eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گُزیدم از میانِ مرگ‌ها، این‌گونه مُردن را تو را چون جان فشردن در بر آن گه جان سپردن را
همّت حیدر مدد عاشق است روی زمین گو همه خیبر شود در قفسم آیینه ای نصب کن تا پروبالم دو برابر شود!
دلدار دلی خواست و دل برد و دلم رفت دل دادم و دل بستم و دل کَند چه راحت
هر چه دلتنگت شوم اشعار من زیباتر است بچه های کوچه هــم شاعر صدایم می کنند...
هزار شِکوِه به دل داشتم، هزار افسوس که گریه راهِ گلویم گرفت و لال شدم
در هوا از دودِ مکتوبم، کبوترْ زاغ شد نامه‌ی احوال گویی نامه‌ی اعمال بود!
ندارم دل خلق و گر راست خواهی سر صحبت خویشتن هم ندارم
روز اول ز غمت مُردم و شادم که به مرگ چاره‌ی آخر خود خوب نمودم ز نخست
مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی فتح و فتوح من تویی یار قدیم و اولین
خیالِ خوبِ تو لبخند می‌شود به لبم وگرنه این منِ دیوانه غصه‌ها دارد...
‌‏گویا وصالِ دوست که بر من حرام بود بر دیگران رواست، چه میخواستم چه شد... 💫 🌾
با نارفیقان از رفیقت شِکوه کردی با دشمنت گرمی، ولی با دوست، سردی وقتی رفیقت را به دشمن می فروشی باید بدانی با خودت هم ، در نبردی گر محرمت ، بازیچه ی نامحرمان شد شاید فقط در منظر بیگانه مردی تا دشمنان حظ میبرند از ساده لوحی ت آری ، برای دوستانت کوهِ دردی پشت سرت در راه خویشان شیشه نشکن شاید دوباره لازمت شد باز گردی با ترس آب از رود ، بر میداری امّا در بین مردم گفته ای دریانوردی خود را شبیه یاس سبزی می نمودی با یک نسیم ساده ، دیدم خار زردی