از ترکیه تا سوریه شد زلزله ای کاش
قدری دل من هم به خودش لرزه می انداخت
#سید_طباطبایی
به قول اون دیالوگ اکبر عبدی تو فیلم رسوایی
خودتونو تکون بدید قبل از اینکه خدا تکونت بده
گر بویِ گلِ مِهر گرفتی عجبی نیست
عمریست که در سینهی بیکینهی مایی...
#شفایی_اصفهانی
من حسودی میکنم حتی به دیوار اتاق
تکیه گاهت میشود وقتی کنارت نیستم!
#ستارهسعید
♥️
آنروز که در محشر مردم همه گرد آیند
ما با تو در آن غوغا دزدیده نظر بازیم
#عبید_زاکانی
دوباره بافته ای ریسمانی از موهات
نشسته ای به کمین با کمان ابروهات
اشاره کن که بیفتد شکار روی شکار
خدا گذاشته ابرو به جای چاقوهات
نشسته در دل من زخم های کاری من
چنان که روی لبان تو نوشداروهات
مرا بگیر در آغوش خویشتن یک روز
شبیه کشتی کوچک میان پاروهات
کنار دست تو باشم مدام میخندم
شبیه خنده که میخیزد از النگوهات
هزار سال دگر نیز برنمی خیزم
اگر که سربگذارم به روی زانوهات
کدام شعر من آشفته کرده مویت را
که لای دفتر من مانده تاری از موهات
به عطر موی تو آشوب می شود دل من
کدام دست فرو رفته لای گیسوهات
#علی_مقنی
به فكر پنجرههايى كه بسته مانده نباش
دوبـاره بـا طمـع عـشـق باز خواهد شد…
#سیدتقی_سیّدی
نا امـیـدم ز مداوای دل خسته خویش
ای خوش آن خسته که امـیـد مداوا دارد...
#آگه_شیرازی
ای دیر بهدستآمده، بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
چون آرزوی تنگدلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگدلان زود برفتی
زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ وصال تو برآسود، برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد، بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود، برفتی
آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود، برفتی
#انوری_ابیرودی
رؤیت بشو ای ماهتر از ماه، دوباره
تا اینکه شوم کافر و گمراه دوباره!
گفتند که: ایمان بپذیرم! نپذیرم
مشروب شده همدل و همراه دوباره
در مذهبتان باده حرام است! جهنم!
مستانه روم جادهی بیراه دوباره
لعنت به کسی که لب تو کرده حرامم
لعنت به همان زاهد خودخواه دوباره
باید که عزیزت بشوم، گرچه بیفتم
ده بار، نه! صد بار، ته چاه دوباره
در وادی اشعار، چه بد، ضد نظامم
پیش تو چه طاغوتیام ای شاه، دوباره
بین من و تو فاصله بسیار بلند است
هی پایهی شعرم شده کوتاه دوباره
چنگال شب تیره به جانم زده چنگش
رؤیت بشو ای ماهتر از ماه، دوباره...
#رضوان_کریمی
نشست بر دل تو مهرِ همدمی دیگر
نشست بر دل من گردِ ماتمی دیگر
چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن!
