عقل نيست غوغا بود «دو پادشه اندر ولايتی»
کوزه ها استاد اخلاق اند و درس کظم غیظ خشم داغِ آب را در خود فروکش میکنند
وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی چشمِ بد دور! غزل‌خوان شده باشی جایی بله! یک روز تو هم حال مرا می‌فهمی چون ‌که در آینه حیران شده باشی جایی بی‌گناهی‌ست که تهمت زده باشند به او باد، وقتی‌که پریشان شده باشی جایی ماهِ من! طایفه‌ی روزه‌بگیران چه ‌کنند؟ شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی صورت پنجره در پرده نباشد از شرم کاش! وقتی‌که تو عریان شده باشی جایی من نشستم بروی مِی بخری برگردی ترسم این است مسلمان شده باشی جایی! 🌹🌹🌹
وفا ندیده ام از بَـس بـه ما جفا کـردند ســـلام ما بـرسـانــیـد اگـــر وفا دیدید
گاه‌ در چشمِ تر و گه‌ در مژه، گاهی‌ به خاک همچو اشک ناامیدی خانه بر دوشیم ما
مثل شمعی تا سحر با چشم گریان، در سکوت بس که فکر شعله‌ور داریم، بیداریم ما
تـو مرجــانی تـو در جــانی تـو مرواریــد غلتـانی اگر قلبم ، صدف باشـد میــان آن تـو ، پنهــــانی
ژولیده نیشابوری را گفتند فی البداهه شعری در مقام حضرت عباس علیه السلام بسرای که ۵ بار کلمه «چشم» در آن باشد. و او شعری با ده " چشم " سرود: 👇👇👇 چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم، چشم ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود...
از عشق چه تصویر جدیدی بنویسم؟ چشمانِ تو مربوط به این حاشیه‌ها بود!
بیمی به دل ز مرگ ندارم که زندگی جز زهر غم نریخت شرابی به جام من گر به من تنگنای ملال آور حیات آسوده یک نفس زده باشم حرام من تا دل به زندگی نسپارم به صد فریب.....
لَبخند زدی، قالبِ شعرِ من عوض شد در شعر من اِنگار، اَلَم شَنگه به پا بود...
توانگرا دل درویش خود به دست آور که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
گذارت کوچه ی بن بستم افتاد به لبخند تو چشم مستم افتاد به رسم جاذبه گفتی به من سیب به رسم عشق، دل از دستم افتاد ┄┅─═◈═─┅┄
دوست دارم شمع باشم، در دل شب‌ها بسوزم روشنی بخشم میان جمع و خود تنها بسوزم شمع باشم، اشک بر خاکستر پروانه ریزم یا سمندر گردم و در شعله بی‌پروا بسوزم لاله‌ای تنها شوم، در دامن صحرا برویم کوهِ آتش گردم و در حسرت دریا بسوزم ماه گردم، در شب تارِ سیه‌روزان بتابم شعله‌ی آهی شوم، خود را ز سر تا پا بسوزم اشکِ شبنم باشم و بر گونه‌ی گل‌ها بلغزم برقِ لبخندی شوم، در غنچه‌ی لب‌ها بسوزم یا ز همّت پَر بسایم بر ثریّا همچو عَنقا یا بسازم آنقدَر با آتشِ دل تا بسوزم... ‏ 🌹🌹🌹
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سحرتون بخیر🌸
سحری کاش به ایوان نجف سجده کنم مرمر صحن تو را با مژه جارو بکشم عشق یعنی که به ایوان نجف تکیه دهم از سحر تا دم افطار فقط هوو بکشم
سحر از هفدهم بگذشت و امشب دلم از غربت حيدر چه خون است فضاے شهر کوفه این سحرها پر از انا الیه راجعون است...
یک سحر رفت،که دیدار قیامت دارد به پشیمان و پریشان چه شباهت دارد لا اقل عمر پر از غفلت من با سر و پا کاش گویند که این بنده ارادت دارد یا که کوتاه بیا یا که بمان جان برود شهد شیرین شدهٔ عشق روایت دارد ای خوشا بر دل پاک همه آنانی که روز حسرت ز حسین مهر زیارت دارد
حتی اگر از مال، مالامال باشد نزد تو باید قد آدم دال باشد عبد پشیمان آمده آغوش وا کن مگذار بیش از این پریشان حال باشد اقرار معصیت چرا میخواهی از من بهتر همین که عبد نادم لال باشد اشکی بده محصول باغم پا بگیرید ارزش ندارد میوه وقتی کال باشد وقت گدایی از کریمِ آبرودار خوب است سائل اهل قیل و قال باشد گرچه گناهی در خور عفوت نکردم اما همین عصیان پر از اشکال باشد چشم امیدم روز محشر سوی زهراست مادر همیشه در پی اطفال باشد زهرا خبر دارد که مجنون الحسینیم به خدا قسم این بهترین اقبال باشد پرونده ی ما دست او باشد تمام است هر مشکلی را فاطمه حلٓال باشد این گریه از خوف خدا خوب است اما اشک محرم بهترین اعمال باشد پس تا توان داریم گریان حسینیم در روضه ای چون صحبت از گودال باشد مردی که روزی زینت دوش نبی بود انصاف بُوَد آیا تنش پامال باشد ای نامسلمان ها کمی آزاده باشید ذبح کدامین دین به این منوال باشد زینب به سوی خیمه ها برگشت و میگفت ای وای اگر پای کسی خلخال باشد لبریز بغضیم و امید ما همین است سال ظهور منتقم امسال باشد : ❤️ سر فدای قَدَمَت، ای مَه ڪنعانی من قَدَمی ‌رنجه ڪن،‌ ای دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تڪرار نبودن هایت غیبتت ‌سخت ‌شد از دست‌ مسلمانی من سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
گفتی که گنه کنی به دوزخ برمت این را به کسی گو که تو را نشناسد پ‌ن: إِلٰهِى إِنْ أَخَذْتَنِى بِجُرْمِى أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ | خدایا! اگر بر جرمم بگیری من نیز تورا به عفوت بگیرم🌱 📖مناجات شعبانیه
به مناسبت سالروز ساقی بدر شدی، شرح مقامت کردند اهل توحید چنین نقل کرامت کردند در شب هفدهم ماه عزیز رمضان سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک دل خود را همه دربست به نامت کردند برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی ساقیان دو جهان سجده به جامت کردند صبح فردا شد و آن ها که مقابل بودند با رجزخوانی ات، احساس ندامت کردند تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت شرح برپایی تصویر قیامت کردند آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند خودشان را همه ی عمر ملامت کردند ** غیرت الله نبودی که ببینی در طف چه ستم ها که به اولاد کرامت کردند یک نفر داد زد از عمد در اطراف حسین لشگری حمله سوی اهل و خیامت کردند به حسینت به خدا هیچ کسی آب نداد پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند شاعر:
هدایت شده از اشعار حسین مرادی
آنچنان مستم نموده دیدن چشمت که شب تا سحر از شعر هایم شهر را مجنون کنم
هدایت شده از اشعار حسین مرادی
با دو دیوان شعر فاخر از نگاهت میروم از حسادت هر چه دختر هست را دلخون کنم
هدایت شده از اشعار حسین مرادی
آنچنان خوبی که از سرمستی هر بوسه ات جز تو هرچیزی که باشد از دلم بیرون کنم