هر چه منت می کشم ، کمتر به باور می رسی...
دوستت دارم ،اگر سوگند می خواهد بگو
#فاضل_نظری
.
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم ..
#سعدی🌿
در اُردیبهشت
تا میتوان دچار باید شد به یکدیگر
هوایش جان میدهد برایِ دلدادگی...
#علی_قاضینظام
🖇💌
چیزی از این بهار در آغوشِ من کم است
تو نیستی و یک سَره اُردیجهنم است...
#فاطمه_شمس
🖇💌
تـو را نَدیـدهام حتی به لحظهای اما
دلم برای کَسیکه نَدیدمش تَنگ است...
#علی_سلطانی_وش
«باران مرا به حال عجیبی دچار کرد»
گویی خدا برای کسی اشک سرد ریخت
#سید_طباطبایی
داشتم با مامانبزرگم حرف میزدم و پرسیدم: خواستگاریتون لباس چی پوشیده بودید؟ گفت: اووووو برای ۶۰_۵۰ سال پیش یادم نیست. بابازرگم از تو آشپزخونه داد زد: پیرهن و روسری طوسی با چادر سفید گل صورتی : )
🖇💌
دائما در زندگی چون ساحلی آرام باش
تا چنان دریا بماند بی قرارت هرکسی...
#فرامرز_عرب_عامری
گفت میدانی تو اصلا راه ابریشم کجاست؟!
گفتم: آری شانه هایت زیر موهای سیاه...
با تمسخر گفت: الحق شاعران دیوانه اند
یا پناهی می شوی یا آخرش بی سرپناه
#احمد_جم
بیخبر از هم دگر آسوده خوابیدن
چه سود...
بر مزار مردگان خویش نالیدن
چه سود؟!...
زنده را تا زنده است باید به فریادش
رسید...
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن
چه سود؟!...
#شیخ_بهایی
.
به نهنگی که به عشق تو به ساحل زده است
گفتن واژه ی «برگرد» کمی دیر شده
اینکه من سمت تو راهی شده ام مشکل نیست
مشکل اینست، دلت از دل من سیر شده
#سعید_خاکسار
.
نامه هایم چشم هایت را اذیت می کند
درد و دل کردن برایِ تو حضوری بهتر است....
#حامد_عسکری
خون دل می نوشم و شعرم تجلی می کند
دوستانم غافل از مفهوم "به به" می کنند
#عبدالجبار_کاکائی
زنی چنین که تویی جز تو هیچکس زن نیست؛
و گر که هست پسندیدهی دل من نیست..!
#حسین_منزوی
فقط با شوق می خوانی و از دردم چه می دانی؟
تو جان می گیری از شعری که من را بارها کشته...
#فرامرز_عرب_عامری
من که از حافظه ی شعر خودم هم رفتم
تو چرا دلخوش هم بستری بیت منی؟
آنچنان در منی و دور که می پندارم
وصله ای هم تنی و نا تنی پیرهنی
#آرش_مهدی_پور
تا توانی به خرابی من ای عشق بکوش
من نه آنم که ازین پس دگر آباد شوم
#نشاط_اصفهانی
عبور کردم از عشق و عاشقان دانند
که در طریقتِ ما، رد شدن گذشتن نیست
#نوید_کلانکی
در ؏ــشق
قرار بیقرارےست
بدنامی عشق نامدارےست
چون نیست شمار عشـق پیدا
مشمر ڪه شمار بیشمارےست...!!
#حضرت_عطار
رفته ام من سالها از خاطرات اینو آن
یک سراغ ساده هم از ما نمیگیرد کسی...
#شهریار...
در خرابہ هاے عاشقانہ ام هیچ چیز
سر جایش نیست
جز خیال تو...
#محمد_بشیرے...
من دلخوشم به سوختن و دوست داشتن...
با خون دل حکایت حرمان نگاشتن....
عاشق نگشتهای و ندانی چه عالمی است،
از دست دوست، سر به بیابان گذاشتن !...
#فریدون_مشیری
در سینه نشانده یڪ دل سنگی را
هی زیر سوال برده یڪرنگی را
ای ڪاش شبیه من گرفتار شود
تا هضم ڪند معنی دلتنگی را
#محمدجواد_منوچهری