چو سرمه خاکِ من از شهرِ آشناییهاست
ز چشمِ یار بپرسید دودمانِ مرا...
#فقیر_دهلوی
هرچند جانِ غیر شده ای، من هنوز هم...
جانم نگفته ام به کسی جز تو سالهاست!
#طاهره_اباذری_هریس
بی تو جای خالیات انکار میخواهد فقط!
زندگی لبخند معنادار میخواهد فقط!
چشمها به اتفاق تازه عادت میکنند!
سر اگر عاشق شود، دیوار میخواهد فقط!
با غضب افتادهام از چشمهای قهوهایت ...
حال و روزم قهوهی قاجار میخواهد فقط!
حقِ من بودی ولی حالا به ناحق نیستی!
حرفِ حق هر جور باشد دار میخواهد فقط!
نیستی حتی برای لحظهای یادم کنی،
انتظار دیدنت تکرار میخواهد فقط!
بغض وقتی میرسد، شاعر نباشی بهتر است ...
بغض وقتی گریه شد، خودکار میخواهد فقط!
چشمهای خیسم امشب آبروداری کنید ...
مرد جای گریهاش سیگار میخواهد فقط!
#علی_صفری
کسی را که
برنجاند تو را
هرگز نمیبخشم
تو با من
آشتی کردی
ولی من با خودم قهرم
#فاضل_نظری
مهمان شده ایم ناگهان، ناخوانده
نسلیم که روی دست دنیا مانده
هربار که آمدیم آدم بشویم
عشق آمده و فاتحه مان را خوانده
#محمدجواد_منوچهری
صدای سوت میآید ولی قطار تو نیست
پیاده میشود الان کسی که یار تو نیست
بهار آمد و دنیا شکوفهباران شد
تو سرد و خشک بمان نوبت بهار تو نیست
همان که عشق و امید و قرار او بودی
هزار یار گرفته است، بیقرار تو نیست
چقدر خم شدهای! آه یادم آمد آه!
به شانههای ستبرت توان بار تو نیست
به کرمهای روی شاخههات دل خوش کن
اگر کبوترکی روی شاخسار تو نیست
به انتهای خیابان رسیدهای و هنوز
به جز سیاهی سایه کسی کنار تو نیست
چقدر خوب که ازبین جمع خودخواهان
به هیچ دل نسپردی کسی دچار تو نیست
در این شبی که پر از چشمکند پنجرهها
چراغ پنجرهای چشمانتظار تو نیست
برای شادی روح تو شعر میگویم-
اگرکه شاخهگلی بر سر مزار تو نیست
#زینب_نجفی
#راجی
#فاطمیه 🥀🍃
بالا ترین سِمَتِ درِ این خانه نوکری ست
ایـن اعتبار حـسرت سلمـان و قنبر است
#صل_الله_علیک_یا_اباعبدالله 🍃
#مهدی_رحیمی_زمستان
🕊🥀🕊
چهار گوشه ی دنیا برای اهل جهان
جهان ما بخدا نیست غیر شش گوشه
به یک سلام من آغاز می شود روزم
که قبلگاه ، مرا نیست غیر شش گوشه
شاعر : محمدمهدی سفیدگر
غزل شمارهٔ ۱۶۳
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
روزم همه تاریک بر امّید مگر شد
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
#خاقانی
غزل شمارهٔ ۱۹۳
بر سر من نامده است از تو جفاجویتر
در همه عالم توئی از همه بدخویتر
گیر که من نیستم هم ز خود انصاف ده
تا به جهان کس شنید از تو جفاجویتر
هستی خورشید حسن لاجرم از وصل تو
هرکه به نزدیکتر از تو سیهرویتر
گفتم هستی چو گل هم خوش و هم بیوفا
لیک نگفتم که هست گل ز تو خوشبویتر
بود گناه من آنک با تو یگانه شدم
نیست مرا ز آب چشم هیچ گنهشویتر
تا دل من سوی توست بارگه صبر من
هست به کوی عدم بلکه از آنسویتر
در صف عشاق تو کمتر خاقانی است
لیک به وصف تو در، اوست سخنگویتر
#خاقانی
سایه با من همنشین و ناله با من همدم است
جـام غـم بـر روی ایشان درکشم هر صبحدم
عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان او
من دلوجان پیش مهمان درکشم هر صبحدم
#خاقانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح
گویم به شور و حال:سلام علی الحسین
آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام ؟
زیباترین مثال سلام علی الحسین
#ڪمیل_ڪاشانے
صبحتون حسینی
آبادی شعر 🇵🇸
دست ادب به سینه پس از هر نماز صبح گویم به شور و حال:سلام علی الحسین آغاز کار عشق مگر نیست یک سلام ؟
آقا داماد اول صبح اینو گذاشتن تو کانالشون☺️
آدم محنت کشیده زود گریان می شود
گوشه ای پژمرده و، سردرگریبان می شود
هیچ مهری، هیچ لطفی را نمی خواهد دگر
بی سبب دلگیر، از این و هم از آن می شود
بعد هر سختی خداوندا تو خود فرموده ای
روزگار راحتی پس کی نمایان می شود؟
گریه ی پنهانی ام تقصیر من هرگز نبود
قلب وقتی بشکند،آدم پریشان می شود
شک ندارم،آخر این دیوار غم خواهد شکست
می رسد روزی که دنیایم گلستان می شود
بی پناهی های ما از درد تنها بودن است
زخم های ما فقط با "عشق" درمان می شود
الهام_حق_مراد_خان
طاقتم تاب شد و از تو نیامد خبری
جگرم آب شد و از تو نیامد خبری
عاشقانی که مدام ازفرجت میگفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
#مهدی_میری
دیدن روی تو چشم دگری می خواهد
منظر حسن تو صاحب نظری می خواهد
باید از هر دو جهان بی خبرش گردانند
هر که از کوی وصالت خبری می خواهد
تا مگر تیر دعایم به اجابت برسد
ناله ام سوز و نوایم اثری می خواهد
تا که خاکستر خود وقف قدوم توکنم
دلم از آتش عشقت شرری می خواهد
روز آغاز نوشتند به بازوی خلیل
که بت نفس شکستن تبری می خواهد
یوسف فاطمه بازآ که در این مصر وجود
بشریت چو تو خیرالبشری می خواهد
تا زند با نفسی شعله به دلها «میثم»
از دم گرم تو سوز سحری می خواهد
#غلامرضا_سازگار
یک شماره بین ۱ تا ۱۸ انتخاب کنید و روی پیوند زیر بزنید و ببینید....
