eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار کاشی فیروزهء قلبم تراش دست توست پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار خار گل های ضریحت دستهایم را گرفت خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار باز هم در این زیارت دست خالی آمدم خانهء تو هست کوله بار میخواهم چکار جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار کار من را سهل کرده یا سریع و یا رضا در حریمش ذکر یا غفّار میخواهم چکار کوچه و پس کوچهء دور حرم یعنی بهشت سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار ✍ شاعر ✒️
🍃 چـه زخم ها کـه نخوردم من از فراق، بیا به زخم های دلم جز وصال، مرهم نیست
گو به هرکس اربعین میل زیارت کرده است با توسّل بر رقیه او ضمانت می شود
اسیر نیست دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
قبله‌ای دارد جهان  با نامِ ایوانِ نجف در نجف دیدم که نقشِ آستانش است
با دست بسته است ولی دست بسته نیست سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست
🕊🥀🕊 رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم درد تو را به دارو و درمان نمی دهم زخم تو را به مرهم و خاک تو را به مُشک خار ره تو را به گلستان نمی دهم سنگ غم تو، شیشه ی قلب مرا شکست این سنگ را به گوهر غلطان نمی دهم عمری به بزم روضه ات، اُلفت گرفته ام این روضه را به روضه ی رضوان نمی دهم من با محبت تو، در این عالم آمدم والله بی محبت تو ،جان نمی دهم مهر تو را به مهر و مه و آسمان دهم؟! هرگز! خدا گواست به قرآن نمی دهم یک قطره اشکْ در غم تو هستیِ من است این قطره را به بحر خروشان نمی دهم از کودکی به بزم عزایت گریستم این گریه را به صد گُل خندان نمی دهم منْ گوشه گیر مجلس اُنس تو بوده ام این گوشه را به عالم امکان نمی‌دهم منْ خاک آستان حبیب تو ، «میثم» این رتبه را به افسر شاهان نمی دهم سلاااااااااام سحر شنبتون، مملو از عطر دعا و مناجات نماز شب را به نیت ظهور و فرج مولا صاحب الزمان عج بخوانیم التماس_دعای_فرج 🤲 🕊🏴🕊
‌ ‌ای ابر دل گرفته ی بی آسمان بیا باران بی ملاحظه ی ناگهان بیا چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر ای جان فدای چشم تو با قصد جان بیا مگذار با خبر شود از مقصدت کسی حتی به سوی میکده وقت اذان بیا شُهرت در این مقام به گمنام بودن است از من نشان بپرس ولی بی نشان بیا ایمان خلق و صبرِ مرا امتحان مکن بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیا «قلب» مرا هنوز به یغما نبرده‌ای! ای راهزن! دوباره به این کاروان بیا
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باز این چه شورش است مگر محشر آمده عالی👌👌👌🌱🌱🌱
این خسوف لعنتی تا کی عذابم میدهد؟!! ماسک مشکی صورت ماه تورا پوشانده است!
آقا جواد چرا مدام حذف کاربری میزنه؟🤔 اما تو لینک ناشناس پیام میذاره😁
تو لینک‌ ناشناس پیام و سوال خصوصی برا مدیران کانال میذارید آیدیتونم بذارید😬 تا بشه جواب داد😁
شاهد رفتن یارانم و انگار که درد سهم تنها من بیچاره‌ی مغموم شده بنویسید که این عبد گنه کار خدا باز هم از قلم افتاده و محروم شده
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ به کدام امیدواری بروم به خواب بی تو... ━━━━💠🌸💠━━━━
جنگ پایان یافت بعد از تو، چهل منزل ولی عمه می‌جنگید با دستانِ بسته، بی سلاح... اربعین من نیستم، از او سراغم را مگیر این امانت دار را شرمنده‌تر از این مخواه... 🖇🏴
گرفتار شبم در پی آمده ام رادست تودیدم به آمده ام ، و گیسوی تو تا باز به پیوستند من به این شهر آمده ام
دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی... 🖇🏴
اگر که خالی‌ام از واژه‌ها، اگر سنگم چرا به گریه نگویم چقدر دلتنگم؟ _شادی روح شهدا صلوات🌹 🖇🏴
جذبهٔ شوق اگر از جانب کنعان نرسد بوی پیراهن به گریبان نرسد @yousofnaame🌷
گر ز آزردن من هست غرض مردن من مردم، آزار مکش از پی آزردن من!
گفتی که «به وصلم برسی زود، مخور غم» آری برسم گر ز غمت زنده بمانم...
این طور قبول نیست چشم هایت را زمین بگذار بیا دست خالی بجنگیم ..
شکسته بال ترینم خدای مشایه نفس زنان برسانم به پای مشایه گرفته حال دلم غرق معصیت هستم برای توبه بخوان از هوای مشایه صدای پای ملائک نوازش روح است که پر شده همه در جای جای مشایه چه حس خوب و قشنگی زیارت ارباب فدای زائر و اشک و فدای مشایه در آسمان عراقم در اوج دلتنگی شبیه ابر بهارم برای مشایه خیالِ وقت خداحافظی رسیده و من چگونه پا بگذارم ورای مشایه؟؟
دیدن روی تو ای یار سفر کرده ی من آرزویم شده , ای کاش به گورش نبرم
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را ، نگذاشتم! 👤کاظم بهمنی
كسي كه سوخته شد با غم ِ تو ساخته شد ميانِ شعله گلستان شدن به دست آمد...
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاقِ حضوریم ✍هوشنگ ابتهاج
مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم به خاک پای او کامید خاک پای او دارم به جان او کزو جان را به درد اوست خرسندی که جان داروی خویش از درد جان افزای او دارم