eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است مثل این قافیه گل می‌کنم آن وقتی‌که شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است حال من حال جوانی است که در پای ضریح مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟! نامه‌اش دیرزمانی است که تو افتاده است از سه باری که قرار است یکی هم کافی است احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است آهویی آمده با پای خودش در دامت این چه صیدی است که دلباخته صیاد است به طمع آمده‌ام، باز عطش آوردم به امیدی که بنوشانیم آبی با دست آنقدر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است
رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین چو من یک حرف گویم، گوییم بسیار می‌گویی... 😔
همه شب با دل دیوانه خود در حرفم... چه کنم ، جز دل خود نامه بری نیست مرا!
تو گل ناز منی گر همه خار جگرند باش با من که همه رهگذران می‌گذرند
اگر این داغ جگرسوز که بر جان منست بردل کوه نهی سنگ به‌آواز آید...
گر نریزد عشق، خون عقل را، از عجز نیست داغ نامردی است خون صید لاغر، تیغ را
پنجشنبه ها ؛ به خاڪ دلم میروم به بغض شعری زِ عشق، از غمِ تو خیرات میڪنم ...
برایت‌شعر‌می‌خوانم‌نگاهم‌می‌کنی‌تنها از‌اول‌هم‌نباید‌دل‌به‌عکسی‌کهنه‌می‌بستم
حال من حال مریضی ست که در کشتن او درد و درمان و طبیبش همه همدست شدند
اگر "خط" خوشی دارم تمام علتش این است... که "خط" چشم هایت را همیشه "مشق" میگیرم
مفهومِ هر نوشته و تصویر و خط تویی حدِّ اقلّ و اکثر و حدِّ وسط تویی غیر از تو هیچ نیست به جسم و روانِ من حس می کنم تمامِ وجودم فقط تویی.
خیالِ از تو نوشتن نداشتم امـا رسید یاد تو از ره، قلم بهانه گرفت
در عشق دو چیز است که پایانش نیست اول سر زلف یار و اخر شب ماست...
نیستی کم! نه از آیینه نه حتی از ماه که ز دیدار تو دیوانه ترم تا از ماه!
‏چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی چون که به بخت ما رسد این همه ناز می‌کنی 🚶🏿‍♂
مرایک‌باردیگرگوش‌کن‌از‌عشق‌می‌گویم زبان‌ِچشم‌هایم‌را‌نمی‌فهمی‌مگر‌جانم؟!
من که آواره شدم حال کجا آباد است مثل بیمار‌ ضعیفم به دلم فریاد است تلخ کردید چرا کام مرا جای عسل کوه کندم غم شیرینِ دلم فرهاد است اشک در گونه‌‌ و چشمم به عطش خشکید باز زندگی در نظرم مرگِ چروک افتاد است دکترم با پدرم بر سرِ اهدا بحث کرد زود امضا بده سید شبمان میلاد است عضو سالم به فلانی و فلانی بنویس چشم ها منتظرانند که آن میعاد است‌ معترض شد پدرم گفت که امضا نکند آنکه در بستر و بیجان شده هم اولاد است 🌸آنقدر حرف زیاد است خودم خسته شدم خوب شد حوصلهٔ پنجره از فولاد است🌸 رفته ام تا دم مرگم که نجاتم دادند مرده بودم که شفایم همه در اسناد است تا توسل به رضا کرده همانجا پلک رفت مرگ گویی که خجالت زده از بنیاد است در کما،دیدهٔ بیدار کمی نور بدید مرتضی را به رضاجان بخدا امداد است من هنوزم که دلم میل حرم میکُنَدش دعوتم میکند آقا به حرم....استاد است
میشود آقا بیایی خواب من محض خدایت جابجا کردم ببین محض رضا محض خدا را دیده ام برنامه ای با یک هوای خاص و جذاب چون پسر تعریف میکردش به شیرینی شمارا گر نپوشی بر تن این آرزو رخت اجابت منتظر هستم ببینم،روزِ دیگر آشنارا
چشمان تو صد طعنه به شیطان رجیم است لب‌ها چو عقیق جگری "ناز و حجیم" است "اَسْتَغْفُرُالله" از این مدح که گفتم می‌بوسمت این‌بار، خداوند رحیم است
چشم شیطان به همین معرکهٔ پیران است سرنوشت سر او بر لب شمشیران است عنکبوتی که تورا وسوسهٔ جایزه کرد لانه اش چند صباح دگری ویران است دل خود را به همین ،،،کَن،،، تو نزن صابون چون آنکه بر نقش یهودی زده سنگ ایران است من بنازم به تو سلطانِ دل مملکتم حفظ آهو عملأ دست خود شیران است
فکر کن صحن غدیر از طرف باب جواد تو بیایی بشوی خطبهٔ در زیر رواق چگد گشنگه تو حرم امام رضا عشقتو پیدا کنی😍😍
مثل یک بوسه لب دوزِ جگر سوز قشنگ وسطِ جمعیت و کوچه گرفتن داری ...!!!
🍃 برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست بهشت لطف کـریمـان بها نـمی‌خـواهـد