که آمدهست به دیدار من غمی دیگر
چرا زبان بگُشایم؟ که دردهای بزرگ
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر
هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست
مرا ببر به تماشای عالمی دیگر
زمان مردنم -ای بیوفا!- به بالینم
فقط بیا که نگاهت کنم کمی ...دیگر
#سجاد_سامانی
تقدیم به آنکه خودش میداند😂😂
تا می رسی عطرت در این آوار می پیچد
گل در ترک های دلِ دیوار می پیچد
تهران قلبم غرقِ استبداد تنهائیست
با خنده ات آوازه ی سردار می پیچد
با چک چکِ یادت درون ذهن بی سقفم
تکرارِ نامت تند و لکنت وار می پیچد
تعداد ایّامی که بی تو رفت یا با تو
در گوشِ یادم دائم این آمار می پیچد
پنهان و دور از چشم در شهر آمدن هایت
در قالبِ واضح ترین اخبار می پیچد
آهنگِ شادِ گام هایت تند بود امّا
دردِ سکوتت در دلم کشدار می پیچد
#عبدالرضا_محمدی
❤️
قضای روزه زان باشد گران بر خاطر مردم
که دشوار است تنها بر گرفتن بار عالم را
#صائب_تبریزی
آبادی شعر 🇵🇸
قضای روزه زان باشد گران بر خاطر مردم که دشوار است تنها بر گرفتن بار عالم را #صائب_تبریزی
مدیرمون شعر تکراری گذاشت دوباره 😐😅
قندی ست آتشین رو،شمعیست انگبین لب
ماه سپــهر کسوت، مهــر هــلال غَبغَب
#امیرخسرو_دهلوی
حسینعلی زارعی:
"سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی"
تشنهام، تشنهٔ یک قطرهٔ بارانِ علی
دردِ من را نشناسند طبیبانِ جهان
مگر اعجاز کند نسخه و درمانِ علی
آرزوهای درازی است که در دل دارم
چشمِ من هست شب و روز به دستانِ علی
دائماً نادِ علی وردِ زبانم شدهاست
مرغِ ذهنم نخورد هیچ به جز نانِ علی
دیگر از علم نگویید به من چون که دلم
شده شاگردِ مؤدّب به دبستانِ علی
لاله و نرگس و شمشاد و گل و سرو به هیچ
باغِ دنیا همهاش خاکِ گلستانِ علی
تا که از ظلمتِ تنهاییِ خود دور شوم
میشوم تا به سحر دست به دامانِ علی
استاد حسینعلی زارعی❤️😍
پروانه هم شبیه من از ساده لوحیاش
دلبستهی گلی است که درکش نمیکند
#محمدعلی_بهمنی
بغض را خندۀ مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحت آمیز نمیدانستم...
#سجاد_سامانی
دیدم که برنداشت کسی نعشم از زمین
خود نعش خود به شانه گرفتم، گریستم...
#عفیف_باختری
صرفا #طنز 😁
😄آقا پسر میگه؛
زین گلستان حضرت آقا اگر لطفی کنید...
یک گل مومن برای بعدهای این حقیر...
در نظر گیرید ممنون میشوم من از شما
ای دهد ذات خداوند بر شما خیر کثیر
یک جهاز خوب آرد با خود آن دردانه و...
آشپزی خوب باشد او ما را نبندد بر پنیر
گر نماز شب بخواند با حجاب فاطمی
می شوم دیگر خدا داند به دستانش اسیر
عقد را هم گر شما خوانید بوسم دستتان
من که سربازم شما هستید آقاجان امیر
❤️آقا می فرمایند:
گل پسر فعلا برو درست بخوان کاری بکن
چند سال بعد گشتی مرد بیا و زن بگیر
در پی ایمان و تقوا باش ای جان پدر
تا شوی در دولت ایران عزیز من وزیر
"عاصی"
😄😄😄
🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
گویند که: شاداب و جوان میماند
هر کس که همیشه شعر تر میخواند
من نیز رباعیای سرودم امشب
تقدیم به آنکس که خودش میداند
#جواد_محمدی_دهنوی
غزل شمارهٔ ۸۵۳
ای حسن تو برق خانمانها
عشق تو دلیل آسمانها
عشق تو نگارخانهٔ دل
سودای تو سرنوشت جانها
در وصف رخ تو بلبلان را
خون میچکد از سر زبانها
شد دستهٔ گل ز تازهرویی
بر سرو بلندت آشیانها
از خجلت روی لالهرنگت
شبنم زده گشت بوستانها
پیچد چو زبان غنچه بر هم
پیش تو زبان خوشبیانها
ده در عوض دری گشایند
دست است زبان بیزبانها
زان قامت چون خدنگ پیچید
چون مار به خویشتن سنانها
بر شیر شده است چون قفس تنگ
زان خوی پلنگ، نیستانها
چون رشتهٔ سبحه پرگره شد
زنّار ز شرم این میانها
از سر نرود به مرگ سودا
از دور نیفتد آسمانها
#صائب_تبریزی
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هرکه از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
#صائب_تبریزی