۱. digipostal.ir/cofa3zi
۲. digipostal.ir/cmdgvds
۳. digipostal.ir/cu961hs
۴. digipostal.ir/cabb62c
۵. digipostal.ir/c87kide
۶. digipostal.ir/ceiv42d
۷. digipostal.ir/csenas8
۸. digipostal.ir/cezkkiq
۹. digipostal.ir/c0enl2t
۱۰. digipostal.ir/ck0hv4j
۱۱. digipostal.ir/cfir815
۱۲. digipostal.ir/cjt5fhz
۱۳. digipostal.ir/cwbze98
۱۴. digipostal.ir/cwpcc6j
۱۵. digipostal.ir/cjarjqv
۱۶. digipostal.ir/cpexi3q
۱۷. digipostal.ir/cufmm0j
۱۸. digipostal.ir/c3fxydo
━━━━🍃🌺🍃━━━
گلیم خاکی دل را خودش تکان داده
خودش مسیر حسینیه را نشان داده
همیشه دعوتمان می کند و این یعنی
برای تـوبه دوباره به مـا زمـان داده
یکی به روضه و جمعی به اشک مشغولند
و او حواله ی جنت در این میان داده
بهشت در عوض قطره ای نمک آلود؟
نشد معامله اینکه، به رایگان داده
هـوای شرب طهورا نمی کنیم آخر
حسین چائی روضه به خوردمان داده
به یک سلام، ثواب زیارت حـرمش
به نوکران خود از لطف بیکران داده
گـدا طلب نکند هم کـریم می بخشد
تکان نخورده لب حر به او امان داده
خوشا بحال حبیب آنقدر که عاشق بود
به راه عشق حبیبش دو بار جـان داده
پدر به حال رکوع و پسر به خاک خضوع
پدر هر آنچه که داده پسر همان داده
غروب سرخ و گلو سرخ و در همان حالت
عقیق سرخ یمانی به ساربان داده
#حامد_خادمیان
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان❤️
باز آمد به درت عبد گنه کار حسین
آنکه با لطف تو شد نوکر دربار حسین
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_جبار_عراقی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
نَگو به مِیل ِ خودت با رَقیب دَمسازی
دِلت هَنوز به فکر ِ مَن است، میدانم...
#محمدحسین_سرخوش
.
گر یار زند بر دف و صد غصه براند
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند...
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند...
زیرا که خدا در دف و این ساز دلارام
یک راز نهان کرده که دیوانه بداند ...
#مولانا
با تو بوس و كنار بايد كرد
چشم دل را خمار بايد كرد
يا كه نوشيد شهد لبهايت
يا رها روزگار بايد كرد
يا كه دل را براي چشمانش
كوك سازي چو تار بايد كرد
با نبودت دلا زمستان را
هان ! چگونه بهار بايد كرد
تا رخت سركشيد چون خورشيد
لاجرم ترك غار بايد كرد
از نگاهت كه عشق ميريزد
واژه ها را شكار بايد كرد
چون گرفتست ماه عالم رخ
بوسه بر روي يار بايد كرد
#سيما_عليجانزاده
پای شعرت دوباره جان دادم
مرگ هم توی فال شاعرهاست
هیچکس با خبر نخواهد شد
مرگ خاموش مال شاعرهاست!
مُردَم و با خبر نشد از من
نه! نمیخواست این زمانه مرا
بعد مردن کسی کنارم نیست!
که بگیرد به روی شانه مرا
روی پیشانیم که چین افتاد
روز بیتابیام کجا بودی؟
گریههایم امان نمیدادند
شب بیخوابیام کجا بودی؟
بیتو تنها در این خیابانها
پدر من درآمده بانو
گرد و خاکم که زیر بارانم
روزگارم سر آمده بانو
حال و روزم وخیمتر شده است
هرچه دارم برای تو! برگرد...
بیستونی برای کندن نیست
جان من هم فدای تو! برگرد...
حیف اما... چگونه برگردی؟
کاش خود را کمی صبور کنم
باز هم گوشهی همین خانه
بنشینم تو را مرور کنم
ابروان تیغ و گیسوانت تیر
مژهها میلههای زندانت!
تو قدم از قدم که برداری...
میچکد شعر از گریبانت!
خندههایت اصیل و عاشقکش
چشمهایت سیاه مثل دلت
خون ما میمَکی و لبسرخی
رحمت شاعران بر آب و گِلت...
مردت این روزهای سخت از درد
قرص اگر خورد هم فدای سرت
زندگی کن عزیز راحت باش
مَرد تو مُرد هم فدای سرت
کاش میشد که حرفهایم را
بنویسم به روی دیوارت
من که لبریز گفتنم اما...
هیچ بانو... خدا نگهدارت!
#سجاد_شهیدی