شنیدهام زِ پنجره سراغ من گرفتهای
هنوز مثل قاصدک میانِ کوچه پرپرم
#حسین_منزوی
سوز دلم حکایت ساز تو میکند
لب بر لبم بنه که برآرم چو نای وای
جز نیک و بد بهجای نماند چه میکنی
نه عشق من نه حسن تو ماند بهجای وای
#شهریار
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت...میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود...به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم ...
حسین منزوی
اے فراموشے ڪجایے تا به فریادم رسی
باز احوال دل غم پرورم آمد به یاد
#بیدل_دهلوی
دل من در هوای روی فرخ
بود آشفته همچون موی فرخ
بجز هندوی زلفش هیچ کس نیست
که برخوردار شد از روی فرخ
سیاهی نیکبخت است آن که دایم
بود همراز و هم زانوی فرخ
شود چون بید لرزان سرو آزاد
اگر بیند قد دلجوی فرخ
بده ساقی شراب ارغوانی
به یاد نرگس جادوی فرخ
دوتا شد قامتم همچون کمانی
ز غم پیوسته چون ابروی فرخ
نسیم مشک تاتاری خجل کرد
شمیم زلف عنبربوی فرخ
اگر میل دل هر کس به جایست
بود میل دل من سوی فرخ
غلام همت آنم که باشد
چو حافظ بنده و هندوی فرخ
#حافظ
غير تو خيرى نديدم از دعاى هيچكس
يا خدايى كه تو دارى يا خداى هيچکس
مرگ هم زیباست وقتی با خدا طی کرده ام
من بهجای تو بمیرم، تو بهجای هیچکس
من حبابی کوچکم، از دار دنیا غیرِ تو
در دل تنگم ندارم جا براى هيچكس
از تو می گویند دائم با زبان بوسه ها
ماهیان از پشت شیشه با صداى هيچكس
گریه کن، دشنام ده، دلگیر شو، اما بمان
هيچ كس اينجا نمى ماند به پاى هيچكس
#سیدتقی_سیدی
عشق شادی است ، عشق آزادی است
عشق آغاز آدمیزادی است...
عشق آتش به سینه داشتن است
دم همت بر او گماشتن است...
عشق شوری زخود فزاینده است
زایش کهکشان زاینده است...
تپش نبض باغ در دانه است
در شب پیله، رقص پروانه است ...
زندگی چیست ؟ عشق ورزیدن
زندگی را به عشق بخشیدن
زنده است آن که عشق می ورزد
دل و جانش به عشق می ارزد..
# هوشنگ ابتهاج
دل تو را دوستتر از جان دارد
من از آن دوستترت میدارم......!!
#اوحدی_مراغهای
به وقت صبح دل را تازه یابی
همه ذرّات در آوازه یابی
به وقت صبح دل را شاد گردان
حقیقت جان و دل آباد گردان
#عطار_نیشابوری
#یاحبیبالباکین...
هرجا که کارزارِ جنون سوت و کور بود
خواندم دو بیت مدح تورا، ازدحام شد!
#سیده_تکتم_حسینی
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نيستند
درد بی درمانشان را درد درمان میکند
#مژگان_عباسلو
آبادی شعر 🇵🇸
اعضای محترم کانال بنده هم راهی کربلا شدم حلال بفرمایید خدانگهدار ✋
التماس دعا مدیر محترم💐💐
#امام_حسین_ع_مناجات
قلب رو به قبلهام را کرد احیا پرچمت
ای نفسهایم بقربان مسیحا پرچمت
هر محرم با هزاران شوق بر تن کردهام
رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت
قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار
هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت
بس که مواج است از چندین خیابان دورتر
ماندهام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟
بر سر خورشیدِ گنبد تا میافتد سایهاش
میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت
غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود
باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت
هر فرازی دیدهام با خود فرودی داشتهاست
«هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت»
با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت
هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت
شاعر: #میثم_کاوسی
لب بسته ام ز هر چه بجز گفتگوی تو
دل شسته ام ز هر چه به جز نقش روی تو
#جلال_الدین_همایی
به وقت صبح دل را تازه یابی
همه ذرّات در آوازه یابی
به وقت صبح دل را شاد گردان
حقیقت جان و دل آباد گردان
#عطار_نیشابوری
گفتم ڪه روے خوبت از من چرا نهانست
گفتا تو خود حجابے ورنه رخم عیانست
گفتم ڪه از ڪه پرسم جانا نشان ڪویت
گفتا نشان چه پرسے آن ڪوے بے نشانست
#فیض_ڪاشانی
گفتے سپیده دم چـه دل انگیز ودلرباست
گفتم تبسم تو بسے دلرباتر است
گفتے چه دلگشاست افق در طلوع صبح
گفتم ڪه چهره ے تو از آن دلگشاتر است...
#فریدون_مشیری
دلا چو غنچه 🦋
شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شـــــاد و کش آمد
سمن صفا آورد
#حافظ💎
صبحدم چون 🦋آسمان در گردش آرد جام زر
در گمان افتم که خورشیدست یا جام شراب
جان سرمستم برقص آید ز شادی ذرهوار
هر نفس کز مشرق ساغر برآید آفتاب
#خواجوی_کرمانی 💎
خورشید شڪفته در هوایم ، به به!
با ڪترے و رقص شعله هایم، به به
صبحانه من صبح بخیرے ازتوست
با نام تـو شیرین شده چایم، بهبه
#شهرادمیدری