eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
گهی ز برق نگاهم شرر زنی که بسوزم گهی اسیر جدایی کنی مرا که بمیرم شبی که رفتی و بردی امید زندگی‌ام را قسم به جان تو کردم خدا خدا که بمیرم...
چه آمد بر سر این خانه بعد از رفتنت بانو صــدای در کـه می‌آیـــد تمــام خــانـه می‌لـرزد
می‌کشتمت! وساطت ایمان اگر نبود پروای نان و پاس نمکدان اگر نبود بی شانه‌ی تو سر به کجا می‌گذاشتم، ای نارفیق! کوه و بیابان اگر نبود؟! پیراهنم به دادِ منِ تنگدل رسید، خود سینه می‌شکافت، گریبان اگر نبود! در رفته بود این جگر از کوره، بی گمان همراهِ صبر، همتِ دندان اگر نبود! از این جهانِ سفله به یک خیزش بلند، رد می‌شدیم، تنگیِ دامان اگر نبود! می‌گفتمت چه دیده‌ام و چیست در دلم، این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست باشد! از خیر رسیدن به تو هم می‌گذرم...
ز عکسِ چهره ی خود چشم ما منوّر کن که دیده را جز از آن وجه روشنایی نیست
و شعر آخرین شفایِ اندوه آدمی... ❤️
مصرف روانگردانها از زمان حضرت مولانا رواج داشته ، مثال :😁😁 باغ سلام ميكند ، سرو قيام ميكند سبزه پياده ميرود ، غنچه سوار ميرسد 😁😕😂
آن قَدَر شِعر نِوِشتَم وَ نَخواندى كه قَلَم گُفت این قَدر عَبَث قامَـت ما را مَتَراش
چو سرمه خاکِ من از شهرِ آشنایی‌هاست ز چشمِ یار بپرسید دودمانِ مرا...
هرچند جانِ غیر شده ای، من هنوز هم... جانم‌ نگفته ام‌ به کسی‌ جز تو سالهاست!
⁣ بی تو جای خالی‌ات انکار می‌خواهد فقط!⁣ زندگی لبخند معنادار می‌خواهد فقط!⁣ چشم‌ها به اتفاق تازه عادت می‌کنند!⁣ سر اگر عاشق شود، دیوار می‌خواهد فقط!⁣ با غضب افتاده‌ام از چشم‌های قهوه‌ایت ...⁣ حال و روزم قهوه‌ی قاجار می‌خواهد فقط!⁣ حقِ من بودی ولی حالا به ناحق نیستی!⁣ حرفِ حق هر جور باشد دار می‌خواهد فقط!⁣ نیستی حتی برای لحظه‌ای یادم کنی،⁣ انتظار دیدنت تکرار می‌خواهد فقط!⁣ بغض وقتی می‌رسد، شاعر نباشی بهتر است ...⁣ بغض وقتی گریه شد، خودکار می‌خواهد فقط!⁣ چشم‌های خیسم امشب آبروداری کنید ...⁣ مرد جای گریه‌اش سیگار می‌خواهد فقط!⁣ ⁣
کسی را که برنجاند تو را هرگز نمی‌بخشم تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم
دلتنگی و تنهایی و باران و خیالش... ای حضرت پاییز کمی دست نگه دار..🍂 علی_صفری
مهمان شده ایم ناگهان، ناخوانده نسلیم که روی دست دنیا مانده هربار که آمدیم آدم بشویم عشق آمده و فاتحه مان را خوانده
صدای سوت می‌آید ولی قطار تو نیست پیاده می‌شود الان کسی که یار تو نیست بهار آمد و دنیا شکوفه‌باران شد تو سرد و خشک بمان نوبت بهار تو نیست همان که عشق و امید و قرار او بودی هزار یار گرفته است، بی‌قرار تو نیست چقدر خم شده‌ای! آه یادم آمد آه! به شانه‌های ستبرت توان بار تو نیست به کرم‌های روی شاخه‌هات دل خوش کن اگر کبوترکی روی شاخسار تو نیست به انتهای خیابان رسیده‌ای و هنوز به جز سیاهی سایه کسی کنار تو نیست چقدر خوب که ازبین جمع خودخواهان به هیچ دل نسپردی کسی دچار تو نیست در این شبی که پر از چشمکند پنجره‌ها چراغ پنجره‌ای چشم‌انتظار تو نیست برای شادی روح تو شعر می‌گویم- اگرکه شاخه‌گلی بر سر مزار تو نیست
🥀🍃 بالا ترین سِمَتِ درِ این خانه نوکری ست ایـن اعتبار حـسرت سلمـان و قنبر است 🍃
🕊🥀🕊 چهار گوشه ی دنیا برای اهل جهان جهان ما بخدا نیست غیر شش گوشه به یک سلام من آغاز می شود روزم که قبلگاه ، مرا نیست غیر شش گوشه شاعر : محمدمهدی سفیدگر
غزل شمارهٔ ۱۶۳ عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد احوال دلم باز دگر باره دگر شد عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد در حسرت روزی که شود وصل تو روزی روزم همه تاریک بر امّید مگر شد بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد هان ای دل خاقانی خرسند همی باش بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
غزل شمارهٔ ۱۹۳   بر سر من نامده است از تو جفاجوی‌تر در همه عالم توئی از همه بدخوی‌تر گیر که من نیستم هم ز خود انصاف ده تا به جهان کس شنید از تو جفاجوی‌تر هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو هرکه به نزدیک‌تر از تو سیه‌روی‌تر گفتم هستی چو گل هم خوش و هم بی‌وفا لیک نگفتم که هست گل ز تو خوشبوی‌تر بود گناه من آنک با تو یگانه شدم نیست مرا ز آب چشم هیچ گنه‌شوی‌تر تا دل من سوی توست بارگه صبر من هست به کوی عدم بلکه از آن‌سوی‌تر در صف عشاق تو کمتر خاقانی است لیک به وصف تو در، اوست سخنگوی‌تر
سایه با من همنشین و ناله با من همدم است جـام غـم بـر روی ایشان درکشم هر صبح‌دم عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان او من دل‌و‌جان پیش مهمان درکشم هر صبح‌دم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح گویم به شور و حال:سلام علی الحسین آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام ؟ زیباترین مثال سلام علی الحسین صبحتون حسینی
آدم  محنت کشیده زود گریان می شود گوشه ای پژمرده و، سردرگریبان می شود هیچ مهری، هیچ لطفی را نمی خواهد دگر بی سبب دلگیر، از این و هم از آن می شود بعد هر سختی خداوندا تو خود فرموده ای روزگار راحتی پس کی نمایان می شود؟ گریه ی پنهانی ام تقصیر من هرگز نبود قلب وقتی بشکند،آدم پریشان می شود شک ندارم،آخر این دیوار غم خواهد شکست می رسد روزی که دنیایم گلستان می شود بی پناهی های ما از درد تنها بودن است زخم های ما فقط با "عشق" درمان می شود الهام_حق_مراد_خان ‌ ‎‌
طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام ازفرجت میگفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری